۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب دارای، نقد و تقریظ، مقدمه، مدخل، متن در دو بخش (که بخش دوم هفت فصل دارد) و خاتمه است. نویسنده، در پایان کتاب نسب پدری و مادریاش را آورده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص539-538</ref> | کتاب دارای، نقد و تقریظ، مقدمه، مدخل، متن در دو بخش (که بخش دوم هفت فصل دارد) و خاتمه است. نویسنده، در پایان کتاب نسب پدری و مادریاش را آورده است..<ref>ر.ک: متن کتاب، ص539-538</ref> | ||
مؤلف با رعایت ترتیب تاریخی، به بیان عقاید، دولتها، فرقهها، عشایر، تنگناها و گشایشهای سیاسی و سایر امور مربوط به علویان میپردازد. | مؤلف با رعایت ترتیب تاریخی، به بیان عقاید، دولتها، فرقهها، عشایر، تنگناها و گشایشهای سیاسی و سایر امور مربوط به علویان میپردازد. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
ناقد، در تقریظی نسبتاً طولانی تکتک مدعیات مؤلف را بررسی کرده است و ریشه غالب اشتباهات او را در عدم مراجعه به منابع اصلی و اعتمادش به آرا و عقاید شفاهی غلط بین مردم، عدم اطلاع دقیق از قواعد عربی به علت پیشینه غیر عربی او (زندگی کردن در امپراطوری عثمانی) و تمایلات صوفیانهاش میداند.<ref>ر.ک: نقد و تقریظ، ص8 و 44 و 62</ref> | ناقد، در تقریظی نسبتاً طولانی تکتک مدعیات مؤلف را بررسی کرده است و ریشه غالب اشتباهات او را در عدم مراجعه به منابع اصلی و اعتمادش به آرا و عقاید شفاهی غلط بین مردم، عدم اطلاع دقیق از قواعد عربی به علت پیشینه غیر عربی او (زندگی کردن در امپراطوری عثمانی) و تمایلات صوفیانهاش میداند..<ref>ر.ک: نقد و تقریظ، ص8 و 44 و 62</ref> | ||
محمد امین غالب الطویل، از علویون مهاجر کلیکیا به لاذقیه است.<ref>ر.ک: همان، ص6</ref> وی پس از مهاجرت به انطاکیه و از آنجا به لاذقیه، مشغول تعریب کتاب حاضر از ترکی به عربی شد و برای این امر از دوستان علوی آگاه به لغت عربیاش کمک گرفت.<ref>همان، ص8</ref> عبدالرحمن خیر در نقد و تقریظش بر کتاب، از مؤلف، نسب وی، جایگاه اجتماعی، علمی و دینی او و اینکه محمد امین غالب الطویل نتوانست در مهاجرتش مدارک علمی خود را همراه خود بیاورد و دیدارش با او در مجلس مناظره درباره کتاب حاضر و تحقیق و تصحیح این کتاب سخن میگوید.<ref>ر.ک: همان، ص11-5</ref> | محمد امین غالب الطویل، از علویون مهاجر کلیکیا به لاذقیه است..<ref>ر.ک: همان، ص6</ref> وی پس از مهاجرت به انطاکیه و از آنجا به لاذقیه، مشغول تعریب کتاب حاضر از ترکی به عربی شد و برای این امر از دوستان علوی آگاه به لغت عربیاش کمک گرفت..<ref>همان، ص8</ref> عبدالرحمن خیر در نقد و تقریظش بر کتاب، از مؤلف، نسب وی، جایگاه اجتماعی، علمی و دینی او و اینکه محمد امین غالب الطویل نتوانست در مهاجرتش مدارک علمی خود را همراه خود بیاورد و دیدارش با او در مجلس مناظره درباره کتاب حاضر و تحقیق و تصحیح این کتاب سخن میگوید..<ref>ر.ک: همان، ص11-5</ref> | ||
ناقد، در مقدمهاش بر کتاب از مخالفتش با تفسیر نویسنده از شعب علوی به جماعت نصیریه، سخن میگوید.<ref>ر.ک: همان، ص11</ref> او همچنین با این اعتقاد مؤلف که: «علویون سیاست عدم توکل وعدم سعی را بهترین راه برای رسیدن به والاترین غایات سعادت میدانند»، مخالف است.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref> از دیگر مخالفتهای محقق با مؤلف، این است که وی برخلاف مؤلف، علویون را از شیعه امامیه جدا نمیداند.<ref>ر.ک: همان، ص12</ref> | ناقد، در مقدمهاش بر کتاب از مخالفتش با تفسیر نویسنده از شعب علوی به جماعت نصیریه، سخن میگوید..<ref>ر.ک: همان، ص11</ref> او همچنین با این اعتقاد مؤلف که: «علویون سیاست عدم توکل وعدم سعی را بهترین راه برای رسیدن به والاترین غایات سعادت میدانند»، مخالف است..<ref>ر.ک: همان، ص12</ref> از دیگر مخالفتهای محقق با مؤلف، این است که وی برخلاف مؤلف، علویون را از شیعه امامیه جدا نمیداند..<ref>ر.ک: همان، ص12</ref> | ||
مؤلف، مسلمانان را به سه قسم علوی، اموی و معتدل تقسیم میکند که با تقسیمبندی معروف آنان به دو گروه شیعه و سنی در تقابل است.<ref>ر.ک: همان، ص13</ref> او همچنین معتقد است از آنجا که دین از بزرگترین عوامل مؤثر در زندگی بشر بوده است، امویها لعن بر امیرالمؤمنین علی(ع) را از جمله عقاید دینی محسوب داشتند و در آخر، لعن دو ریحانه رسول(ص)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و برخی از بزرگان علوی را نیز بر آن افزودند و آن را شرط قبولی نماز دانستند. در برابر این کردار زشت امویها، علویها نیز سب و لعن حزب معارض با علی(ع) را فریضهای دینی که میبایست همیشه بر آن محافظت نمود، بشمار آوردند.<ref>ر.ک: همان، ص14</ref> وی، امام بعد از حضرت سجاد(ع) را در نظر علویان، زید شهید و شرعیت امامت را روی بیعت میداند. ناقد، او را در این عقیده تخطئه میکند و امامت را از آن امامان دوازدهگانهای میداند که در روایت پیامبر اکرم(ص) معرفی شدهاند.<ref>ر.ک: همان، ص15</ref> او همچنین مینویسد: امام صاق(ع) به امامت فرزندش اسماعیل وصیت کرد و چون وی قبل از پدر بزرگوارش فوت نمود، آن حضرت به امامت فرزند دوم خویش امام کاظم(ع) سفارش کرد.<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> | مؤلف، مسلمانان را به سه قسم علوی، اموی و معتدل تقسیم میکند که با تقسیمبندی معروف آنان به دو گروه شیعه و سنی در تقابل است..<ref>ر.ک: همان، ص13</ref> او همچنین معتقد است از آنجا که دین از بزرگترین عوامل مؤثر در زندگی بشر بوده است، امویها لعن بر امیرالمؤمنین علی(ع) را از جمله عقاید دینی محسوب داشتند و در آخر، لعن دو ریحانه رسول(ص)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) و برخی از بزرگان علوی را نیز بر آن افزودند و آن را شرط قبولی نماز دانستند. در برابر این کردار زشت امویها، علویها نیز سب و لعن حزب معارض با علی(ع) را فریضهای دینی که میبایست همیشه بر آن محافظت نمود، بشمار آوردند..<ref>ر.ک: همان، ص14</ref> وی، امام بعد از حضرت سجاد(ع) را در نظر علویان، زید شهید و شرعیت امامت را روی بیعت میداند. ناقد، او را در این عقیده تخطئه میکند و امامت را از آن امامان دوازدهگانهای میداند که در روایت پیامبر اکرم(ص) معرفی شدهاند..<ref>ر.ک: همان، ص15</ref> او همچنین مینویسد: امام صاق(ع) به امامت فرزندش اسماعیل وصیت کرد و چون وی قبل از پدر بزرگوارش فوت نمود، آن حضرت به امامت فرزند دوم خویش امام کاظم(ع) سفارش کرد..<ref>ر.ک: همان، ص39</ref> | ||
محمد امین غالب طویل، در قسمت نسب علویین، عرب را به سه نوع بائده، عاربه و مستعربه تقسیم میکند.<ref>ر.ک: همان، ص16</ref> او از ابوسفیان و ابوجهل بهعنوان اولین کسانی که با پیامبر دشمنی علنی کردند، نام میبرد.<ref>ر.ک: همان، ص17</ref> مؤلف همچنین ماجرای غدیر را نقل میکند و به بررسی آن میپردازد.<ref>ر.ک: همان، ص25-24</ref> از جمله عقاید عجیبی که نویسنده به علویون نسبت میدهد این است که پیامبر اکرم(ص) مردم را بهطور مساوی به پرداختن به واجبات تکلیف نمیکردند.<ref>ر.ک: همان، ص26</ref> وی تشیع علویون سوریه را مرهون تعلیمات ابوذر غفاری، مقداد بن اسود کندی و سایرین از انصار میداند که ساکن جبل الحلو (کوهی در شمال غربی شهر حمص سوریه) شدند.<ref>ر.ک: همان، ص35</ref> همچنین مینویسد: ارکان در نظر شیعه، سلمان و مقداد و بلال و عمار هستند. البته شاید اشتباهی از او در این ا مر صورت گرفته باشد؛ زیرا نفر سوم از ارکان، ابوذر غفاری است نه بلال.<ref>ر.ک: همان، ص36</ref> | محمد امین غالب طویل، در قسمت نسب علویین، عرب را به سه نوع بائده، عاربه و مستعربه تقسیم میکند..<ref>ر.ک: همان، ص16</ref> او از ابوسفیان و ابوجهل بهعنوان اولین کسانی که با پیامبر دشمنی علنی کردند، نام میبرد..<ref>ر.ک: همان، ص17</ref> مؤلف همچنین ماجرای غدیر را نقل میکند و به بررسی آن میپردازد..<ref>ر.ک: همان، ص25-24</ref> از جمله عقاید عجیبی که نویسنده به علویون نسبت میدهد این است که پیامبر اکرم(ص) مردم را بهطور مساوی به پرداختن به واجبات تکلیف نمیکردند..<ref>ر.ک: همان، ص26</ref> وی تشیع علویون سوریه را مرهون تعلیمات ابوذر غفاری، مقداد بن اسود کندی و سایرین از انصار میداند که ساکن جبل الحلو (کوهی در شمال غربی شهر حمص سوریه) شدند..<ref>ر.ک: همان، ص35</ref> همچنین مینویسد: ارکان در نظر شیعه، سلمان و مقداد و بلال و عمار هستند. البته شاید اشتباهی از او در این ا مر صورت گرفته باشد؛ زیرا نفر سوم از ارکان، ابوذر غفاری است نه بلال..<ref>ر.ک: همان، ص36</ref> | ||
مؤلف، از ابوحنیفه با لقب امام اعظم یاد میکند و این امر ریشه در تأثر وی از محیط زندگی دارد؛ چه، وی در محیط ترکی دولت عثمانی میزیسته است.<ref>ر.ک: همان، ص41</ref> ایشان معتقد است شیعیان احادیثشان را به امسلمه و اهل تسنن به عایشه مستند میکنند.<ref>ر.ک: همان</ref> همچنین اعتقاد دارد که علم باطن (باطنی بودن) منحصر در اسماعیلیان نیست، بلکه حقیقت امر این است که علم باطن مختص علویان است.<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> | مؤلف، از ابوحنیفه با لقب امام اعظم یاد میکند و این امر ریشه در تأثر وی از محیط زندگی دارد؛ چه، وی در محیط ترکی دولت عثمانی میزیسته است..<ref>ر.ک: همان، ص41</ref> ایشان معتقد است شیعیان احادیثشان را به امسلمه و اهل تسنن به عایشه مستند میکنند..<ref>ر.ک: همان</ref> همچنین اعتقاد دارد که علم باطن (باطنی بودن) منحصر در اسماعیلیان نیست، بلکه حقیقت امر این است که علم باطن مختص علویان است..<ref>ر.ک: همان، ص42</ref> | ||
محمد امین غالب الطویل، در این کتاب بیشتر به آرای صوفیه تمایل دارد و گویی آنها را علویان حقیقی معرفی میکند.<ref>ر.ک: همان، ص44</ref> او پیروزی فاطمیین مصر را به جهت هوش و ذکاوتی میداند که برخاسته از اصابت اشعهی خورشید به مغزهای آنان است. وی همچنین محیالدین عربی را میستاید.<ref>ر.ک: همان، ص46-44</ref> مؤلف، از افتراق علویون به عشایر، عمایر و بطون.<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>، تعداد اسامیعشایر و تقسیمات آنان سخن میگوید و علت این انقسامات را حکمت تسهیل انتقامگرفتن از ظالمین به شیعه علوی میداند.<ref>ر.ک: همان، ص47</ref> همچنین از مصائب وارده بر علویان به دست صلیبیان یاد میکند و نجات آنان با کمک صلاحالدین ایوبی و سختگیریهای کردها بر علویان را متذکر میشود.<ref>ر.ک: همان، ص48</ref> او استیفای حقوق سیاسی علویین در سپتامبر سال 922م و تعیین قضات و قاضیالقضات به دست آنان را در کتاب حاضر شرح میدهد.<ref>ر.ک: همان، ص51</ref> و تفسیری از فقر علویان در این کتاب ارائه میدهد؛ یعنی آن را به تبعیت شیعه از امامان و بزگان دینیاشان مثل ابوذر و سلمان و... میداند.<ref>ر.ک: همان</ref> | محمد امین غالب الطویل، در این کتاب بیشتر به آرای صوفیه تمایل دارد و گویی آنها را علویان حقیقی معرفی میکند..<ref>ر.ک: همان، ص44</ref> او پیروزی فاطمیین مصر را به جهت هوش و ذکاوتی میداند که برخاسته از اصابت اشعهی خورشید به مغزهای آنان است. وی همچنین محیالدین عربی را میستاید..<ref>ر.ک: همان، ص46-44</ref> مؤلف، از افتراق علویون به عشایر، عمایر و بطون..<ref>ر.ک: همان، ص54</ref>، تعداد اسامیعشایر و تقسیمات آنان سخن میگوید و علت این انقسامات را حکمت تسهیل انتقامگرفتن از ظالمین به شیعه علوی میداند..<ref>ر.ک: همان، ص47</ref> همچنین از مصائب وارده بر علویان به دست صلیبیان یاد میکند و نجات آنان با کمک صلاحالدین ایوبی و سختگیریهای کردها بر علویان را متذکر میشود..<ref>ر.ک: همان، ص48</ref> او استیفای حقوق سیاسی علویین در سپتامبر سال 922م و تعیین قضات و قاضیالقضات به دست آنان را در کتاب حاضر شرح میدهد..<ref>ر.ک: همان، ص51</ref> و تفسیری از فقر علویان در این کتاب ارائه میدهد؛ یعنی آن را به تبعیت شیعه از امامان و بزگان دینیاشان مثل ابوذر و سلمان و... میداند..<ref>ر.ک: همان</ref> | ||
وی از اختلافات تاریخی میان شیعه و سنی بهعنوان عامل تضعیفگر علویان و کل امت اسلامی نام میبرد و راه حل جبران این امر را تفاهم و درعینحال، صراحت میداند.<ref>ر.ک: همان، ص59</ref> برخی عقاید اخباریگونه در این کتاب وجود دارد؛ مانند اینکه علوی برای استخراج احکام شرعی به قواعد صرف و نحو تمسک نمیکند، بلکه استخراج احکام شرعی خاص اهلبیت(ع) است.<ref>ر.ک: همان، ص61</ref> پایانبخش مطالب کتاب، دعوت نویسنده به مساوات بین شیعه و سنی و مستحکمتر دانستن روابط قومی و ترجیح آن بر روابط عقیدتی است.<ref>ر.ک: همان، ص64</ref> | وی از اختلافات تاریخی میان شیعه و سنی بهعنوان عامل تضعیفگر علویان و کل امت اسلامی نام میبرد و راه حل جبران این امر را تفاهم و درعینحال، صراحت میداند..<ref>ر.ک: همان، ص59</ref> برخی عقاید اخباریگونه در این کتاب وجود دارد؛ مانند اینکه علوی برای استخراج احکام شرعی به قواعد صرف و نحو تمسک نمیکند، بلکه استخراج احکام شرعی خاص اهلبیت(ع) است..<ref>ر.ک: همان، ص61</ref> پایانبخش مطالب کتاب، دعوت نویسنده به مساوات بین شیعه و سنی و مستحکمتر دانستن روابط قومی و ترجیح آن بر روابط عقیدتی است..<ref>ر.ک: همان، ص64</ref> | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
کتاب، دارای فهرست منابع است. عبدالرحمن خیر، نقد و تقریظی بر آن نوشته که در سال 1992م، در دمشق چاپ شده است. این تقریظ در ابتدای کتاب هم آمده ا ست. مؤلف در انتهای کتاب، نسب خودش را نوشته است و در آن به نسخههای خطی معتبر استناد کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص5</ref> | کتاب، دارای فهرست منابع است. عبدالرحمن خیر، نقد و تقریظی بر آن نوشته که در سال 1992م، در دمشق چاپ شده است. این تقریظ در ابتدای کتاب هم آمده ا ست. مؤلف در انتهای کتاب، نسب خودش را نوشته است و در آن به نسخههای خطی معتبر استناد کرده است..<ref>ر.ک: همان، ص5</ref> | ||
فهرست محتویات در پایان کتاب ذکر شده است. | فهرست محتویات در پایان کتاب ذکر شده است. |
ویرایش