۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
كتاب با مقدمه نويسنده و شرح حال [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] آغاز شده است. پس از آن اسامى بلاد بر اساس حروف الفبا دستهبندى شده است. | كتاب با مقدمه نويسنده و شرح حال [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] آغاز شده است. پس از آن اسامى بلاد بر اساس حروف الفبا دستهبندى شده است. | ||
از جمله آثار متقدمين كه از آنها در تأليف كتاب استفاده شده، «جزيرة العرب» همدانى، «[[معجم ما استعجم من أسماء البلاد و المواضع|معجم ما استعجم]]» [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]]، «[[نزهة المشتاق في إختراق الآفاق]]» [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]]، «الإشراف» مسعودى و [[البلدان (ابن الفقيه)|البلدان ابن فقيه]] است. همچنين از بيش از سى اثر جديد استفاده شده كه از آن جملهاند: دائرةالمعارف بستانى، بخش چاپشده از كتاب آثار الأدهار، النخبة الأزهرية و التحفة النصوحية <ref>ر.ك: مقدمه، ص3</ref> | از جمله آثار متقدمين كه از آنها در تأليف كتاب استفاده شده، «جزيرة العرب» همدانى، «[[معجم ما استعجم من أسماء البلاد و المواضع|معجم ما استعجم]]» [[بکری، عبدالله بن عبدالعزیز|بكرى]]، «[[نزهة المشتاق في إختراق الآفاق]]» [[ادریسی، محمد بن محمد|ادريسى]]، «الإشراف» مسعودى و [[البلدان (ابن الفقيه)|البلدان ابن فقيه]] است. همچنين از بيش از سى اثر جديد استفاده شده كه از آن جملهاند: دائرةالمعارف بستانى، بخش چاپشده از كتاب آثار الأدهار، النخبة الأزهرية و التحفة النصوحية <ref>ر.ك: مقدمه، ص3</ref> | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
براى آشنايى با محتواى اين كتاب، توجه به نكات زير مفيد است: | براى آشنايى با محتواى اين كتاب، توجه به نكات زير مفيد است: | ||
#[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در كتاب «معجم البلدان» نهايت تلاش خود را براى ذكر بلاد به كار گرفته و هيچ راهى براى اعتراض باز نگذاشته، لذا نويسنده اين كتاب (كتاب منجم العمران) در صدد استدراك مطالب كتاب معجم البلدان به معناى ذكر شهرها و آثار جغرافيايى كه در زمان [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] وجود داشته و از وى فوت گرديده، نيست، بلكه مقصود نويسنده ذكر امورى است كه يا براى مردم فايدهاى دارد (همچون حادثهاى تاريخى، اثرى زيبا و چيزى غريب) يا حاجتى از حوائج دنيوى مردم را برآورده مىسازد يا باعث شادى و تفريح آنان مىگردد <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ج1، ص2</ref> | #[[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] در كتاب «معجم البلدان» نهايت تلاش خود را براى ذكر بلاد به كار گرفته و هيچ راهى براى اعتراض باز نگذاشته، لذا نويسنده اين كتاب (كتاب منجم العمران) در صدد استدراك مطالب كتاب معجم البلدان به معناى ذكر شهرها و آثار جغرافيايى كه در زمان [[یاقوت حموی، یاقوت بن عبدالله|ياقوت حموى]] وجود داشته و از وى فوت گرديده، نيست، بلكه مقصود نويسنده ذكر امورى است كه يا براى مردم فايدهاى دارد (همچون حادثهاى تاريخى، اثرى زيبا و چيزى غريب) يا حاجتى از حوائج دنيوى مردم را برآورده مىسازد يا باعث شادى و تفريح آنان مىگردد <ref>ر.ك: مقدمه كتاب، ج1، ص2</ref> | ||
#گاه نويسنده نام سرزمينى را كه مؤلف معجم البلدان ذكر كرده، در كتاب خويش تكرار مىكند؛ چون فوائدى تاريخى يا امورى ديگر را در مورد آن سرزمين در نظر دارد<ref>ر.ك: همان، ص3</ref> | #گاه نويسنده نام سرزمينى را كه مؤلف معجم البلدان ذكر كرده، در كتاب خويش تكرار مىكند؛ چون فوائدى تاريخى يا امورى ديگر را در مورد آن سرزمين در نظر دارد<ref>ر.ك: همان، ص3</ref> | ||
#نويسنده افزون بر اينها، از شهرهايى ياد كرده كه مؤلف معجم به آنها دست نيافته؛ چراكه در زمان او محل آنها مجهول بوده يا اساسا بعد از زمان وى پديد آمده است<ref>ر.ك: همان</ref> | #نويسنده افزون بر اينها، از شهرهايى ياد كرده كه مؤلف معجم به آنها دست نيافته؛ چراكه در زمان او محل آنها مجهول بوده يا اساسا بعد از زمان وى پديد آمده است<ref>ر.ك: همان</ref> | ||
#نويسنده در عبارتى جالب نسبت اين مستدرك به اصل آن را چنين بيان مىكند: هركس به كتاب معجم البلدان حموى مراجعه كند، بىنياز از مراجعه به اين كتاب نخواهد بود؛ چراكه نسبت اين كتاب به معجم البلدان، نسبت جزء به كل يا فرع به اصل نيست، بلكه نسبت نور به چشم و روح به جسد است <ref>ر.ك: همان، ص4</ref> | #نويسنده در عبارتى جالب نسبت اين مستدرك به اصل آن را چنين بيان مىكند: هركس به كتاب معجم البلدان حموى مراجعه كند، بىنياز از مراجعه به اين كتاب نخواهد بود؛ چراكه نسبت اين كتاب به معجم البلدان، نسبت جزء به كل يا فرع به اصل نيست، بلكه نسبت نور به چشم و روح به جسد است <ref>ر.ك: همان، ص4</ref> | ||
#تمامى جلد اول كتاب به حرف همزه اختصاص يافته است. | #تمامى جلد اول كتاب به حرف همزه اختصاص يافته است. | ||
#از جمله كوههايى كه در باب همزه معرفى شده «البرز» است كه به امتداد آن در شمال ايران به موازارت درياى خزر و اطلاعات مختصر ديگرى اشاره شده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ج1، ص357</ref> | #از جمله كوههايى كه در باب همزه معرفى شده «البرز» است كه به امتداد آن در شمال ايران به موازارت درياى خزر و اطلاعات مختصر ديگرى اشاره شده است <ref>ر.ك: متن كتاب، ج1، ص357</ref> | ||
#معرفى رودها نيز بخش مهمى از كتاب را به خود اختصاص داده، از جمله آريوس كه اكنون معروف به هرىرود است و از كوههاى افغانستان سرچشمه مىگيرد <ref>ر.ك: همان، ص24</ref> | #معرفى رودها نيز بخش مهمى از كتاب را به خود اختصاص داده، از جمله آريوس كه اكنون معروف به هرىرود است و از كوههاى افغانستان سرچشمه مىگيرد <ref>ر.ك: همان، ص24</ref> | ||
#در انتهاى همين جلد به رودهايى چون «امازون» اشاره شده كه بزرگترين رود دنياست <ref>ر.ك: همان، ص388</ref> | #در انتهاى همين جلد به رودهايى چون «امازون» اشاره شده كه بزرگترين رود دنياست <ref>ر.ك: همان، ص388</ref> | ||
#«آمل» از جمله شهرهايى است كه از آن ياد شده است. در معرفى اين شهر علاوه بر اينكه از شهرهاى طبرستان بلاد فارس دانسته شده، فاصله آن تا سارى 18 فرسخ و تا رويان 12 فرسخ ذكر شده است. همچنين فاصله آن تا «سالوس» 40 فرسخ دانسته شده است. سالوس يا شالوس نام قديمى چالوس كنونى است <ref>ر.ك: همان، ص92</ref> | #«آمل» از جمله شهرهايى است كه از آن ياد شده است. در معرفى اين شهر علاوه بر اينكه از شهرهاى طبرستان بلاد فارس دانسته شده، فاصله آن تا سارى 18 فرسخ و تا رويان 12 فرسخ ذكر شده است. همچنين فاصله آن تا «سالوس» 40 فرسخ دانسته شده است. سالوس يا شالوس نام قديمى چالوس كنونى است <ref>ر.ك: همان، ص92</ref> | ||
#همچنين درباره شهر اردبيل علاوه بر ذكر فاصله 110 ميلى آن از تبريز و 35 ميلى از درياى خزر، حتى به جمعيت 4000 نفرى و جايگاه تاريخى آن در عصر صفويه و پيشينه تاريخى اردبيل اشاره شده است <ref>ر.ك: همان، ص209-208</ref> | #همچنين درباره شهر اردبيل علاوه بر ذكر فاصله 110 ميلى آن از تبريز و 35 ميلى از درياى خزر، حتى به جمعيت 4000 نفرى و جايگاه تاريخى آن در عصر صفويه و پيشينه تاريخى اردبيل اشاره شده است <ref>ر.ك: همان، ص209-208</ref> | ||
#در جلد دوم، تتمه باب همزه و باقى حروف ذكر شده است. در تتمه باب همزه، ابتدا سرزمينهاى آمريكاى شمالى، ميانه و جنوبى و كشورهايى چون بوليوى، شيلى و آرژانتين معرفى شدهاند. آنچه درباره اندلس مىخوانيم مفصلتر با ذكر اشعار متعدد و توصيف عادات، اخلاق و معارف مردم اين كشور است. در خصوص ايران نيز باز به تفصيل سخن رفته و اعداد و آمار متعددى از جمعيت ايران و شهرهاى مختلف ذكر شده است. وى معتقد است كه تاريخ ايران قديم به جهت خرافات فراوانش نمىتواند مورد اعتماد خواننده باشد و لذا بايد به ذكر تاريخ جديد بسنده نمود. سپس بهاختصار تاريخ ايران از زمان ورود آريايىها تا زمان مظفرالدين شاه؛ يعنى زمان نويسنده، ادامه مىيابد <ref>ر.ك: همان، ج2، ص107</ref> | #در جلد دوم، تتمه باب همزه و باقى حروف ذكر شده است. در تتمه باب همزه، ابتدا سرزمينهاى آمريكاى شمالى، ميانه و جنوبى و كشورهايى چون بوليوى، شيلى و آرژانتين معرفى شدهاند. آنچه درباره اندلس مىخوانيم مفصلتر با ذكر اشعار متعدد و توصيف عادات، اخلاق و معارف مردم اين كشور است. در خصوص ايران نيز باز به تفصيل سخن رفته و اعداد و آمار متعددى از جمعيت ايران و شهرهاى مختلف ذكر شده است. وى معتقد است كه تاريخ ايران قديم به جهت خرافات فراوانش نمىتواند مورد اعتماد خواننده باشد و لذا بايد به ذكر تاريخ جديد بسنده نمود. سپس بهاختصار تاريخ ايران از زمان ورود آريايىها تا زمان مظفرالدين شاه؛ يعنى زمان نويسنده، ادامه مىيابد <ref>ر.ك: همان، ج2، ص107</ref> | ||
#گاه اشتباهاتى در كتاب ديده مىشود كه ناشى از اشتباه منبع يا نويسنده كتاب است؛ مثلاً در معرفى خوزستان به نقل از بستانى نام قديم آن «شوشته» ذكر شده كه دو اشكال بر آن وارد است: اول آنكه آنچه در منابع داريم شوشتر است نه شوشته (با جستجو در نرمافزار قاموس النور كه حاوى معتبرترين معاجم لغوى و موضوعى زبان عربى مىباشد) و ظاهراً اشتباه يا تصحيفى رخ داده است؛ ديگر آنكه خوزستان از قديم به همين نام مشهور بوده و شايد به جهت اينكه شوشتر يكى از شهرهاى خوشآبوهوا و داراى باغات و نخلستانهاى فراوان بوده، خوزستان را همان شوشتر معرفى كردهاند <ref>ر.ك: همان، ص183</ref> | #گاه اشتباهاتى در كتاب ديده مىشود كه ناشى از اشتباه منبع يا نويسنده كتاب است؛ مثلاً در معرفى خوزستان به نقل از بستانى نام قديم آن «شوشته» ذكر شده كه دو اشكال بر آن وارد است: اول آنكه آنچه در منابع داريم شوشتر است نه شوشته (با جستجو در نرمافزار قاموس النور كه حاوى معتبرترين معاجم لغوى و موضوعى زبان عربى مىباشد) و ظاهراً اشتباه يا تصحيفى رخ داده است؛ ديگر آنكه خوزستان از قديم به همين نام مشهور بوده و شايد به جهت اينكه شوشتر يكى از شهرهاى خوشآبوهوا و داراى باغات و نخلستانهاى فراوان بوده، خوزستان را همان شوشتر معرفى كردهاند <ref>ر.ك: همان، ص183</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش