۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
2. خاتمه بخشيدن به سلطه سياسى - نظامى مغولان در ايران. | 2. خاتمه بخشيدن به سلطه سياسى - نظامى مغولان در ايران. | ||
در اين تحقيق سعى شده اين دو مسئله شاخص، در ميان مسائل ديگر، مورد بحث و بررسى مفصل قرار گيرد <ref>مقدمه، ص 12</ref> | در اين تحقيق سعى شده اين دو مسئله شاخص، در ميان مسائل ديگر، مورد بحث و بررسى مفصل قرار گيرد <ref>مقدمه، ص 12</ref> | ||
در كار اين بررسى از گفتوشنودهاى آقايان دكتر احسان اشراقى، دكتر [[باستانی پاریزی، محمدابراهیم|محمدابراهيم باستانى پاريزى]] و دكتر عبدالكريم گلشنى استفاده شده است <ref>همان</ref> | در كار اين بررسى از گفتوشنودهاى آقايان دكتر احسان اشراقى، دكتر [[باستانی پاریزی، محمدابراهیم|محمدابراهيم باستانى پاريزى]] و دكتر عبدالكريم گلشنى استفاده شده است <ref>همان</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه، به موضوع كتاب اشاره شده است <ref>مقدمه، ص 11</ref> | در مقدمه، به موضوع كتاب اشاره شده است <ref>مقدمه، ص 11</ref> | ||
در بخش اول، در دو فصل زير، قيام سربداران، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. | در بخش اول، در دو فصل زير، قيام سربداران، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. | ||
در فصل اول، نظرى اجمالى به اوضاع سياسى، مذهبى و اجتماعى ايران، مقارن با قيام سربداران افكنده شده است <ref>متن كتاب، ص 15</ref> | در فصل اول، نظرى اجمالى به اوضاع سياسى، مذهبى و اجتماعى ايران، مقارن با قيام سربداران افكنده شده است <ref>متن كتاب، ص 15</ref> | ||
پس از سقوط بغداد و برچيده شدن خلافت عباسى، ايلخانان مغول در اين قسمت از جهان اسلام به قدرت رسيدند. حكومت ايلخانان با هلاكو (متوفى 663ق) شروع شد و با سلطان ابوسعيد (متوفى 736ق) به پايان رسيد. معروفترين حكمرانان اين سلسله، غازان خان (حكومت در 703 - 694ق) و الجايتو خدابنده (حكومت در 716 - 703ق) بودند. آناتولى، جايى كه يك زمانى سلاجقه روم حكومت داشتند، قسمتى از قلمرو مغولان گرديد. در اواخر دوره مغول بود كه امپراتورى عثمانى در آناتولى شكل گرفت <ref>همان</ref> | پس از سقوط بغداد و برچيده شدن خلافت عباسى، ايلخانان مغول در اين قسمت از جهان اسلام به قدرت رسيدند. حكومت ايلخانان با هلاكو (متوفى 663ق) شروع شد و با سلطان ابوسعيد (متوفى 736ق) به پايان رسيد. معروفترين حكمرانان اين سلسله، غازان خان (حكومت در 703 - 694ق) و الجايتو خدابنده (حكومت در 716 - 703ق) بودند. آناتولى، جايى كه يك زمانى سلاجقه روم حكومت داشتند، قسمتى از قلمرو مغولان گرديد. در اواخر دوره مغول بود كه امپراتورى عثمانى در آناتولى شكل گرفت <ref>همان</ref> | ||
نويسنده، معتقد است دوره مغول، دورهاى از جدليات و مباحثات شديد مذهبى بود. اين دوره، دورهاى است كه نظريات مختلف اسلامى پا به پاى هم، به موجوديت خود ادامه داده و فقها و علما به مذاكره و مباحثه با يكديگر مىپرداختند. همين مسئله سبب نوعى آزادى مذهبى و تسامح دو جانبه شده بود. معالوصف نشانههايى از تسلط شيعه اثناعشرى در اين قسمت از جهان اسلام رخ نموده بود <ref>همان</ref> | نويسنده، معتقد است دوره مغول، دورهاى از جدليات و مباحثات شديد مذهبى بود. اين دوره، دورهاى است كه نظريات مختلف اسلامى پا به پاى هم، به موجوديت خود ادامه داده و فقها و علما به مذاكره و مباحثه با يكديگر مىپرداختند. همين مسئله سبب نوعى آزادى مذهبى و تسامح دو جانبه شده بود. معالوصف نشانههايى از تسلط شيعه اثناعشرى در اين قسمت از جهان اسلام رخ نموده بود <ref>همان</ref> | ||
به نظر نويسنده اين مسئله خصوصا در تلاش الجايتو براى مباحثه مكاتب مختلف، علنا متجلى گرديد. مغولان در اين مباحثات تا حدى نقش تماشاچى بىطرف را بازى مىكردند و همين مسئله باعث شكوفايى عقايد و نظريات مذهبى گرديد <ref>همان، ص 16</ref> | به نظر نويسنده اين مسئله خصوصا در تلاش الجايتو براى مباحثه مكاتب مختلف، علنا متجلى گرديد. مغولان در اين مباحثات تا حدى نقش تماشاچى بىطرف را بازى مىكردند و همين مسئله باعث شكوفايى عقايد و نظريات مذهبى گرديد <ref>همان، ص 16</ref> | ||
نويسنده بر اين باور است كه سلاطين ايلخانى در اكثر اوقات نقش حامى و يا واسطه را بازى مىكردند؛ مثلا غازان خان در سفرش به عتبات عاليات، اموالى به خانقاههاى دراويش و مدارس سادات وقف كرد. قبل از آن احمد تكودار (حكومت در 683 - 680ق) مكاتبات وسيعى با قلاوون سلطان مملوك مصر در زمينه مسائل مذهبى داشت. الجايتو به مذهب تشيع اثناعشرى پروبال داد و خود نيز بدان گرويد. شيعه اثناعشرى بهصورت يك مكتب اصيل اسلامى همراه با اصول مدون و نظام بسيار سنجيده دينى، توانست پهلوبهپهلوى نوعى نظام مستقر دولتى در عهد ايلخانان گام بردارد <ref>همان</ref> | نويسنده بر اين باور است كه سلاطين ايلخانى در اكثر اوقات نقش حامى و يا واسطه را بازى مىكردند؛ مثلا غازان خان در سفرش به عتبات عاليات، اموالى به خانقاههاى دراويش و مدارس سادات وقف كرد. قبل از آن احمد تكودار (حكومت در 683 - 680ق) مكاتبات وسيعى با قلاوون سلطان مملوك مصر در زمينه مسائل مذهبى داشت. الجايتو به مذهب تشيع اثناعشرى پروبال داد و خود نيز بدان گرويد. شيعه اثناعشرى بهصورت يك مكتب اصيل اسلامى همراه با اصول مدون و نظام بسيار سنجيده دينى، توانست پهلوبهپهلوى نوعى نظام مستقر دولتى در عهد ايلخانان گام بردارد <ref>همان</ref> | ||
به عقيده وى، پيروزى شيعه اثناعشرى در عهد مغولان مستعجل بود و مغولان در زمان ابوسعيد بار ديگر به تسنن گرويدند، ولى شيعه اثناعشرى ديگر جاى خود را باز كرده بود و به موجوديت خود بهعنوان يك مكتب اصيل اسلامى همچنان ادامه مىداد. شخصيت والاى شيعه اثناعشرى در اين زمان، در ميان شخصيتهاى ديگر، ابن مطهر حلى بود. با فروپاشى و انحطاط قدرت ايلخانان در ايران در سال 736ق، هرجومرج كامل سياسى سرتاسر اين قسمت از جهان اسلام را فراگرفت. در نبود يك دولت مقتدر مركزى، نوعى آزادى سياسى و مذهبى همه جا را در بر گرفت. دولتها و سلسلههاى متعدد محلى سر درآوردند و همراه آن عقايد مختلف مذهبى، كه خصوصا از مكتب تشيع مايه گرفته بودند، در سرزمينهاى مختلف شكوفا شدند <ref>همان</ref> | به عقيده وى، پيروزى شيعه اثناعشرى در عهد مغولان مستعجل بود و مغولان در زمان ابوسعيد بار ديگر به تسنن گرويدند، ولى شيعه اثناعشرى ديگر جاى خود را باز كرده بود و به موجوديت خود بهعنوان يك مكتب اصيل اسلامى همچنان ادامه مىداد. شخصيت والاى شيعه اثناعشرى در اين زمان، در ميان شخصيتهاى ديگر، ابن مطهر حلى بود. با فروپاشى و انحطاط قدرت ايلخانان در ايران در سال 736ق، هرجومرج كامل سياسى سرتاسر اين قسمت از جهان اسلام را فراگرفت. در نبود يك دولت مقتدر مركزى، نوعى آزادى سياسى و مذهبى همه جا را در بر گرفت. دولتها و سلسلههاى متعدد محلى سر درآوردند و همراه آن عقايد مختلف مذهبى، كه خصوصا از مكتب تشيع مايه گرفته بودند، در سرزمينهاى مختلف شكوفا شدند <ref>همان</ref> | ||
از آنجا كه اين سلسلههاى محلى در آستانه قيام شيعى سربداران و در رابطه با آن نقش عمده بازى كردند، لذا به بررسى اجمالى بعضى از آنها از جمله: آل مظفر، آل جلاير، آل چوپان، آل كرت و طغاتيموريه پرداخته شده است <ref>همان</ref> | از آنجا كه اين سلسلههاى محلى در آستانه قيام شيعى سربداران و در رابطه با آن نقش عمده بازى كردند، لذا به بررسى اجمالى بعضى از آنها از جمله: آل مظفر، آل جلاير، آل چوپان، آل كرت و طغاتيموريه پرداخته شده است <ref>همان</ref> | ||
در فصل دوم، به رهبران مذهبى سربداران پرداخته شده است. جناح رهبريت مذهبى سربداران، مركب از يك سلسله رهبران مذهبى بود كه با تقويت بعد انقلابى تشيع اثناعشرى، حركتى انقلابى در قسمت شرق جهان اسلام پديد آوردند. به اعتقاد نويسنده، تشيع و عرفانى كه اينان مبلغ آن بودند، با تشيع و عرفانى كه بعضى از عرفا و متصوفان اين عصر داشتند، فرق مىكرد. بسيارى از عرفا و شيوخ اين عصر، گوشهنشينى و اعتكاف را تبليغ مىكردند و كارى با سياسيات نداشتند و در واقع مىتوان گفت كه آنان نهاد مذهبى را جداى از نهاد سياسى فرض كرده و يا تن به آن داده بودند <ref>همان، ص 71</ref> | در فصل دوم، به رهبران مذهبى سربداران پرداخته شده است. جناح رهبريت مذهبى سربداران، مركب از يك سلسله رهبران مذهبى بود كه با تقويت بعد انقلابى تشيع اثناعشرى، حركتى انقلابى در قسمت شرق جهان اسلام پديد آوردند. به اعتقاد نويسنده، تشيع و عرفانى كه اينان مبلغ آن بودند، با تشيع و عرفانى كه بعضى از عرفا و متصوفان اين عصر داشتند، فرق مىكرد. بسيارى از عرفا و شيوخ اين عصر، گوشهنشينى و اعتكاف را تبليغ مىكردند و كارى با سياسيات نداشتند و در واقع مىتوان گفت كه آنان نهاد مذهبى را جداى از نهاد سياسى فرض كرده و يا تن به آن داده بودند <ref>همان، ص 71</ref> | ||
به باور نويسنده، نهاد سياسى اين عصر كه در رأس آن بعضى از حكام ايلخانان قرار داشتند، ظاهر امر را نگهداشته و احترامى نسبت به نهاد مذهبى روا مىداشتند، ولى اين فقط ظاهر قضيه بود. بسيارى از اعمال و حركات نهاد سياسى، سازشى با اصول و احكام نهاد مذهبى نداشت. نهاد مذهبى اين عصر هم بيشتر مركب از علماى تسنن و عرفايى بود كه گوشهنشينى و اعتكاف را تبليغ مىكردند و در گوشه و كنار خانقاهها و زوايا و مدارس، به طالب علمى مشغول بودند و در واقع كارى با مسائل سياسى زمان نداشتند. ازاينرو، وقتى كه شيخ خليفه، مسائل سياسى زمان را در كسوت مسائل مذهبى مطرح كرد و در واقع جدايىناپذيرى دين و دولت را در چهارچوب تشيع اثناعشرى اعلام داشت، علماى رسمى و سنىمذهب زمان، او را محكوم به اين كردند كه «حديث دنيا» مىگويد و سر خروج دارد. همين اتهام را در خصوص شيخ حسن جورى و نيز سيد قوامالدين نيز ابراز داشتند و فتوا به محكوميت آنها دادند <ref>همان</ref> | به باور نويسنده، نهاد سياسى اين عصر كه در رأس آن بعضى از حكام ايلخانان قرار داشتند، ظاهر امر را نگهداشته و احترامى نسبت به نهاد مذهبى روا مىداشتند، ولى اين فقط ظاهر قضيه بود. بسيارى از اعمال و حركات نهاد سياسى، سازشى با اصول و احكام نهاد مذهبى نداشت. نهاد مذهبى اين عصر هم بيشتر مركب از علماى تسنن و عرفايى بود كه گوشهنشينى و اعتكاف را تبليغ مىكردند و در گوشه و كنار خانقاهها و زوايا و مدارس، به طالب علمى مشغول بودند و در واقع كارى با مسائل سياسى زمان نداشتند. ازاينرو، وقتى كه شيخ خليفه، مسائل سياسى زمان را در كسوت مسائل مذهبى مطرح كرد و در واقع جدايىناپذيرى دين و دولت را در چهارچوب تشيع اثناعشرى اعلام داشت، علماى رسمى و سنىمذهب زمان، او را محكوم به اين كردند كه «حديث دنيا» مىگويد و سر خروج دارد. همين اتهام را در خصوص شيخ حسن جورى و نيز سيد قوامالدين نيز ابراز داشتند و فتوا به محكوميت آنها دادند <ref>همان</ref> | ||
در بخش دوم، بازتاب قيام شيعى سربداران مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. به عقيده نويسنده، قيام سربداران همراه با خصائص ويژه خود، بازتابى در مناطق اطراف خود داشت كه گاه بهصورت مستقيم از اين قيام مايه گرفته بود و گاه بهصورت غيرمستقيم. اين قيامها كه بهصورت قيامهاى نظامى و نيز عقيدتى در منطقه متبلور شدند، داراى خصائص مشترك با قيام سربداران بودند. اين قيامها دو ويژگى مشترك داشتند: مبارزه با ظلم و ستم (در ابعاد مختلف) و مبارزه با عنصر بيگانه <ref>همان، ص 217</ref> | در بخش دوم، بازتاب قيام شيعى سربداران مورد بحث و بررسى قرار گرفته است. به عقيده نويسنده، قيام سربداران همراه با خصائص ويژه خود، بازتابى در مناطق اطراف خود داشت كه گاه بهصورت مستقيم از اين قيام مايه گرفته بود و گاه بهصورت غيرمستقيم. اين قيامها كه بهصورت قيامهاى نظامى و نيز عقيدتى در منطقه متبلور شدند، داراى خصائص مشترك با قيام سربداران بودند. اين قيامها دو ويژگى مشترك داشتند: مبارزه با ظلم و ستم (در ابعاد مختلف) و مبارزه با عنصر بيگانه <ref>همان، ص 217</ref> | ||
نويسنده، معتقد است برخى از اين قيامها بهطور مستقيم تحت تأثير قيام شيعى سربداران ظاهر شدند و برخى ديگر بهصورت غيرمستقيم. قيامهايى كه بهصورت مستقيم در رابطه با قيام سربداران بودند علاوه بر مفاهيم عمقى قيام، داراى مفاهيم ظاهرى و صورى قيام سربداران نيز بودند، ولى قيامهايى كه بهصورت غير مستقيم تحت تأثير قيام سربداران ايجاد شدند، داراى همان مفاهيم عمقى - نه ظاهرى - قيام سربداران بودند و ماهيت آنها، همان ماهيت قيام سربداران بود، گو اينكه نام سربدار نداشتند، نظير قيام مردم اصفهان عليه ايادى تيمور و خود تيمور <ref>همان</ref> | نويسنده، معتقد است برخى از اين قيامها بهطور مستقيم تحت تأثير قيام شيعى سربداران ظاهر شدند و برخى ديگر بهصورت غيرمستقيم. قيامهايى كه بهصورت مستقيم در رابطه با قيام سربداران بودند علاوه بر مفاهيم عمقى قيام، داراى مفاهيم ظاهرى و صورى قيام سربداران نيز بودند، ولى قيامهايى كه بهصورت غير مستقيم تحت تأثير قيام سربداران ايجاد شدند، داراى همان مفاهيم عمقى - نه ظاهرى - قيام سربداران بودند و ماهيت آنها، همان ماهيت قيام سربداران بود، گو اينكه نام سربدار نداشتند، نظير قيام مردم اصفهان عليه ايادى تيمور و خود تيمور <ref>همان</ref> | ||
در اين بخش، به بررسى اجمالى هريك از اين نهضتها پرداخته شده است تا ويژگىهاى عمده آنها را دريافته و با خصائص عمده سربداران مورد مقايسه قرار گيرد. در اين زمينه به نهضت مرعشيان بيشتر پرداخته شده است <ref>همان</ref> | در اين بخش، به بررسى اجمالى هريك از اين نهضتها پرداخته شده است تا ويژگىهاى عمده آنها را دريافته و با خصائص عمده سربداران مورد مقايسه قرار گيرد. در اين زمينه به نهضت مرعشيان بيشتر پرداخته شده است <ref>همان</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش