پرش به محتوا

امامت علی(ع) در آينه عقل و قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
خط ۵۹: خط ۵۹:




در مقدمه مترجم، با استفاده از كتاب شريف «نهج البلاغة»، گوشه‌هايى از شخصيت [[امام على(ع)]]، به تصوير كشيده شده است .<ref>مقدمه، ص7-15</ref>
در مقدمه مترجم، با استفاده از كتاب شريف «نهج البلاغة»، گوشه‌هايى از شخصيت [[امام على(ع)]]، به تصوير كشيده شده است ..<ref>مقدمه، ص7-15</ref>


در عنوان اول، به بررسى اين عبارت پرداخته شده است كه: «هيچ پيشوايى جز حق نيست». به اعتقاد نويسنده، اين مطلب، يعنى «امامى جز عقل نيست» و اين امر، حقيقتى است كه قرآن آن را نازل و پيامبر(ص)، بدان تصريح كرده است و بديهى است كه عقل، چيزى نيست كه با چشم ديده و يا با گوش، شنيده شود، بلكه نيرويى است كه در نهاد انسان نهفته و فقط آن را درك مى‌كنيم و اما امامت عقل؛ يعنى همان امامت حق كه عقل، امر به پيروى از آن مى‌كند. پس هر كه همواره با حق باشد، حق نيز با اوست و خود او، به حكم عقل و دين، امام است و پيامبر(ص) داراى اين ويژگى بوده و به شهادت شيعه و عامه، آن حضرت اين مطلب را در مورد حضرت على(ع) نيز فرموده است .<ref>متن كتاب، ص17-19</ref>
در عنوان اول، به بررسى اين عبارت پرداخته شده است كه: «هيچ پيشوايى جز حق نيست». به اعتقاد نويسنده، اين مطلب، يعنى «امامى جز عقل نيست» و اين امر، حقيقتى است كه قرآن آن را نازل و پيامبر(ص)، بدان تصريح كرده است و بديهى است كه عقل، چيزى نيست كه با چشم ديده و يا با گوش، شنيده شود، بلكه نيرويى است كه در نهاد انسان نهفته و فقط آن را درك مى‌كنيم و اما امامت عقل؛ يعنى همان امامت حق كه عقل، امر به پيروى از آن مى‌كند. پس هر كه همواره با حق باشد، حق نيز با اوست و خود او، به حكم عقل و دين، امام است و پيامبر(ص) داراى اين ويژگى بوده و به شهادت شيعه و عامه، آن حضرت اين مطلب را در مورد حضرت على(ع) نيز فرموده است ..<ref>متن كتاب، ص17-19</ref>


در عنوان دوم، به دنبال بررسى رابطه امامت با عقل، به اين پرسش پاسخ داده شده است كه آيا راه شناخت توحيد، نبوت و امامت، عقل است يا نه؟ .<ref>همان، ص22-40</ref>
در عنوان دوم، به دنبال بررسى رابطه امامت با عقل، به اين پرسش پاسخ داده شده است كه آيا راه شناخت توحيد، نبوت و امامت، عقل است يا نه؟ ..<ref>همان، ص22-40</ref>


نويسنده، معتقد است از آنجا كه تجربه امور ماوراء طبيعى و متافيزيك، محال است، پس راهى جز عقل براى شناخت خالق وجود ندارد و استدلال بر وجود خداوند توسط وحى نيز، صرف مدعاست، بنابراين، تنها عقل راه حصول معرفت الهى است و لذا قرآن از انسان‌ها مى‌خواهد كه با دليل عقلى به وجود خالق پى ببرند .<ref>همان، ص23</ref>
نويسنده، معتقد است از آنجا كه تجربه امور ماوراء طبيعى و متافيزيك، محال است، پس راهى جز عقل براى شناخت خالق وجود ندارد و استدلال بر وجود خداوند توسط وحى نيز، صرف مدعاست، بنابراين، تنها عقل راه حصول معرفت الهى است و لذا قرآن از انسان‌ها مى‌خواهد كه با دليل عقلى به وجود خالق پى ببرند ..<ref>همان، ص23</ref>


وى بر اين باور است كه بايد از زاويه اخلاق، صفات، ويژگى‌ها و تعاليم پيامبر(ص)، به مسئله نبوت پرداخت و اين ديدگاهى است كه وجود مبارك حضرتش را اثبات مى‌كند و اگر از بُعد ديگرى جز نبوت، به تفسير شريعت و تعاليم الهى او بپردازيم، تفسيرى ناصواب و غير معقول، خواهد بود .<ref>همان، ص25-26</ref>
وى بر اين باور است كه بايد از زاويه اخلاق، صفات، ويژگى‌ها و تعاليم پيامبر(ص)، به مسئله نبوت پرداخت و اين ديدگاهى است كه وجود مبارك حضرتش را اثبات مى‌كند و اگر از بُعد ديگرى جز نبوت، به تفسير شريعت و تعاليم الهى او بپردازيم، تفسيرى ناصواب و غير معقول، خواهد بود ..<ref>همان، ص25-26</ref>


پيرامون ارتباط عقل با امامت، نويسنده معتقد است اين ارتباط، عين ارتباط با اجراى احكام الهى و حدود شرعى و سنت رسول خدا(ص) و احياى ارزش‌هايى كه توسط ظالمان مرده و... است و در يك كلمه، حكم عقل به ثبوت و لزوم امامت، همان حكم عقل به پسنديده بودن علم و عدل و نكوهيدن جهل و ظلم است .<ref>همان، ص28</ref>
پيرامون ارتباط عقل با امامت، نويسنده معتقد است اين ارتباط، عين ارتباط با اجراى احكام الهى و حدود شرعى و سنت رسول خدا(ص) و احياى ارزش‌هايى كه توسط ظالمان مرده و... است و در يك كلمه، حكم عقل به ثبوت و لزوم امامت، همان حكم عقل به پسنديده بودن علم و عدل و نكوهيدن جهل و ظلم است ..<ref>همان، ص28</ref>


عدل الهى هستى شگفت‌انگيز، عقل موجودى شگفت‌آور، اتمام حجت، ابلاغ پيام، شيوه احسن در تبليغ، توانايى مكلف و ديدگاه اهل سنت، از ديگر مطالب مطرح‌شده در اين بخش از كتاب مى‌باشد .<ref>همان، ص29-40</ref>
عدل الهى هستى شگفت‌انگيز، عقل موجودى شگفت‌آور، اتمام حجت، ابلاغ پيام، شيوه احسن در تبليغ، توانايى مكلف و ديدگاه اهل سنت، از ديگر مطالب مطرح‌شده در اين بخش از كتاب مى‌باشد ..<ref>همان، ص29-40</ref>


نويسنده در سومين عنوان، ابتدا به بيان شباهت‌هاى ميان حضرت عيسى(ع) و حضرت على(ع) پرداخته .<ref>همان، ص43-47</ref> و سپس، بعد از بررسى شخصيت پيامبر(ص)، به مقايسه ميان پيامبر(ص) و حضرت على(ع) پرداخته است .<ref>همان، ص52-56</ref>
نويسنده در سومين عنوان، ابتدا به بيان شباهت‌هاى ميان حضرت عيسى(ع) و حضرت على(ع) پرداخته ..<ref>همان، ص43-47</ref> و سپس، بعد از بررسى شخصيت پيامبر(ص)، به مقايسه ميان پيامبر(ص) و حضرت على(ع) پرداخته است ..<ref>همان، ص52-56</ref>


به نظر نويسنده، مسئله نياز مردم به پيشوا و رهبرى كه امور اجتماعى - سياسى آنان را رسيدگى كند، دليل و برهانى نمى‌خواهد؛ زيرا طبيعت اجتماع، به‌خودى‌خود، چنين امرى را مى‌طلبد و اين حقيقتى است كه هر انسانى ذاتا و بدون اقامه برهان و قياسى، آن را مى‌فهمد، لذا در عنوان چهارم، به مسئله جانشين پيامبر(ص) و نياز مردم به پيشوا، پرداخته شده است .<ref>همان، ص58-67</ref>
به نظر نويسنده، مسئله نياز مردم به پيشوا و رهبرى كه امور اجتماعى - سياسى آنان را رسيدگى كند، دليل و برهانى نمى‌خواهد؛ زيرا طبيعت اجتماع، به‌خودى‌خود، چنين امرى را مى‌طلبد و اين حقيقتى است كه هر انسانى ذاتا و بدون اقامه برهان و قياسى، آن را مى‌فهمد، لذا در عنوان چهارم، به مسئله جانشين پيامبر(ص) و نياز مردم به پيشوا، پرداخته شده است ..<ref>همان، ص58-67</ref>


در عنوان پنجم، با اشاره به اين مطلب كه حوادث تاريخى كه پيشينيان در تاريخ ثبت و عقايد دينى و نظرات و آراء كلامى كه به ديگر مذاهب و فرق نسبت داده‌اند، همگى بى‌اساس و نادرست است، به بحث پيرامون كتاب «نشئة الفكر الفسلفي في الإسلام»، نوشته دكتر على سامى نشار، استاد فسلفه اسلامى در دانشگاه اسكندريه قاهره، پرداخته شده و به گوشه‌هايى از گفته‌هاى وى كه پر از تناقضات و گزافه‌گويى‌هاست، اشاره شده است .<ref>همان، ص71-90</ref>
در عنوان پنجم، با اشاره به اين مطلب كه حوادث تاريخى كه پيشينيان در تاريخ ثبت و عقايد دينى و نظرات و آراء كلامى كه به ديگر مذاهب و فرق نسبت داده‌اند، همگى بى‌اساس و نادرست است، به بحث پيرامون كتاب «نشئة الفكر الفسلفي في الإسلام»، نوشته دكتر على سامى نشار، استاد فسلفه اسلامى در دانشگاه اسكندريه قاهره، پرداخته شده و به گوشه‌هايى از گفته‌هاى وى كه پر از تناقضات و گزافه‌گويى‌هاست، اشاره شده است ..<ref>همان، ص71-90</ref>


در ششمين عنوان، به رابطه ميان على(ع) و قرآن پرداخته شده و به گوشه‌هايى از افتخارات و جانبازى‌هاى آن حضرت، در راه قرآن، اشاره شده است. از جمله مباحث مطرح‌شده در اين قسمت از كتاب، عبارتند از: ضربت [[امام على(ع)]] در جنگ خندق؛ قرآن و فلسفه؛ هدف فلسفه از ديدگاه امام(ع)؛ فلسفه از ديدگاه [[امام على(ع)]]؛ امام و مادى‌گرايى؛ عقل در نظرگاه امام؛ امام و نظريه كانت؛ [[امام على(ع)]] استاد همگان؛ غيب‌گويى‌ها و آرزوهاى انسانيت .<ref>همان، ص96-139</ref>
در ششمين عنوان، به رابطه ميان على(ع) و قرآن پرداخته شده و به گوشه‌هايى از افتخارات و جانبازى‌هاى آن حضرت، در راه قرآن، اشاره شده است. از جمله مباحث مطرح‌شده در اين قسمت از كتاب، عبارتند از: ضربت [[امام على(ع)]] در جنگ خندق؛ قرآن و فلسفه؛ هدف فلسفه از ديدگاه امام(ع)؛ فلسفه از ديدگاه [[امام على(ع)]]؛ امام و مادى‌گرايى؛ عقل در نظرگاه امام؛ امام و نظريه كانت؛ [[امام على(ع)]] استاد همگان؛ غيب‌گويى‌ها و آرزوهاى انسانيت ..<ref>همان، ص96-139</ref>


در عنوان هفتم، ويژگى‌هاى [[امام على(ع)]]، توضيح داده شده است. اين ويژگى‌ها عبارتند از: على(ع) برادر پيامبر(ص)؛ صاحب نجواى على(ع)؛ پيشتاز امت؛ صاحب گوش‌هاى شنوا و آگاه؛ بخشنده اموال؛ وارث قرآن؛ راهنماى امت؛ بازخواست از ولايت على(ع) و... .<ref>همان، ص141-148</ref>
در عنوان هفتم، ويژگى‌هاى [[امام على(ع)]]، توضيح داده شده است. اين ويژگى‌ها عبارتند از: على(ع) برادر پيامبر(ص)؛ صاحب نجواى على(ع)؛ پيشتاز امت؛ صاحب گوش‌هاى شنوا و آگاه؛ بخشنده اموال؛ وارث قرآن؛ راهنماى امت؛ بازخواست از ولايت على(ع) و... ..<ref>همان، ص141-148</ref>


از كوزه همان برون تراود كه در اوست؛ مناظره مأمون با دانشمندان؛ شيعه كيست و تولد امام(ع) و فرزندان او(ع)، ساير عناوين مطرح‌شده در كتاب مى‌باشد.
از كوزه همان برون تراود كه در اوست؛ مناظره مأمون با دانشمندان؛ شيعه كيست و تولد امام(ع) و فرزندان او(ع)، ساير عناوين مطرح‌شده در كتاب مى‌باشد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش