پرش به محتوا

تهذيب الأصول (امام خمینی - طبع قدیم): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - 'مرحوم نايينى' به 'مرحوم نايينى ')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۸۳: خط ۸۳:
در بحث اصول عمليّه، اصل برائت و اصل احتياط مطرح شده است، امّا اصل استصحاب و اصل تخيير در كتاب نيامده است. هم‌چنين بحث تعادل و تراجيح، قاعده تجاوز و فراغ و اصالت صحت و قاعده قرعه مطرح نشده است.
در بحث اصول عمليّه، اصل برائت و اصل احتياط مطرح شده است، امّا اصل استصحاب و اصل تخيير در كتاب نيامده است. هم‌چنين بحث تعادل و تراجيح، قاعده تجاوز و فراغ و اصالت صحت و قاعده قرعه مطرح نشده است.


از ويژگى‌هاى بارز كتاب، همان‌طور كه از نام آن مشخص است، تهذيب و تنقيح مباحث اصولى است. [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره)، در دوره دوم درس خارج اصول، بسيارى از مباحثى را كه در دوره قبل بيان نموده‌اند، حذف كرده‌اند و مقرّر، در بسيارى از موارد به آنها اشاره كرده است؛ به‌عنوان نمونه، در حاشيه دليل سيره عقلا، بر حجيت خبر واحد اين‌گونه مى‌گويد: «غير أنه دام ظله رأى البحث في هذه الدورة ضياعا للوقت و صار بتهذيب الاصول و تنقيحه.» يا در آخر بحث علم اجمالى، در جلد دوم، مى‌نويسد: «قد أسقط سيدنا الأستاذ في هذه الدورة كثيرا من المباحث التي بحث عنها في الدورة السابقة»</ref>ج 2 - 3، ص 203 </ref> و يا در بحث اشتغال، مى‌نويسد: «و طوى عنه الكلام في هذه الدورة و عن غيره من المباحث غير الهامّة.»<ref>ج 2 - 3، ص 372 </ref>.
از ويژگى‌هاى بارز كتاب، همان‌طور كه از نام آن مشخص است، تهذيب و تنقيح مباحث اصولى است. [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره)، در دوره دوم درس خارج اصول، بسيارى از مباحثى را كه در دوره قبل بيان نموده‌اند، حذف كرده‌اند و مقرّر، در بسيارى از موارد به آنها اشاره كرده است؛ به‌عنوان نمونه، در حاشيه دليل سيره عقلا، بر حجيت خبر واحد اين‌گونه مى‌گويد: «غير أنه دام ظله رأى البحث في هذه الدورة ضياعا للوقت و صار بتهذيب الاصول و تنقيحه.» يا در آخر بحث علم اجمالى، در جلد دوم، مى‌نويسد: «قد أسقط سيدنا الأستاذ في هذه الدورة كثيرا من المباحث التي بحث عنها في الدورة السابقة»</ref>ج 2 - 3، ص 203 </ref> و يا در بحث اشتغال، مى‌نويسد: «و طوى عنه الكلام في هذه الدورة و عن غيره من المباحث غير الهامّة.»<ref>ج 2 - 3، ص 372 </ref>


علاوه بر اين، سعى مرحوم امام(قدس سره)، بر مطرح شدن مباحث به‌صورت خلاصه بوده است؛ مثلا در بحث حديث رفع، مى‌نويسد: «و بقي في كلامه أنظار تركناها مخافة التطويل»<ref>ج 2 - 3 ص 220 </ref>.
علاوه بر اين، سعى مرحوم امام(قدس سره)، بر مطرح شدن مباحث به‌صورت خلاصه بوده است؛ مثلا در بحث حديث رفع، مى‌نويسد: «و بقي في كلامه أنظار تركناها مخافة التطويل»<ref>ج 2 - 3 ص 220 </ref>


ايشان، حتى از تعرض تفصيلى به كلمات قدما خوددارى نموده و در غالب موارد، متعرض نظريات [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]، [[آخوند خراسانى]]، [[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضياء الدين عراقى]]، [[نائینی، محمدحسین|مرحوم نايينى]] ، [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] و آیت‌الله حائرى شده است.
ايشان، حتى از تعرض تفصيلى به كلمات قدما خوددارى نموده و در غالب موارد، متعرض نظريات [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ انصارى]]، [[آخوند خراسانى]]، [[عراقی، ضیاءالدین|آقا ضياء الدين عراقى]]، [[نائینی، محمدحسین|مرحوم نايينى]] ، [[فشارکی اصفهانی، محمد بن امیرقاسم|سيد محمد فشاركى]] و آیت‌الله حائرى شده است.
خط ۹۳: خط ۹۳:
[[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره)، در حالى كه سعى در جلوگيرى از خلط مباحث عرفى و مباحث دقيق عقلى در علم اصول داشته و آن دو را از هم تفكيك مى‌نموده است، امّا به‌ناچار در بعضى از مباحث، مثل حقيقت و مجاز، مطلق و مقيد، مسئله ضد، مفهوم شرط و... به مباحث عقلى نيز مى‌پردازند.
[[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره)، در حالى كه سعى در جلوگيرى از خلط مباحث عرفى و مباحث دقيق عقلى در علم اصول داشته و آن دو را از هم تفكيك مى‌نموده است، امّا به‌ناچار در بعضى از مباحث، مثل حقيقت و مجاز، مطلق و مقيد، مسئله ضد، مفهوم شرط و... به مباحث عقلى نيز مى‌پردازند.


از ديگر خصوصيات كتاب، اين است كه مقرّر، صرفا به تقرير درس [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره) پرداخته و از مناقشه در نظريات ايشان خوددارى نموده است و حتى از بيان تغيير نظريات ايشان در كتاب نيز خوددارى نموده است؛ مثلا در بحث مفهوم صحت و فساد، در امر سوم از بحث صحيح و اعم، مرحوم امام(قدس سره) صحت و فساد را دو كيفيت وجودى مى‌داند كه بر شىء، در وجود خارجى آن، به اعتبار اتصافش به كيفيتى ملايم با طبيعت نوعيه آن، عارض مى‌شود، اما در امر پنجم از بحث اقتضاء، مرحوم امام، از آن نظريه عدول كرده و قائل به تفصيل مى‌شود؛ يعنى در ماهيت‌هاى طبيعى همان نظر سابق را دارد، امّا در ماهيت‌هاى اعتبارى، مثل عبادت‌ها و معاملات، صحت و فساد را به معنى تام الأجزاء و ناقص الأجزاء معنا كرده‌اند.<ref>ج1، ص 151 و 327 </ref>.
از ديگر خصوصيات كتاب، اين است كه مقرّر، صرفا به تقرير درس [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره) پرداخته و از مناقشه در نظريات ايشان خوددارى نموده است و حتى از بيان تغيير نظريات ايشان در كتاب نيز خوددارى نموده است؛ مثلا در بحث مفهوم صحت و فساد، در امر سوم از بحث صحيح و اعم، مرحوم امام(قدس سره) صحت و فساد را دو كيفيت وجودى مى‌داند كه بر شىء، در وجود خارجى آن، به اعتبار اتصافش به كيفيتى ملايم با طبيعت نوعيه آن، عارض مى‌شود، اما در امر پنجم از بحث اقتضاء، مرحوم امام، از آن نظريه عدول كرده و قائل به تفصيل مى‌شود؛ يعنى در ماهيت‌هاى طبيعى همان نظر سابق را دارد، امّا در ماهيت‌هاى اعتبارى، مثل عبادت‌ها و معاملات، صحت و فساد را به معنى تام الأجزاء و ناقص الأجزاء معنا كرده‌اند.<ref>ج1، ص 151 و 327 </ref>


اگر چه كتاب «تهذيب الاصول»، مجموعه‌اى از ابتكارات و نوآورى‌هاى [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره) مى‌باشد، ولى بيان همه آنها در اين مختصر امكان ندارد، بنا بر اين به ذكر چند نمونه اكتفا مى‌كنيم:
اگر چه كتاب «تهذيب الاصول»، مجموعه‌اى از ابتكارات و نوآورى‌هاى [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](قدس سره) مى‌باشد، ولى بيان همه آنها در اين مختصر امكان ندارد، بنا بر اين به ذكر چند نمونه اكتفا مى‌كنيم:


#امام، پس از اينكه مسئله مشتق را يك مسئله لغوى دانسته، تنها دليل اثبات آن را تبادر خوانده و تمام دلايل عقلى را ضعيف دانسته است.<ref>مسئله اول مشتق</ref>.
#امام، پس از اينكه مسئله مشتق را يك مسئله لغوى دانسته، تنها دليل اثبات آن را تبادر خوانده و تمام دلايل عقلى را ضعيف دانسته است.<ref>مسئله اول مشتق</ref>
#طرح جدى ارتكاز عرفى و فهم عرف در مباحث اصولى؛ به‌عنوان نمونه در بحث بساطت لفظ مشترك يا مركب بودن آن، اين‌گونه مى‌گويند: «الثالث و هو الموافق للتحقيق و للارتكاز العرفي و الاعتبار العقلائي».
#طرح جدى ارتكاز عرفى و فهم عرف در مباحث اصولى؛ به‌عنوان نمونه در بحث بساطت لفظ مشترك يا مركب بودن آن، اين‌گونه مى‌گويند: «الثالث و هو الموافق للتحقيق و للارتكاز العرفي و الاعتبار العقلائي».
#در بحث حكومت امارات بر اصول، اين تعبير را مسامحه مى‌داند و مى‌گويد:... اگر دليل حجيت خبر واحد را آيه نبأ و بعضى از روايات بدانيم، در اين صورت، آيه نبأ و روايات، حاكم بر ادله اصولند و اگر مستند آن را بناى عقلا بدانيم، بناى عقلا، وارد بر ادله اصول عمليّه است.
#در بحث حكومت امارات بر اصول، اين تعبير را مسامحه مى‌داند و مى‌گويد:... اگر دليل حجيت خبر واحد را آيه نبأ و بعضى از روايات بدانيم، در اين صورت، آيه نبأ و روايات، حاكم بر ادله اصولند و اگر مستند آن را بناى عقلا بدانيم، بناى عقلا، وارد بر ادله اصول عمليّه است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش