پرش به محتوا

مشارق الدراري شرح تائيه ابن فارض: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۴۶: خط ۴۶:
«مشارق الدرارى»، نام شرحى است به زبان فارسى بر قصيده تائيه ابن فارض (576 - 632ق)، به قلم سعيد الدين فرغانى (691ق).
«مشارق الدرارى»، نام شرحى است به زبان فارسى بر قصيده تائيه ابن فارض (576 - 632ق)، به قلم سعيد الدين فرغانى (691ق).


نام كامل اين شرح، «مشارق الدراري في كشف حقائق الدر» است و تقريرى است از درس [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] كه گويا در پايان جلسات درس خود، ابياتى را از تائيه ابن فارض مى‌خواند و شرحى از كلام [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بر آن مى‌آورد و مطالبى هم به زبان فارسى در پى آن مى‌گفت. همين تقريرات بود كه سعيد الدين فرغانى، آن‌ها را گردآورى كرده، در حضور جلال الدين محمد مولوى خواند و به نظر صدرالدين نيز رساند. <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامى</ref>.
نام كامل اين شرح، «مشارق الدراري في كشف حقائق الدر» است و تقريرى است از درس [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] كه گويا در پايان جلسات درس خود، ابياتى را از تائيه ابن فارض مى‌خواند و شرحى از كلام [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] بر آن مى‌آورد و مطالبى هم به زبان فارسى در پى آن مى‌گفت. همين تقريرات بود كه سعيد الدين فرغانى، آن‌ها را گردآورى كرده، در حضور جلال الدين محمد مولوى خواند و به نظر صدرالدين نيز رساند. <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامى</ref>


اهتمام [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] بر تائيه ابن فارض بيش از اين بوده است؛ چه اينكه در مقدمه‌اى كه بر «مشارق الدرارى» نوشته است، اهميت آن را مى‌توان دريافت:
اهتمام [[صدرالدین قونیوی، محمد بن اسحاق|صدرالدين قونوى]] بر تائيه ابن فارض بيش از اين بوده است؛ چه اينكه در مقدمه‌اى كه بر «مشارق الدرارى» نوشته است، اهميت آن را مى‌توان دريافت:


«... در سنه ثلاث و اربعين و ست‌مائة كه اين ضعيف را از شام به ديار مصر دعوتى افتاد، جماعتى از فضلا و اكابر اهل ذوق و معتبران، اين قصيده را هم در ديار مصر و هم در ديار شام و روم خواندند و شرح مشكلاتش را شنيدند و تعليق زدند، به نيت آنكه نكت و فوايدش را ضبط كنند و تحرير رسانند و هيچ‌كس را ميسر نشد، مگر محرر اين شرح، برادر شيخ عالم عارف، افتخار المشايخ، سعيد الدين سعيد فرغانى را...». <ref>مقدمه مشارق، ص 111</ref>.
«... در سنه ثلاث و اربعين و ست‌مائة كه اين ضعيف را از شام به ديار مصر دعوتى افتاد، جماعتى از فضلا و اكابر اهل ذوق و معتبران، اين قصيده را هم در ديار مصر و هم در ديار شام و روم خواندند و شرح مشكلاتش را شنيدند و تعليق زدند، به نيت آنكه نكت و فوايدش را ضبط كنند و تحرير رسانند و هيچ‌كس را ميسر نشد، مگر محرر اين شرح، برادر شيخ عالم عارف، افتخار المشايخ، سعيد الدين سعيد فرغانى را...». <ref>مقدمه مشارق، ص 111</ref>


از آنجا كه اين تقرير، مقبول صدرالدين افتاد، مؤلف را تشويق كرد كه آن را به زبان عربى برگرداند. گويا اين خواست قونوى اجابت شده و كتاب «منتهى المدارك و مشتهى كل عارف و سالك» ترجمه عربى مشارق باشد. <ref>مقدمه مشارق، ص 10</ref>
از آنجا كه اين تقرير، مقبول صدرالدين افتاد، مؤلف را تشويق كرد كه آن را به زبان عربى برگرداند. گويا اين خواست قونوى اجابت شده و كتاب «منتهى المدارك و مشتهى كل عارف و سالك» ترجمه عربى مشارق باشد. <ref>مقدمه مشارق، ص 10</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش