۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | درباره محتواى اين اثر چند نكته گفتنى است: | ||
#نويسنده در مقدمهاش - كه مكان و تاريخ و مشخصات نگارش آن را روشن نكرده - تأكيد كرده است كه تاريخ را نمىتوان مسدود و يا اصلاح كرد و يا براى هميشه تغيير داد. پس بايد نور حقيقت روزى بدرخشد و باطل را از بين ببرد و آن را از خواب هرچند طولانىاش بيدار سازد. گاه صداى حقى در طول قارهها و ملتها و تمدنها به گوش مىرسد كه مىگويد ابهام صورت و تصور تاريخى در لبنان، به اين مطلب بازمىگردد كه «مورخان محلى، حقايقى از تاريخ را طلبيدهاند كه گواهى دهد كه هويت اين مناطق، به دروزى و مارونى بازمىگردد نه به مهاجران» .<ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، ج 1، ص 13</ref> | #نويسنده در مقدمهاش - كه مكان و تاريخ و مشخصات نگارش آن را روشن نكرده - تأكيد كرده است كه تاريخ را نمىتوان مسدود و يا اصلاح كرد و يا براى هميشه تغيير داد. پس بايد نور حقيقت روزى بدرخشد و باطل را از بين ببرد و آن را از خواب هرچند طولانىاش بيدار سازد. گاه صداى حقى در طول قارهها و ملتها و تمدنها به گوش مىرسد كه مىگويد ابهام صورت و تصور تاريخى در لبنان، به اين مطلب بازمىگردد كه «مورخان محلى، حقايقى از تاريخ را طلبيدهاند كه گواهى دهد كه هويت اين مناطق، به دروزى و مارونى بازمىگردد نه به مهاجران» ..<ref>ر. ك.: مقدمه كتاب، ج 1، ص 13</ref> | ||
#نويسنده تأكيد كرده است كه: جبل عامل، تنها استانى در لبنان بود كه تمام ساكنانش، حاكمان و مردمانش همگى وابسته به يك طائفه بودند كه در كنارش در طول تاريخ، عوارض و مشكلاتى داشتند كه رنگ و بوى مذهبى يا قومى داشت و ساير مناطق لبنان آن را مىشناختند. بيشتر ساكنان جبل عامل دروزى بودند... .<ref>ر. ك.: متن كتاب، ج 1، ص 389</ref> | #نويسنده تأكيد كرده است كه: جبل عامل، تنها استانى در لبنان بود كه تمام ساكنانش، حاكمان و مردمانش همگى وابسته به يك طائفه بودند كه در كنارش در طول تاريخ، عوارض و مشكلاتى داشتند كه رنگ و بوى مذهبى يا قومى داشت و ساير مناطق لبنان آن را مىشناختند. بيشتر ساكنان جبل عامل دروزى بودند... ..<ref>ر. ك.: متن كتاب، ج 1، ص 389</ref> | ||
#نويسنده همچنين يادآور شده است: تأسيس دولت يا امارتى كاتوليكى در مشرقزمين، خواب پرچمداران بسيارى از رجال دين و سياست است كه از زمان شكست حملههاى صليبى اخير، تلاش در تحقق آن كردهاند و از هيچ انديشه و كوشش و همكارى براى ايجاد پايگاه نفوذ غرب در اراضى مقدسيا، در همسايگى آن، در هيچ زمانى خوددارى نورزيدهاند. از جمله اين تلاشها، عبارت است از آنچه پاپ فرانسيسكو سوريانو، رئيس دير فرنسيسكان در بيروت و مشاور پاپ در نزد مارونىها در نصف دوم قرن پانزدهم ذكر كرده است كه حاكمان شهر بندقيه ونيز (شهرى در ايتاليا) كوشيدند شهر صور را از سلطان مملوكى بخرند، ولى موفق نشدند .<ref>ر. ك.: همان، ج 2، ص 208</ref> | #نويسنده همچنين يادآور شده است: تأسيس دولت يا امارتى كاتوليكى در مشرقزمين، خواب پرچمداران بسيارى از رجال دين و سياست است كه از زمان شكست حملههاى صليبى اخير، تلاش در تحقق آن كردهاند و از هيچ انديشه و كوشش و همكارى براى ايجاد پايگاه نفوذ غرب در اراضى مقدسيا، در همسايگى آن، در هيچ زمانى خوددارى نورزيدهاند. از جمله اين تلاشها، عبارت است از آنچه پاپ فرانسيسكو سوريانو، رئيس دير فرنسيسكان در بيروت و مشاور پاپ در نزد مارونىها در نصف دوم قرن پانزدهم ذكر كرده است كه حاكمان شهر بندقيه ونيز (شهرى در ايتاليا) كوشيدند شهر صور را از سلطان مملوكى بخرند، ولى موفق نشدند ..<ref>ر. ك.: همان، ج 2، ص 208</ref> | ||
#نويسنده يادآور شده است كه: روزگار سختى و مصيبت بر شيعيان در نصف دوم قرن هجدهم ميلادى استمرار يافت و تنها عوامل اقتدار و استقلالشان مورد تعرض قرار نگرفت، بلكه شدت بلا از اين هم گذشت و به اصل وجود و هويتشان رسيد؛ پس از جهتهاى مختلف و از سوى نيروهاى ائتلافى كه بهطور فعال مورد پشتيبانى سياسى، نظامى، مالى، محلى و دولتى غير محدود قرار مىگرفتند، به آنان حمله شد. جنگهايى كمرشكن بر ضد آنان در سايه قوانين قدرتهاى نابرابر آغاز شد براى اين هدف كه حضور و وجود آنان در مناطقى معين و محدود تحت تسلط قرار گيرد و با راندنشان به دامنهها و دشتها كه در آن زمان خارج از لبنان شمرده مىشد، خانه و كاشانهشان هم تصرف شود و ضربهاى به آنان وارد كند كه نشاط و اراده ايستادگى و مقاومت را در نزد ايشان از بين ببرد تا جلوى هر راهى را كه احتمال دارد آنها را از اين وضعيت تنگ و ظلمانى خارج كند و در جانشان آرزوى نجات و بازگشت را زنده كند، ببندد... .<ref>ر. ك.: همان، ج 2، ص 385</ref> | #نويسنده يادآور شده است كه: روزگار سختى و مصيبت بر شيعيان در نصف دوم قرن هجدهم ميلادى استمرار يافت و تنها عوامل اقتدار و استقلالشان مورد تعرض قرار نگرفت، بلكه شدت بلا از اين هم گذشت و به اصل وجود و هويتشان رسيد؛ پس از جهتهاى مختلف و از سوى نيروهاى ائتلافى كه بهطور فعال مورد پشتيبانى سياسى، نظامى، مالى، محلى و دولتى غير محدود قرار مىگرفتند، به آنان حمله شد. جنگهايى كمرشكن بر ضد آنان در سايه قوانين قدرتهاى نابرابر آغاز شد براى اين هدف كه حضور و وجود آنان در مناطقى معين و محدود تحت تسلط قرار گيرد و با راندنشان به دامنهها و دشتها كه در آن زمان خارج از لبنان شمرده مىشد، خانه و كاشانهشان هم تصرف شود و ضربهاى به آنان وارد كند كه نشاط و اراده ايستادگى و مقاومت را در نزد ايشان از بين ببرد تا جلوى هر راهى را كه احتمال دارد آنها را از اين وضعيت تنگ و ظلمانى خارج كند و در جانشان آرزوى نجات و بازگشت را زنده كند، ببندد... ..<ref>ر. ك.: همان، ج 2، ص 385</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست مطالب .<ref>همان، ج 2، ص 461 - 463</ref> و فهرست منابع .<ref>همان، ج 2، ص 425 - 432</ref>، فهرستهاى فنى ديگر (اماكن، اسامى، اسناد، نقشهها و تصاوير و نمودارها و جداول) نيز تنظيم شده است .<ref>همان، ج 2، ص 434 - 460</ref> | براى كتاب حاضر، افزون بر فهرست مطالب ..<ref>همان، ج 2، ص 461 - 463</ref> و فهرست منابع ..<ref>همان، ج 2، ص 425 - 432</ref>، فهرستهاى فنى ديگر (اماكن، اسامى، اسناد، نقشهها و تصاوير و نمودارها و جداول) نيز تنظيم شده است ..<ref>همان، ج 2، ص 434 - 460</ref> | ||
يكى از ابتكارات نويسنده اين است كه مجموعهاى متناسب از نقشههاى جغرافيايى، جداول، تصاوير اشخاص و امكنه و اسناد خطى و دستنوشتهها و... را در مباحث گوناگون كتاب، بهمناسبت آورده است .<ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ج 1، ص 25، 30، 42، 50، 76، 80، 104، 107، 111، 124 و... و ج 2، ص 16، 19، 22، 30، 37، 38، 43، 50 و...</ref> | يكى از ابتكارات نويسنده اين است كه مجموعهاى متناسب از نقشههاى جغرافيايى، جداول، تصاوير اشخاص و امكنه و اسناد خطى و دستنوشتهها و... را در مباحث گوناگون كتاب، بهمناسبت آورده است ..<ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ج 1، ص 25، 30، 42، 50، 76، 80، 104، 107، 111، 124 و... و ج 2، ص 16، 19، 22، 30، 37، 38، 43، 50 و...</ref> | ||
متأسفانه نويسنده، تاريخ آغاز و انجام نگارش كتاب حاضر و ساير مشخصات آن و نيز انگيزه و اهداف خودش را مشخص نكرده است و نيز در فهرست منابع، در بسيارى از موارد به ذكر نام كتاب و مؤلف و ناشر اكتفا كرده و ساير مشخصات كتابشناختى (مانند سال انتشار، نوبت چاپ، مكان نشر و...) را بيان نكرده است .<ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ج 2، ص 425، 426، 427 و...</ref> | متأسفانه نويسنده، تاريخ آغاز و انجام نگارش كتاب حاضر و ساير مشخصات آن و نيز انگيزه و اهداف خودش را مشخص نكرده است و نيز در فهرست منابع، در بسيارى از موارد به ذكر نام كتاب و مؤلف و ناشر اكتفا كرده و ساير مشخصات كتابشناختى (مانند سال انتشار، نوبت چاپ، مكان نشر و...) را بيان نكرده است ..<ref>بهعنوان مثال، ر. ك.: همان، ج 2، ص 425، 426، 427 و...</ref> | ||
كتاب حاضر مستند است و نويسنده، ارجاعاتش را بهصورت پاورقى در پايان هر صفحه آورده است. در اين پاورقىها بهصورت عموم، منابع بحث با ذكر نام نويسنده و كتاب (يا نام كتاب و نويسنده) و شماره جلد و صفحه مورد نظر آمده است .<ref>بهطور مثال ر. ك.: همان، ج 1، ص 7، پاورقى 2 و ص 156، پاورقى 2 و ج 2، ص 32، پاورقى 2 و ص 136، پاورقى 2 و...</ref> و گاه توضيحاتى تاريخى و... مطرح كرده است .<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ج 1، ص 54، پاورقى 1 - 2 و ج 2، ص 99، پاورقى 1 و 3 و...</ref> | كتاب حاضر مستند است و نويسنده، ارجاعاتش را بهصورت پاورقى در پايان هر صفحه آورده است. در اين پاورقىها بهصورت عموم، منابع بحث با ذكر نام نويسنده و كتاب (يا نام كتاب و نويسنده) و شماره جلد و صفحه مورد نظر آمده است ..<ref>بهطور مثال ر. ك.: همان، ج 1، ص 7، پاورقى 2 و ص 156، پاورقى 2 و ج 2، ص 32، پاورقى 2 و ص 136، پاورقى 2 و...</ref> و گاه توضيحاتى تاريخى و... مطرح كرده است ..<ref>مثلاً ر. ك.: همان، ج 1، ص 54، پاورقى 1 - 2 و ج 2، ص 99، پاورقى 1 و 3 و...</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش