۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در مورد روش و محتواى كتاب حاضر، چند نكته گفتنى است: | در مورد روش و محتواى كتاب حاضر، چند نكته گفتنى است: | ||
#نويسنده در گذشته كتابى به نام «الوافي في النحو و الصرف» نوشته كه در سال 2001م، منتشر شده و بعد كتاب حاضر را براى تكميل آن و تمرين و ممارست بيشتر مخاطبان فراهم آورده است. او تأكيد كرده است كه دو كتاب مذكور، ثمره بيش از سى و دو سال تجربه تدريس زبان و ادبيات عربى در دانشگاهها است. اين كتاب، مشتمل بر همه تمرينهايى است كه متناسب با بحثهاى كتاب «الوافي في النحو و الصرف» لازم است و همچنين بر طبق نظم و ترتيب آن كتاب تنظيم شده است .<ref>تطبيقات الوافي، ص 7</ref> | #نويسنده در گذشته كتابى به نام «الوافي في النحو و الصرف» نوشته كه در سال 2001م، منتشر شده و بعد كتاب حاضر را براى تكميل آن و تمرين و ممارست بيشتر مخاطبان فراهم آورده است. او تأكيد كرده است كه دو كتاب مذكور، ثمره بيش از سى و دو سال تجربه تدريس زبان و ادبيات عربى در دانشگاهها است. اين كتاب، مشتمل بر همه تمرينهايى است كه متناسب با بحثهاى كتاب «الوافي في النحو و الصرف» لازم است و همچنين بر طبق نظم و ترتيب آن كتاب تنظيم شده است ..<ref>تطبيقات الوافي، ص 7</ref> | ||
#نويسنده براى آشنايى بيشتر خوانندگان با چگونگى آزمون نحوى، نمونههايى از پرسشهاى امتحانى «دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه لبنان» و «دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه اسلامى لبنان» را نيز آورده است .<ref>همان، ص 521 - 539</ref> همچنين ايشان نمونهاى از پرسشهايى كه خودش براى دانشجويان طراحى كرده، ذكر نموده است. اين پرسشها در سال تحصيلى 1998 - 1999 و 1999 - 2000م، براى دانشجويان قسمت شريعت دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه لبنان طرح شده است .<ref>همان، ص 541</ref> | #نويسنده براى آشنايى بيشتر خوانندگان با چگونگى آزمون نحوى، نمونههايى از پرسشهاى امتحانى «دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه لبنان» و «دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه اسلامى لبنان» را نيز آورده است ..<ref>همان، ص 521 - 539</ref> همچنين ايشان نمونهاى از پرسشهايى كه خودش براى دانشجويان طراحى كرده، ذكر نموده است. اين پرسشها در سال تحصيلى 1998 - 1999 و 1999 - 2000م، براى دانشجويان قسمت شريعت دانشكده اجتهاد و علوم اسلامى دانشگاه لبنان طرح شده است ..<ref>همان، ص 541</ref> | ||
#نويسنده در مثالهايى كه براى تعليم و تمرين آورده، بهوفور از آيات قرآن كريم نيز بهره برده و اين مطلب بر اعتبار، سودمندى و غناى مباحث كتاب افزوده است .<ref>همان، ص 159، 349، 405، 406 و...</ref> | #نويسنده در مثالهايى كه براى تعليم و تمرين آورده، بهوفور از آيات قرآن كريم نيز بهره برده و اين مطلب بر اعتبار، سودمندى و غناى مباحث كتاب افزوده است ..<ref>همان، ص 159، 349، 405، 406 و...</ref> | ||
#نويسنده در مواردى براى تمثيل از ادعيه استفاده كرده است؛ بهطور نمونه ايشان در بحث منادا براى تمثيل از عبارت ذيل استفاده كرده است: «يا وارثَ علمِ الأولين و الآخرين» و البته كلمه «علم» در اين مثال، مضافاليه و مجرور است، ولى بهاشتباه (چاپى) منصوب شده است .<ref>همان، ص 357</ref> | #نويسنده در مواردى براى تمثيل از ادعيه استفاده كرده است؛ بهطور نمونه ايشان در بحث منادا براى تمثيل از عبارت ذيل استفاده كرده است: «يا وارثَ علمِ الأولين و الآخرين» و البته كلمه «علم» در اين مثال، مضافاليه و مجرور است، ولى بهاشتباه (چاپى) منصوب شده است ..<ref>همان، ص 357</ref> | ||
#از جمله امتيازهاى اين كتاب، ترسيم جدولهاى آموزشى است كه نويسنده بهوفور فراهم كرده و از اين نظر كمك مناسبى براى فهم بهتر مطالب بشمار مىرود .<ref>همان، ص 12، 13، 23، 24، 36، 48، 53، 55، 56، 62، 63، 68، 73 و...</ref> نويسنده همچنين گاه از نمودار نيز براى تسهيل مطالب استفاده كرده است .<ref>همان، ص 425</ref> | #از جمله امتيازهاى اين كتاب، ترسيم جدولهاى آموزشى است كه نويسنده بهوفور فراهم كرده و از اين نظر كمك مناسبى براى فهم بهتر مطالب بشمار مىرود ..<ref>همان، ص 12، 13، 23، 24، 36، 48، 53، 55، 56، 62، 63، 68، 73 و...</ref> نويسنده همچنين گاه از نمودار نيز براى تسهيل مطالب استفاده كرده است ..<ref>همان، ص 425</ref> | ||
#جالب است كه نويسنده در ارائه پرسشهاى نمونه، بعد از طرح هفت پرسش يادآورى كرده است كه ترجيح دادم كه پرسش اخير (هشتم) را حذف كنم، ولى نوع پرسش حذفشده و علت اين موضوع را نيز توضيح نداده است .<ref>همان، ص 528، پاورقى</ref> | #جالب است كه نويسنده در ارائه پرسشهاى نمونه، بعد از طرح هفت پرسش يادآورى كرده است كه ترجيح دادم كه پرسش اخير (هشتم) را حذف كنم، ولى نوع پرسش حذفشده و علت اين موضوع را نيز توضيح نداده است ..<ref>همان، ص 528، پاورقى</ref> | ||
#نويسنده در تمرينات و تطبيقهايى كه مطرح كرده، از اديبان و استادان مهم و معاصر زبان عربى مانند نقولا فياض، مى زياده، ميخائيل نعيمه، جبران خليل جبران، [[طه حسین|طه حسين]]، توفيق يوسف عوّاد، منفلوطى و آثار مهم آنها مثل «ظلمات و أشعة»، «جنّة الحيوان»، «الوعد الحقّ» و شخصيتهاى علمى و ادبى قديم مانند [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]، بيضاوى، متنبى، بُحترى، [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و... و آثارى مانند «كليله و دمنه» و «[[الأغاني]]» و... استفاده كرده است .<ref>همان، ص 345، 539، 533، 528، 526، 482، 432 و...</ref> همچنين ايشان گاه به مقالهاى منتشرشده در مجلات علمى معاصر ارجاع داده است .<ref>همان، ص 7</ref> | #نويسنده در تمرينات و تطبيقهايى كه مطرح كرده، از اديبان و استادان مهم و معاصر زبان عربى مانند نقولا فياض، مى زياده، ميخائيل نعيمه، جبران خليل جبران، [[طه حسین|طه حسين]]، توفيق يوسف عوّاد، منفلوطى و آثار مهم آنها مثل «ظلمات و أشعة»، «جنّة الحيوان»، «الوعد الحقّ» و شخصيتهاى علمى و ادبى قديم مانند [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]]، [[طبری آملی، محمد بن جریر|طبرى]]، [[ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین|ابوالفرج اصفهانى]]، بيضاوى، متنبى، بُحترى، [[ابنمقفع، عبدالله بن دادویه|ابن مقفع]] و... و آثارى مانند «كليله و دمنه» و «[[الأغاني]]» و... استفاده كرده است ..<ref>همان، ص 345، 539، 533، 528، 526، 482، 432 و...</ref> همچنين ايشان گاه به مقالهاى منتشرشده در مجلات علمى معاصر ارجاع داده است ..<ref>همان، ص 7</ref> | ||
#همچنين نويسنده در موارد بسيارى، از كتاب «نهج البلاغة» بهعنوان شاهد مثال براى مباحث نحوى بهره برده است. اين نكته نيز بر ارزش و اتقان مباحث كتاب افزوده است .<ref>همان، ص 44، 269، 197، 193، 361، 368، 408، 416، 424، 426</ref>؛ البته «نهج البلاغة» چند جلدى مورد استفاده قرار گرفته، ولى مشخصاتش معلوم نيست، به نظر مىرسد از شروح «نهج البلاغة» استفاده شده است. | #همچنين نويسنده در موارد بسيارى، از كتاب «نهج البلاغة» بهعنوان شاهد مثال براى مباحث نحوى بهره برده است. اين نكته نيز بر ارزش و اتقان مباحث كتاب افزوده است ..<ref>همان، ص 44، 269، 197، 193، 361، 368، 408، 416، 424، 426</ref>؛ البته «نهج البلاغة» چند جلدى مورد استفاده قرار گرفته، ولى مشخصاتش معلوم نيست، به نظر مىرسد از شروح «نهج البلاغة» استفاده شده است. | ||
#نويسنده در يكى از تمرينات كتاب بهعنوان مثال اين بيت از قصيده معروف فرزدق در مدح حضرت امام سجاد(ع) را ذكر كرده است:{{شعر}} | #نويسنده در يكى از تمرينات كتاب بهعنوان مثال اين بيت از قصيده معروف فرزدق در مدح حضرت امام سجاد(ع) را ذكر كرده است:{{شعر}} | ||
#:{{ب|''يُغضي حياء و يغضى من مهابته''|2=''فما يُكلم إلّا حين يَبتسم''}}{{پایان شعر}} | #:{{ب|''يُغضي حياء و يغضى من مهابته''|2=''فما يُكلم إلّا حين يَبتسم''}}{{پایان شعر}} | ||
#:و بعد به تجزيه و تركيب آن پرداخته است .<ref>همان، ص 217.</ref> | #:و بعد به تجزيه و تركيب آن پرداخته است ..<ref>همان، ص 217.</ref> | ||
#نويسنده در نثرى كه خودش نوشته و در اين كتاب براى تمرين هم مطرح كرده، چگونگى زندگى ادبىاش را بيان كرده و چنين نوشته است كه تلاش ادبى خودم را در زمانى كه در كلاس هفتم بودم با نگارش داستان كوتاه آغاز كردم و محفوظاتم از قرآن كريم و «نهج البلاغة» و سرچشمههاى اشعار عربى، سرمايه فرهنگى مرا تشكيل داد و سبب نشاط علمى من شد و... .<ref>همان، ص 392</ref> | #نويسنده در نثرى كه خودش نوشته و در اين كتاب براى تمرين هم مطرح كرده، چگونگى زندگى ادبىاش را بيان كرده و چنين نوشته است كه تلاش ادبى خودم را در زمانى كه در كلاس هفتم بودم با نگارش داستان كوتاه آغاز كردم و محفوظاتم از قرآن كريم و «نهج البلاغة» و سرچشمههاى اشعار عربى، سرمايه فرهنگى مرا تشكيل داد و سبب نشاط علمى من شد و... ..<ref>همان، ص 392</ref> | ||
#نويسنده افزون بر بهرهگيرى از آثار اديبان و شاعران، گاهى قطعاتى را كه خودش بهصورت نثر نوشته است، بهعنوان متونى براى تمرين مطالب كتاب مطرح كرده است .<ref>همان، ص 15، 252، 423، 392 و 389</ref> | #نويسنده افزون بر بهرهگيرى از آثار اديبان و شاعران، گاهى قطعاتى را كه خودش بهصورت نثر نوشته است، بهعنوان متونى براى تمرين مطالب كتاب مطرح كرده است ..<ref>همان، ص 15، 252، 423، 392 و 389</ref> | ||
#نويسنده در پاورقىهاى كتاب، گاهى لغت يا عبارت يا جملهاى را معنا كرده .<ref>همان، ص 426، پاورقى 2، 3 و 4؛ ص 432، پاورقى 2 و 3</ref> و گاه منابع مطالب نقلشده را آورده .<ref>همان، ص 427؛ ص 432، پاورقى 1 و ص 437، پاورقى 3</ref> و گاهى نام شاعرى را آورده كه در متن، بيتى از او نقل و به آن استشهاد شده .<ref>همان، ص 437، پاورقى 5</ref> يا گونهاى ديگر از تجزيه و تحليل صرفى يا نحوى را غير از آنچه در متن ذكر شده، بيان كرده .<ref>همان، ص 445، پاورقى 1 و 496، پاورقى 1 و 2</ref> و گاهى در يك پاورقى افزون بر بيان لغت و معناى كلى جمله و عبارت به ذكر منابع مطالب نيز پرداخته .<ref>همان، ص 450، پاورقى 1 و 2</ref> و ديگرگاه، اعراب جملات را بيان كرده .<ref>همان، ص 480، پاورقى 1</ref> و گاه براى آشنايى با وجوه اعرابى ديگر غير از آنچه در متن آمده، به كتابهاى مرجع مانند تفاسير ارجاع داده .<ref>همان، ص 485، پاورقى 1</ref> و گاهى مرجع يك ضمير را آشكار كرده .<ref>همان، ص 503، پاورقى 2</ref> و گاهى با بيان نحوه ديگرى از اعراب غير از آنچه در متن آمده، با ذكر منبع، نام اديب و نظريهپردازى را كه نظر ديگرى ابراز كرده، آورده است .<ref>همان، ص 512، پاورقى 1</ref> | #نويسنده در پاورقىهاى كتاب، گاهى لغت يا عبارت يا جملهاى را معنا كرده ..<ref>همان، ص 426، پاورقى 2، 3 و 4؛ ص 432، پاورقى 2 و 3</ref> و گاه منابع مطالب نقلشده را آورده ..<ref>همان، ص 427؛ ص 432، پاورقى 1 و ص 437، پاورقى 3</ref> و گاهى نام شاعرى را آورده كه در متن، بيتى از او نقل و به آن استشهاد شده ..<ref>همان، ص 437، پاورقى 5</ref> يا گونهاى ديگر از تجزيه و تحليل صرفى يا نحوى را غير از آنچه در متن ذكر شده، بيان كرده ..<ref>همان، ص 445، پاورقى 1 و 496، پاورقى 1 و 2</ref> و گاهى در يك پاورقى افزون بر بيان لغت و معناى كلى جمله و عبارت به ذكر منابع مطالب نيز پرداخته ..<ref>همان، ص 450، پاورقى 1 و 2</ref> و ديگرگاه، اعراب جملات را بيان كرده ..<ref>همان، ص 480، پاورقى 1</ref> و گاه براى آشنايى با وجوه اعرابى ديگر غير از آنچه در متن آمده، به كتابهاى مرجع مانند تفاسير ارجاع داده ..<ref>همان، ص 485، پاورقى 1</ref> و گاهى مرجع يك ضمير را آشكار كرده ..<ref>همان، ص 503، پاورقى 2</ref> و گاهى با بيان نحوه ديگرى از اعراب غير از آنچه در متن آمده، با ذكر منبع، نام اديب و نظريهپردازى را كه نظر ديگرى ابراز كرده، آورده است ..<ref>همان، ص 512، پاورقى 1</ref> | ||
#هرچند كتاب حاضر، مستند است و نويسنده از منابع متعددى استفاده كرده، ولى با تأسف، در پايان كتاب فقط فهرست مطالب آمده و فهرست منابع ذكر نشده و مشخصات آثار مورد استفاده در هيچ جا معلوم نشده است. | #هرچند كتاب حاضر، مستند است و نويسنده از منابع متعددى استفاده كرده، ولى با تأسف، در پايان كتاب فقط فهرست مطالب آمده و فهرست منابع ذكر نشده و مشخصات آثار مورد استفاده در هيچ جا معلوم نشده است. | ||
#چگونگى نگارش و انتشار كتاب حاضر از نظر دقت و صحت و روشمندى بسيار ستودنى است و اشتباهات معنوى در آن مشاهده نشد و اشتباهات لفظى و چاپى نيز در آن بهندرت يافت مىشود. | #چگونگى نگارش و انتشار كتاب حاضر از نظر دقت و صحت و روشمندى بسيار ستودنى است و اشتباهات معنوى در آن مشاهده نشد و اشتباهات لفظى و چاپى نيز در آن بهندرت يافت مىشود. |
ویرایش