۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
در ابتداى كتاب پيرامون كلمه توحيد و اينكه هدف انبيا مبارزه با شرك و نابود كردن قلعههاى آن بوده بحث شده است. | در ابتداى كتاب پيرامون كلمه توحيد و اينكه هدف انبيا مبارزه با شرك و نابود كردن قلعههاى آن بوده بحث شده است. | ||
در فصل اول كه به تعريف ايمان و كفر پرداخته، اشاره مىكند كه ايمان عبارت است از يقين به خدا و روز قيامت و رسالت پيامبر(ص)، كه اين سه اركان ايمان هستند. سپس بيان مىكند كه اين تعريف از ايمان، مختص به فرقهى خاصى از مسلمانان نيست، بلكه بين همه مسلمانان با فرقههاى مختلف، مشترك است .<ref>متن كتاب، ص14</ref> | در فصل اول كه به تعريف ايمان و كفر پرداخته، اشاره مىكند كه ايمان عبارت است از يقين به خدا و روز قيامت و رسالت پيامبر(ص)، كه اين سه اركان ايمان هستند. سپس بيان مىكند كه اين تعريف از ايمان، مختص به فرقهى خاصى از مسلمانان نيست، بلكه بين همه مسلمانان با فرقههاى مختلف، مشترك است ..<ref>متن كتاب، ص14</ref> | ||
ايشان خاطر نشان مىكنند كه چيزى كه باعث تفاوت بين مؤمن و كافر مىشود، اعتقاد به اين اصول سه گانه است اما آنچه كه موجب سعادت اخروى مىشود، در سايه عمل به واجبات و ترك محرمات حاصل مىشود. | ايشان خاطر نشان مىكنند كه چيزى كه باعث تفاوت بين مؤمن و كافر مىشود، اعتقاد به اين اصول سه گانه است اما آنچه كه موجب سعادت اخروى مىشود، در سايه عمل به واجبات و ترك محرمات حاصل مىشود. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
وى براى ادعاى خود، روايات عديدهاى را آورده و به آنها استناد مىنمايد. | وى براى ادعاى خود، روايات عديدهاى را آورده و به آنها استناد مىنمايد. | ||
در بخشى از فصل اول كتاب به سنت نبوى در مورد نهى از تكفير مسلمين مىپردازد و احاديثى را در اين راستا ذكر مىنمايد كه همه آنها اشاره به اين مطلب دارند كه اگر فردى به يگانگى خداوند و رسالت پيامبر شهادت زبانى داد، از مسلمانان حساب مىشود او را متهم به كفر ننماييد .<ref>همان، ص18</ref> | در بخشى از فصل اول كتاب به سنت نبوى در مورد نهى از تكفير مسلمين مىپردازد و احاديثى را در اين راستا ذكر مىنمايد كه همه آنها اشاره به اين مطلب دارند كه اگر فردى به يگانگى خداوند و رسالت پيامبر شهادت زبانى داد، از مسلمانان حساب مىشود او را متهم به كفر ننماييد ..<ref>همان، ص18</ref> | ||
در فصل دوم از توحيد و مراتب آن سخن گفته و اشاره مىكند كه توحيد شامل توحيد در ذات، خالقيت، ربوبيت، تشريع و قانونگذارى، طاعت، حاكميت و عبادت مىشود. | در فصل دوم از توحيد و مراتب آن سخن گفته و اشاره مىكند كه توحيد شامل توحيد در ذات، خالقيت، ربوبيت، تشريع و قانونگذارى، طاعت، حاكميت و عبادت مىشود. | ||
در فصل سوم حقيقت عبادت و مقومات آن را مورد بررسى قرار داده اشاره مىكند كه مفهوم عبادت از مفاهيم واضحى مانند آب و زمين است لكن با وضوح مفهومش گاهى تعبير از حقيقت آن در قالب الفاظ، بسيار سخت مىشود. تأكيد مؤلف در اين فصل بر اين است كه هر خشوع و سجدهاى را عبادت نمى گويند، بلكه عبادت معناى ويژه و خاص دارد كه به معناى خضوعى است كه از اعتقاد به خالقيت خدا، مدبريت او سرچشمه مىگيرد. اين حال موحدين است اما مشركان در عصر رسالت و افرادى كه قبل و بعد از ايشان بودند، خضوع آنها براى معبودهايشان سرچشمه از اعتقادى خاص داشته است كه منافات با اعتقاد موحدين خواهد داشت .<ref>همان، ص33-44</ref> | در فصل سوم حقيقت عبادت و مقومات آن را مورد بررسى قرار داده اشاره مىكند كه مفهوم عبادت از مفاهيم واضحى مانند آب و زمين است لكن با وضوح مفهومش گاهى تعبير از حقيقت آن در قالب الفاظ، بسيار سخت مىشود. تأكيد مؤلف در اين فصل بر اين است كه هر خشوع و سجدهاى را عبادت نمى گويند، بلكه عبادت معناى ويژه و خاص دارد كه به معناى خضوعى است كه از اعتقاد به خالقيت خدا، مدبريت او سرچشمه مىگيرد. اين حال موحدين است اما مشركان در عصر رسالت و افرادى كه قبل و بعد از ايشان بودند، خضوع آنها براى معبودهايشان سرچشمه از اعتقادى خاص داشته است كه منافات با اعتقاد موحدين خواهد داشت ..<ref>همان، ص33-44</ref> | ||
وى خاطر نشان مىكند كه از بعضى عبارات قرآنى استفاده مىشود كه عربها در عصر جاهلى موحد در خالقيت بودهاند اما در تدبير امور كه ما از آن بهتوحيد ربوبى تعبير مىكنيم، مشرك بودهاند. «اگر از آنها سوال كنى كه چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است، به تحقيق خواهند گفت خالق عزيز و دانا آن را خلق كرده است» .<ref>زمر، 38</ref> | وى خاطر نشان مىكند كه از بعضى عبارات قرآنى استفاده مىشود كه عربها در عصر جاهلى موحد در خالقيت بودهاند اما در تدبير امور كه ما از آن بهتوحيد ربوبى تعبير مىكنيم، مشرك بودهاند. «اگر از آنها سوال كنى كه چه كسى آسمانها و زمين را آفريده است، به تحقيق خواهند گفت خالق عزيز و دانا آن را خلق كرده است» ..<ref>زمر، 38</ref> | ||
در فصل چهارم به تعاريف مختلف از عبادت مىپردازد و در آخر تعريف صحيح را ذكر مىنمايد. تعريف اول عبارت است از خضوع به همراه اعتقاد به الوهيت موجودى كه براى او خضوع شده است و تا زمانى كه قول و عمل از اعتقاد به الوهيت نشأت نگرفته باشد، اين خضوع و تعظيم و تكريم، عبادت به حساب نمىآيد .<ref>همان، ص47</ref> | در فصل چهارم به تعاريف مختلف از عبادت مىپردازد و در آخر تعريف صحيح را ذكر مىنمايد. تعريف اول عبارت است از خضوع به همراه اعتقاد به الوهيت موجودى كه براى او خضوع شده است و تا زمانى كه قول و عمل از اعتقاد به الوهيت نشأت نگرفته باشد، اين خضوع و تعظيم و تكريم، عبادت به حساب نمىآيد ..<ref>همان، ص47</ref> | ||
تعريف دوم، خضوعى است كه پشت سر آن، اعتقاد به پروردگارى باشد كه مالك شأنى از شئون وجودى و حيات و شئونى در حال و آيندهاو داشته باشد. وى براى اين تعريف دستهاى از آيات را ذكر مىنمايد .<ref>همان، ص49</ref> | تعريف دوم، خضوعى است كه پشت سر آن، اعتقاد به پروردگارى باشد كه مالك شأنى از شئون وجودى و حيات و شئونى در حال و آيندهاو داشته باشد. وى براى اين تعريف دستهاى از آيات را ذكر مىنمايد ..<ref>همان، ص49</ref> | ||
تعريف سوم از عبادت خضوع به همراه اعتقاد به الهى براى عالم يا كسى است كه اعمال او به او تفويض شده است، مانند خلقت و رزق و حيات و مماتى كه از افعال كونى است يا قانونگذارى و تشريع و حق شفاعت و مغفرتى كه از افعال تشريعى محسوب مىشود .<ref>همان</ref> | تعريف سوم از عبادت خضوع به همراه اعتقاد به الهى براى عالم يا كسى است كه اعمال او به او تفويض شده است، مانند خلقت و رزق و حيات و مماتى كه از افعال كونى است يا قانونگذارى و تشريع و حق شفاعت و مغفرتى كه از افعال تشريعى محسوب مىشود ..<ref>همان</ref> | ||
نويسنده در فصل آخر كتاب طى 12 موضوع با استناد به آيات و روايات به اثبات حقايقى پيرامون اعتقادات شيعيان و ردّ شبهات وهابيت مىپردازد. جواز زيارت قبور، بناء بر قبور، توسل به انبيا و صالحين، نفع بردن مردگان از اعمال زندگان، تبرّك به آثار انبيا و صالحين، بدعت نبودن جشن ميلاد پيامبر، گريه بر مردگان از جمله موضوعاتى كه مورد بحث قرار گرفته است .<ref>متن كتاب، ص55-160</ref> | نويسنده در فصل آخر كتاب طى 12 موضوع با استناد به آيات و روايات به اثبات حقايقى پيرامون اعتقادات شيعيان و ردّ شبهات وهابيت مىپردازد. جواز زيارت قبور، بناء بر قبور، توسل به انبيا و صالحين، نفع بردن مردگان از اعمال زندگان، تبرّك به آثار انبيا و صالحين، بدعت نبودن جشن ميلاد پيامبر، گريه بر مردگان از جمله موضوعاتى كه مورد بحث قرار گرفته است ..<ref>متن كتاب، ص55-160</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش