۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۴: | خط ۴۴: | ||
دكتر شحاته مىنويسد: «آنچه بهعنوان يك مفسر توانمند، جلب توجه مىكند، جنبه تفسير هر آيه با انديشه آزاد و خرد تابناك اوست» و نيز مىنويسد: «ويژگى تفسير مقاتل در ساده و رسا بودن عبارتهاى آن است، علاوه بر احاطه بر معانى و واژههاى قرآنى و بيان شبيه و نظاير آن، كه در جاىجاى قرآن و سنت آمده است، كه آن را بهصورت «سهل و ممتنع» درآورده... از ديدگاه من، تفسير مقاتل در حوزههاى تفسيرى، بىنظير است و بهرغم گذشت بيش از دوازده قرن، هنوز اين تفسير، در انسان اين احساس را به وجود مىآورد كه گويى، اين تفسير، با چنين شيوه شيوا، براى امروز نوشته شده است. در نقل آرا و نقد و ترجيح، راه كوتاه را پيموده و چندان وارد مباحث جدلى نگرديده است. از لحاظ احاطه بر معانى قرآن، در عين جامعيّت، فشرده بيان كرده است و در عين ايجاز، رعايت ايفا (رسا بودن) بهطور شايسته شده است و ديگر مزاياى اين تفسير كه در حجم كم، ولى محتوايى بسيار به جهان علم تقديم داشته است». | دكتر شحاته مىنويسد: «آنچه بهعنوان يك مفسر توانمند، جلب توجه مىكند، جنبه تفسير هر آيه با انديشه آزاد و خرد تابناك اوست» و نيز مىنويسد: «ويژگى تفسير مقاتل در ساده و رسا بودن عبارتهاى آن است، علاوه بر احاطه بر معانى و واژههاى قرآنى و بيان شبيه و نظاير آن، كه در جاىجاى قرآن و سنت آمده است، كه آن را بهصورت «سهل و ممتنع» درآورده... از ديدگاه من، تفسير مقاتل در حوزههاى تفسيرى، بىنظير است و بهرغم گذشت بيش از دوازده قرن، هنوز اين تفسير، در انسان اين احساس را به وجود مىآورد كه گويى، اين تفسير، با چنين شيوه شيوا، براى امروز نوشته شده است. در نقل آرا و نقد و ترجيح، راه كوتاه را پيموده و چندان وارد مباحث جدلى نگرديده است. از لحاظ احاطه بر معانى قرآن، در عين جامعيّت، فشرده بيان كرده است و در عين ايجاز، رعايت ايفا (رسا بودن) بهطور شايسته شده است و ديگر مزاياى اين تفسير كه در حجم كم، ولى محتوايى بسيار به جهان علم تقديم داشته است». | ||
از ويژگىهاى ديگر اين تفسير در ديدگاه دكتر شحاته، شيوه تفسيرى قرآن به قرآن است كه مقاتل، بهواسطه احاطه و تسلط بر كليات قرآن، در زيباترين وجه آن را پياده نموده است. از ويژگىهاى ديگر آن در ديدگاه وى، ايجاد تلائم و هماهنگى و وحدت بين آياتى است كه در ظاهر موهم تناقض باشند؛ مانند آيه 7 سوره هود در خلق عرش و خلق آسمان و زمين و آيه 54 سوره اعراف بههمراه آيه 11 سوره فصلت و آيه 30 سوره نازعات؛ در سوره هود مىفهماند، خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است. از آيه سوره اعراف فهميده مىشود، خلق عرش بعد از خلق آسمان و زمين است و آيه 11 سوره فصلت مىفرمايد: خلق آسمان بعد از خلق زمين است و سوره نازعات عكس آن را مىرساند. مقاتل در جمع بين آنها بيان مىدارد كه: خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است و خلق آسمان قبل از آفرينش زمين است، پس از آن آيات ديگر را به بيانى ديگر تأويل مىدارد <ref>ج4، ص578</ref> | از ويژگىهاى ديگر اين تفسير در ديدگاه دكتر شحاته، شيوه تفسيرى قرآن به قرآن است كه مقاتل، بهواسطه احاطه و تسلط بر كليات قرآن، در زيباترين وجه آن را پياده نموده است. از ويژگىهاى ديگر آن در ديدگاه وى، ايجاد تلائم و هماهنگى و وحدت بين آياتى است كه در ظاهر موهم تناقض باشند؛ مانند آيه 7 سوره هود در خلق عرش و خلق آسمان و زمين و آيه 54 سوره اعراف بههمراه آيه 11 سوره فصلت و آيه 30 سوره نازعات؛ در سوره هود مىفهماند، خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است. از آيه سوره اعراف فهميده مىشود، خلق عرش بعد از خلق آسمان و زمين است و آيه 11 سوره فصلت مىفرمايد: خلق آسمان بعد از خلق زمين است و سوره نازعات عكس آن را مىرساند. مقاتل در جمع بين آنها بيان مىدارد كه: خلق عرش قبل از خلق آسمان و زمين است و خلق آسمان قبل از آفرينش زمين است، پس از آن آيات ديگر را به بيانى ديگر تأويل مىدارد <ref>ج4، ص578</ref> | ||
و نيز جمع عقلپسند مراحل خلقت انسان، از تراب، طين، حمأ مسنون، طين لازب، صلصال كالفخار، من عجل و من ماء مهين <ref>ج1، ص96-98</ref>، ذيل آيه 30 سوره بقره را ارائه مىنمايد. | و نيز جمع عقلپسند مراحل خلقت انسان، از تراب، طين، حمأ مسنون، طين لازب، صلصال كالفخار، من عجل و من ماء مهين <ref>ج1، ص96-98</ref>، ذيل آيه 30 سوره بقره را ارائه مىنمايد. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
آرى، همان بلايى كه بر تفسير على بن ابراهيم قمى آمده و به دست راوى آن، دگرگونى در آن رخ داده، عينا بر تفسير مقاتل نيز آمده و دچار دگرگونى و احيانا بىاعتبارى گرديده است، ولى در مجموع-با قطع نظر از موارد مشكوك يا مدسوس، تفسير شيوا و ارزشمندى است و يكى از كهنترين و سرشارترين ذخاير ميراث فرهنگى اسلامى است. گوهرهاى ناب آن براى فرهيختگان بهخوبى تابناك و تشخيص آن از ناروا براى اهل تحقيق بهآسانى ميسور است. بدين ترتيب اين تفسير، امروزه براى پژوهندگان مسائل قرآنى و تفسير، غنيمتى ارزنده است». | آرى، همان بلايى كه بر تفسير على بن ابراهيم قمى آمده و به دست راوى آن، دگرگونى در آن رخ داده، عينا بر تفسير مقاتل نيز آمده و دچار دگرگونى و احيانا بىاعتبارى گرديده است، ولى در مجموع-با قطع نظر از موارد مشكوك يا مدسوس، تفسير شيوا و ارزشمندى است و يكى از كهنترين و سرشارترين ذخاير ميراث فرهنگى اسلامى است. گوهرهاى ناب آن براى فرهيختگان بهخوبى تابناك و تشخيص آن از ناروا براى اهل تحقيق بهآسانى ميسور است. بدين ترتيب اين تفسير، امروزه براى پژوهندگان مسائل قرآنى و تفسير، غنيمتى ارزنده است». | ||
دكتر شحاته مىگويد: «درباره او همه چيز گفتهاند، ولى درباره تفسيرش همگى او را ستودهاند، بهويژه مقام علمى و شخصيت وى جاى ترديد ندارد و امروزه نبايد غفلت كنيم و از چنين ميراث ارزندهاى چشم بپوشيم، در جهت منقولات وى بايد دقت نمود، ولى در جهت عقلانى، تفسيرش همچون دريايى خروشان است كه از همه پيشى گرفته است. اگر ما از تفسير مقاتل غفلت ورزيم، همانا بخش بزرگى از ميراث فرهنگى و فكرى خويش را از دست دادهايم، بلكه اولين دستاورد تفسير عقلانى را از دست دادهايم...» <ref>ج5، ص52-53</ref> | دكتر شحاته مىگويد: «درباره او همه چيز گفتهاند، ولى درباره تفسيرش همگى او را ستودهاند، بهويژه مقام علمى و شخصيت وى جاى ترديد ندارد و امروزه نبايد غفلت كنيم و از چنين ميراث ارزندهاى چشم بپوشيم، در جهت منقولات وى بايد دقت نمود، ولى در جهت عقلانى، تفسيرش همچون دريايى خروشان است كه از همه پيشى گرفته است. اگر ما از تفسير مقاتل غفلت ورزيم، همانا بخش بزرگى از ميراث فرهنگى و فكرى خويش را از دست دادهايم، بلكه اولين دستاورد تفسير عقلانى را از دست دادهايم...» <ref>ج5، ص52-53</ref> | ||
بدين ترتيب بس جفاست كه اين تفسير گرانقدر را بهطور كامل، بىاعتبار جلوه دهيم و بىاعتبارى آن را معلول سهلانگارى و سستى كار مقاتل بدانيم؛ چنانكه [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] چنين قضاوتى بىجا را درباره او روا داشته است «تاريخ التراث العربي، ج1، ص85، [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]]». | بدين ترتيب بس جفاست كه اين تفسير گرانقدر را بهطور كامل، بىاعتبار جلوه دهيم و بىاعتبارى آن را معلول سهلانگارى و سستى كار مقاتل بدانيم؛ چنانكه [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]] چنين قضاوتى بىجا را درباره او روا داشته است «تاريخ التراث العربي، ج1، ص85، [[سزگین، فؤاد|فؤاد سزگين]]». |
ویرایش