۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابی ' به 'ابی') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
'''ماهيت قيام مختار بن ابىعبيد ثقفى''' تأليف سيد ابوفاضل رضوى اردكانى، كوششى است در جهت معرفى چهره واقعى يكى از قيامهاى نشئت گرفته از نهضت خونين كربلا. | '''ماهيت قيام مختار بن ابىعبيد ثقفى''' تأليف سيد ابوفاضل رضوى اردكانى، كوششى است در جهت معرفى چهره واقعى يكى از قيامهاى نشئت گرفته از نهضت خونين كربلا. | ||
نويسنده قضاوتهاى غيرمنصفانه و نابجا درباره اين شخصيت بزرگ تاريخ تشيّع، قهرمان فداكار و خونخواه اهل بيت اطهار(ع) را از جمله علل نگارش كتاب دانسته است <ref>متن كتاب، ص 27</ref> | نويسنده قضاوتهاى غيرمنصفانه و نابجا درباره اين شخصيت بزرگ تاريخ تشيّع، قهرمان فداكار و خونخواه اهل بيت اطهار(ع) را از جمله علل نگارش كتاب دانسته است <ref>متن كتاب، ص 27</ref> | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
مؤلف در اين كتاب با تكيه بر روايات متعدد و معتبر، اقوال و نظريات علماى بزرگ اسلام، علم رجال و تاريخ و نقل از منابع اصيل و دست اول و مورد اعتماد، با روش نقد و تحليل و جرح و تعديل، ابعاد شخصيّت فرمانده اين قيام خونين را بهطور همهجانبه بررسى نموده است <ref>پيشگفتار، ص 28</ref> | مؤلف در اين كتاب با تكيه بر روايات متعدد و معتبر، اقوال و نظريات علماى بزرگ اسلام، علم رجال و تاريخ و نقل از منابع اصيل و دست اول و مورد اعتماد، با روش نقد و تحليل و جرح و تعديل، ابعاد شخصيّت فرمانده اين قيام خونين را بهطور همهجانبه بررسى نموده است <ref>پيشگفتار، ص 28</ref> | ||
نويسنده در فصل اول كتاب در دو بخش، بيوگرافى و سير زندگى و نيز شخصيت مختار را به لحاظ عبادى و سياسى مورد مطالعه قرار داده است <ref>متن كتاب، ص 45-61</ref> | نويسنده در فصل اول كتاب در دو بخش، بيوگرافى و سير زندگى و نيز شخصيت مختار را به لحاظ عبادى و سياسى مورد مطالعه قرار داده است <ref>متن كتاب، ص 45-61</ref> | ||
در فصل دوم، شخصيت مختار را در كلام ائمه(ع) و علماى بزرگ و كتبى كه در اين زمينه نوشته شده مورد بررسى قرار گرفته است. | در فصل دوم، شخصيت مختار را در كلام ائمه(ع) و علماى بزرگ و كتبى كه در اين زمينه نوشته شده مورد بررسى قرار گرفته است. | ||
در بخش اول اين فصل اخبار و رواياتى كه درباره مختار رسيده، در دو قسم تبيين شده است: 1- اخبارى در مدح و ستايش او؛ 2- اخبارى كه در مذمّت اوست اما اخبار در مدح، قوىتر و برتر است. مؤلف ابتدا رواياتى كه در مدح و تأييد، شخصيت و ارزش عمل مختار از معصومين(ع) رسيده را نقل مىكند و پس از تأييد و ترجيح اخبار مدح و تأييد اعتقادات و اعمال مختار، به رواياتى كه در ذمّ اوست مىپردازد و همه را ردّ مىكند <ref>همان، ص 67-81</ref> | در بخش اول اين فصل اخبار و رواياتى كه درباره مختار رسيده، در دو قسم تبيين شده است: 1- اخبارى در مدح و ستايش او؛ 2- اخبارى كه در مذمّت اوست اما اخبار در مدح، قوىتر و برتر است. مؤلف ابتدا رواياتى كه در مدح و تأييد، شخصيت و ارزش عمل مختار از معصومين(ع) رسيده را نقل مىكند و پس از تأييد و ترجيح اخبار مدح و تأييد اعتقادات و اعمال مختار، به رواياتى كه در ذمّ اوست مىپردازد و همه را ردّ مىكند <ref>همان، ص 67-81</ref> | ||
در بخش دوم: به ديدگاه علما درباره اين شخصيت پرداخته شده است. يكى از ادله براى اثبات شخصيت والاى مختار و اينكه او مردى مجاهد، مخلص، مدافع حق اهل بيت(ع) و داراى عقيدهاى پاك و راسخ بوده است، قضاوتها و شهادتها و اظهارنظرهاى فحول علماى شيعه و بزرگان علم رجال است <ref>همان، ص 83</ref> | در بخش دوم: به ديدگاه علما درباره اين شخصيت پرداخته شده است. يكى از ادله براى اثبات شخصيت والاى مختار و اينكه او مردى مجاهد، مخلص، مدافع حق اهل بيت(ع) و داراى عقيدهاى پاك و راسخ بوده است، قضاوتها و شهادتها و اظهارنظرهاى فحول علماى شيعه و بزرگان علم رجال است <ref>همان، ص 83</ref> | ||
در علم رجال قاعده معروفى براى اثبات وثاقت افراد، وجود دارد و آن شهادت عدلين بر پاكى و صحت عقيده فرد موردنظر و يا راستگويى اوست تا بتوان به وى اعتماد نمود. چنانچه بزرگانى مانند [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، علامه ابن نما، مامقانى، [[علامه امينى]] و [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خويى]] شخصى را بستايند، در وثاقت او ترديدى باقى نمىماند <ref>همان، ص 83</ref> | در علم رجال قاعده معروفى براى اثبات وثاقت افراد، وجود دارد و آن شهادت عدلين بر پاكى و صحت عقيده فرد موردنظر و يا راستگويى اوست تا بتوان به وى اعتماد نمود. چنانچه بزرگانى مانند [[طوسی، محمد بن حسن|شيخ طوسى]]، [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]]، علامه ابن نما، مامقانى، [[علامه امينى]] و [[خویی، ابوالقاسم|آیتالله خويى]] شخصى را بستايند، در وثاقت او ترديدى باقى نمىماند <ref>همان، ص 83</ref> | ||
فصل سوم كتاب در رابطه با تهمتهاى ناروايى است كه به مختار زده شده است. از جمله تهمتهايى كه بر وى وارد كردهاند و بيشتر در كتابهاى اهل سنّت بر آن تأكيد شده اين است كه: «مختار مدعى پيامبرى و فرستاده خداست و جبرئيل با وحى بر او نازل مىشود» و روى اين تهمت، تبليغات وسيعى عليه مختار شد. | فصل سوم كتاب در رابطه با تهمتهاى ناروايى است كه به مختار زده شده است. از جمله تهمتهايى كه بر وى وارد كردهاند و بيشتر در كتابهاى اهل سنّت بر آن تأكيد شده اين است كه: «مختار مدعى پيامبرى و فرستاده خداست و جبرئيل با وحى بر او نازل مىشود» و روى اين تهمت، تبليغات وسيعى عليه مختار شد. | ||
امّا آنچه از روايات و تواريخ معتبر، بهدست مىآيد اين است كه مختار هرگز مدعى نبوّت يا نزول وحى بر خود نبوده است. و اين يك تهمت ناشيانه و مغرضانهاى بيش نيست، كه از ناحيه اشراف كوفه- كه دستشان به خون شهداى كربلا آغشته بود- به او زده شد و سپس دستگاه اموى و همچنين دستاندركاران ابن زبير، براى ترور شخصيت مختار، روى آن تبليغات وسيعى به راه انداختند و آخوندهاى دربار اموى و جاعلين حديث نيز بر آن صحّه گذاشتند <ref>همان، ص 111</ref> | امّا آنچه از روايات و تواريخ معتبر، بهدست مىآيد اين است كه مختار هرگز مدعى نبوّت يا نزول وحى بر خود نبوده است. و اين يك تهمت ناشيانه و مغرضانهاى بيش نيست، كه از ناحيه اشراف كوفه- كه دستشان به خون شهداى كربلا آغشته بود- به او زده شد و سپس دستگاه اموى و همچنين دستاندركاران ابن زبير، براى ترور شخصيت مختار، روى آن تبليغات وسيعى به راه انداختند و آخوندهاى دربار اموى و جاعلين حديث نيز بر آن صحّه گذاشتند <ref>همان، ص 111</ref> | ||
فصل پنجم در فلسفه قيام مختار است. فلسفه و هدف قيام مختار را مىتوان از سخنان و سيره او بهدست آورد. برخلاف آنچه بعضى افراد غيرمحقق و يا كسانى كه اصولاً با مشىومرام اهلبيت پيامبر، دشمن و يا بيگانه هستند، مختار آنطور كه اينان تصور كردهاند، دنياپرست و رياستطلب و سفاك و حيلهگر نبوده، و در كلمات و رفتار او كمترين جمله و كارى كه اين مطلب را اثبات نمايد، يافت نمىشود <ref>همان، ص 233</ref> | فصل پنجم در فلسفه قيام مختار است. فلسفه و هدف قيام مختار را مىتوان از سخنان و سيره او بهدست آورد. برخلاف آنچه بعضى افراد غيرمحقق و يا كسانى كه اصولاً با مشىومرام اهلبيت پيامبر، دشمن و يا بيگانه هستند، مختار آنطور كه اينان تصور كردهاند، دنياپرست و رياستطلب و سفاك و حيلهگر نبوده، و در كلمات و رفتار او كمترين جمله و كارى كه اين مطلب را اثبات نمايد، يافت نمىشود <ref>همان، ص 233</ref> | ||
در فصل ششم و هفتم به مقدمات قيام مختار و حوادثى كه قبل از قيام او رخ داده و در فصل هشتم به جنگ مختار در كوفه و اهداف اوليه قيام اشاره شده است. | در فصل ششم و هفتم به مقدمات قيام مختار و حوادثى كه قبل از قيام او رخ داده و در فصل هشتم به جنگ مختار در كوفه و اهداف اوليه قيام اشاره شده است. | ||
فصل نهم درباره پيروزىهاى قيام مختار است كه به تسخير شهر كوفه انجاميد در بخش سوم از اين فصل به سه جبهه اموى، عبداللّه بن زبير و جبهه ضد انقلاب داخلى در كوفه پرداخته شده است <ref>همان، ص 397</ref> | فصل نهم درباره پيروزىهاى قيام مختار است كه به تسخير شهر كوفه انجاميد در بخش سوم از اين فصل به سه جبهه اموى، عبداللّه بن زبير و جبهه ضد انقلاب داخلى در كوفه پرداخته شده است <ref>همان، ص 397</ref> | ||
نويسنده در فصول دهم تا سيزدهم به شورشهاى كوفه، انتقام و تعقيب و مجازات عاملان واقعه كربلا، جنگ با حكومت شام و درگيرى مختار با عبدالله بن زبير پرداخته است <ref>همان، ص 411-570</ref> | نويسنده در فصول دهم تا سيزدهم به شورشهاى كوفه، انتقام و تعقيب و مجازات عاملان واقعه كربلا، جنگ با حكومت شام و درگيرى مختار با عبدالله بن زبير پرداخته است <ref>همان، ص 411-570</ref> | ||
در فصل پايانى كتاب نيز به جنگ مصعب و مختار اشاره كرده و در ادامه به شهادت خاندان مختار و شخص مختار پرداخته است <ref>همان، ص 573-592</ref> | در فصل پايانى كتاب نيز به جنگ مصعب و مختار اشاره كرده و در ادامه به شهادت خاندان مختار و شخص مختار پرداخته است <ref>همان، ص 573-592</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش