پرش به محتوا

تاريخ دولة آل سلجوق: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۴۳: خط ۴۳:
'''تاريخ دوله آل سلجوق''' تأليف [[عمادالدین کاتب، محمد بن محمد|عمادالدين محمد بن محمد بن حامد اصفهانى]]، كتابى است به زبان عربى پيرامون تاريخ حكومت سلجوقيان در ايران.
'''تاريخ دوله آل سلجوق''' تأليف [[عمادالدین کاتب، محمد بن محمد|عمادالدين محمد بن محمد بن حامد اصفهانى]]، كتابى است به زبان عربى پيرامون تاريخ حكومت سلجوقيان در ايران.


اين اثر سه‌بار تحرير شده و اتفاقا سه‌بار هم متن عربى آن طبع و نشر گرديده است. تحرير اولى كتاب اثر قلم انوشروان بن خالد بن محمد كاشانى وزير معروف سلطان محمود و سلطان مسعود سلجوقى و خليفه عباسى المسترشد باللّه، در آغاز قرن 6ق است كه در دستگاه دين و دولت محترم زيسته و به زيروبم كارها آگاهى داشته است. نوشته انوشروان رساله‌گونه‌اى بوده است كه به تعبير هند و شاه نخجوانى، با نام «نفثه المصدور فى فتور زمان الصدور و صدور زمان الفتور» به فارسى در شرح احوال وزراى دوره سلجوقى تأليف گرديده كه هم از نظر تاريخى و هم از جهت ادبى مورد اهميت قرار گرفته و در اهميت تاريخى آن همين قدر بس است كه نجم الدين ابوالرجاء قمى بر آن ذيل نوشته است .<ref>همان</ref>.
اين اثر سه‌بار تحرير شده و اتفاقا سه‌بار هم متن عربى آن طبع و نشر گرديده است. تحرير اولى كتاب اثر قلم انوشروان بن خالد بن محمد كاشانى وزير معروف سلطان محمود و سلطان مسعود سلجوقى و خليفه عباسى المسترشد باللّه، در آغاز قرن 6ق است كه در دستگاه دين و دولت محترم زيسته و به زيروبم كارها آگاهى داشته است. نوشته انوشروان رساله‌گونه‌اى بوده است كه به تعبير هند و شاه نخجوانى، با نام «نفثه المصدور فى فتور زمان الصدور و صدور زمان الفتور» به فارسى در شرح احوال وزراى دوره سلجوقى تأليف گرديده كه هم از نظر تاريخى و هم از جهت ادبى مورد اهميت قرار گرفته و در اهميت تاريخى آن همين قدر بس است كه نجم الدين ابوالرجاء قمى بر آن ذيل نوشته است .<ref>همان</ref>


چون اصل «نقثه المصدور» اكنون در دست نيست نمى‌توان در ارزش ادبى آن زياد مبالغه كرد. ولى آنچه مسلم است طورى تحرير شده بوده كه كاتبان و مترسلان از آن مايه مى‌گرفته‌اند .<ref>همان، ص دوازده</ref>.
چون اصل «نقثه المصدور» اكنون در دست نيست نمى‌توان در ارزش ادبى آن زياد مبالغه كرد. ولى آنچه مسلم است طورى تحرير شده بوده كه كاتبان و مترسلان از آن مايه مى‌گرفته‌اند .<ref>همان، ص دوازده</ref>


عمادالدين معروف به كاتب اصفهانى (برادر زاده انوشروان) نفثه المصدور را به عربى ترجمه كرد و بر آن «نصره الفتره و عصره الفطره» نام گذاشت و حوادث 50 ساله بعد از انوشروان را بدان افزود (اثر حاضر). كتاب عماد تنها ترجمه نيست، بلكه وى مقدمه و تكلمه و اضافاتى بر نفثه المصدور تعليق كرده است و در حقيقت، تاريخى از سلسله سلجوقى با نقل مطالب نفثه المصدور در سال 579، يعنى چهل و هفت سال پس از مرگ انوشروان پرداخته است .<ref>همان</ref>.
عمادالدين معروف به كاتب اصفهانى (برادر زاده انوشروان) نفثه المصدور را به عربى ترجمه كرد و بر آن «نصره الفتره و عصره الفطره» نام گذاشت و حوادث 50 ساله بعد از انوشروان را بدان افزود (اثر حاضر). كتاب عماد تنها ترجمه نيست، بلكه وى مقدمه و تكلمه و اضافاتى بر نفثه المصدور تعليق كرده است و در حقيقت، تاريخى از سلسله سلجوقى با نقل مطالب نفثه المصدور در سال 579، يعنى چهل و هفت سال پس از مرگ انوشروان پرداخته است .<ref>همان</ref>


هم‌شهرى عماد، فتح بن على بندارى كه خود از بزرگان فقهاء و ادباى قرن هفتم است و به كتاب‌هاى عماد عنايتى مخصوص داشته، «نصره الفتره و عصره الفطره» را در سال 623ق خلاصه نموده و به پادشاه دمشق ملك عيسى ايوبى اتحاف كرده است.
هم‌شهرى عماد، فتح بن على بندارى كه خود از بزرگان فقهاء و ادباى قرن هفتم است و به كتاب‌هاى عماد عنايتى مخصوص داشته، «نصره الفتره و عصره الفطره» را در سال 623ق خلاصه نموده و به پادشاه دمشق ملك عيسى ايوبى اتحاف كرده است.
خط ۶۱: خط ۶۱:




در مقدمه اول، كه بسيار مفصل بوده و تقريبا نيمى از حجم كتاب را به خود اختصاص داده، نگاهى به تاريخ تركان سلجوقى و برخورد آنان با خوارزميان، تاتار و مغولان، شده است .<ref>مقدمه دكتر يحيى مراد، ص3-179</ref>.
در مقدمه اول، كه بسيار مفصل بوده و تقريبا نيمى از حجم كتاب را به خود اختصاص داده، نگاهى به تاريخ تركان سلجوقى و برخورد آنان با خوارزميان، تاتار و مغولان، شده است .<ref>مقدمه دكتر يحيى مراد، ص3-179</ref>


در مقدمه نويسنده، به عنوان و تاريخ نگارش كتاب، اشاره گرديده است .<ref>مقدمه نويسنده، ص183</ref>.
در مقدمه نويسنده، به عنوان و تاريخ نگارش كتاب، اشاره گرديده است .<ref>مقدمه نويسنده، ص183</ref>


انوشروان و عماد هر دو ديوانى بوده‌اند و به قول بيهقى، آنچه نوشته‌اند يا از معاينه آنان است و يا از سماع درست از مردى ثقه. بنابرين وقايع و حكايت‌هايى كه در «زبده النصره» ذكر گرديده، براى دريافت وضع سياسى و اجتماعى دوره سلجوقيان مصدرى بسيار با ارزش است .<ref>بندارى اصفهانى، محمد بن محمد، ص نوزده</ref>.
انوشروان و عماد هر دو ديوانى بوده‌اند و به قول بيهقى، آنچه نوشته‌اند يا از معاينه آنان است و يا از سماع درست از مردى ثقه. بنابرين وقايع و حكايت‌هايى كه در «زبده النصره» ذكر گرديده، براى دريافت وضع سياسى و اجتماعى دوره سلجوقيان مصدرى بسيار با ارزش است .<ref>بندارى اصفهانى، محمد بن محمد، ص نوزده</ref>


اختلاف ملكشاه و نظام الملك كه حتى «جعفرك» دلقك در حضور شاه اعمال و رفتار خواجه را مسخره مى‌كرده و فرزند خواجه ابومنصور او را مى‌كشد و خود نيز بر سر اين جسارت كشته مى‌شود، از مطالبى است كه درين كتاب ديده مى‌شود .<ref>همان</ref>.
اختلاف ملكشاه و نظام الملك كه حتى «جعفرك» دلقك در حضور شاه اعمال و رفتار خواجه را مسخره مى‌كرده و فرزند خواجه ابومنصور او را مى‌كشد و خود نيز بر سر اين جسارت كشته مى‌شود، از مطالبى است كه درين كتاب ديده مى‌شود .<ref>همان</ref>


كشور سلجوقيان، تا روزگار سلطان محمد بن ملكشاه يكپارچه است و قدرت حكومت مركزى بر اقطار پهناور كشور حكم‌فرماست. با مرگ محمد و به سلطنت رسيدن فرزند كودك او محمود كه منجر به نبرد با عمويش سلطان سنجر مى‌شود، كشور تجزيه مى‌گردد و خزانه خالى مى‌ماند. از يك طرف اسماعيليان آتش فتنه روشن مى‌كنند و از طرف ديگر، اتابكان و امراء هرچندگاه شاهزاده‌اى را با خود همراه مى‌نمايند و بر سلطان وقت شورش مى‌كنند. كار خودكامگى امراء به آنجا كشيده مى‌شود كه خليفه و بغداد را نيز محاصره مى‌كنند .<ref>همان</ref>.
كشور سلجوقيان، تا روزگار سلطان محمد بن ملكشاه يكپارچه است و قدرت حكومت مركزى بر اقطار پهناور كشور حكم‌فرماست. با مرگ محمد و به سلطنت رسيدن فرزند كودك او محمود كه منجر به نبرد با عمويش سلطان سنجر مى‌شود، كشور تجزيه مى‌گردد و خزانه خالى مى‌ماند. از يك طرف اسماعيليان آتش فتنه روشن مى‌كنند و از طرف ديگر، اتابكان و امراء هرچندگاه شاهزاده‌اى را با خود همراه مى‌نمايند و بر سلطان وقت شورش مى‌كنند. كار خودكامگى امراء به آنجا كشيده مى‌شود كه خليفه و بغداد را نيز محاصره مى‌كنند .<ref>همان</ref>


دسته‌بندى كارمندان و نايبان دولت و رقابت عراقى و خراسانى، در تضعيف حكومت سلجوقيان بى‌تأثير نبوده و ارتباط يا مخالفت وزراء سلجوقى با جماعت اسماعيليان خود از مباحث بسيار ارزنده كتاب است .<ref>همان</ref>.
دسته‌بندى كارمندان و نايبان دولت و رقابت عراقى و خراسانى، در تضعيف حكومت سلجوقيان بى‌تأثير نبوده و ارتباط يا مخالفت وزراء سلجوقى با جماعت اسماعيليان خود از مباحث بسيار ارزنده كتاب است .<ref>همان</ref>


وزيرى چون سعد الملك اسماعيليان را مى‌كوبد و قلعه‌هاى شاه دژوخان لنجان را با خاك يكسان مى‌نمايد و وزيرى هم چون ابوالقاسم درگزينى، به دست هم‌كيشان اسماعيلى، مخالفان را نابود مى‌سازد .<ref>همان، ص بيست</ref>.
وزيرى چون سعد الملك اسماعيليان را مى‌كوبد و قلعه‌هاى شاه دژوخان لنجان را با خاك يكسان مى‌نمايد و وزيرى هم چون ابوالقاسم درگزينى، به دست هم‌كيشان اسماعيلى، مخالفان را نابود مى‌سازد .<ref>همان، ص بيست</ref>


امير عباس صاحب رى به قصاص امير اجل چوهر صدهزار اسماعيلى مى‌كشد و از سركشتگان كله‌منار مى‌سازد كه مؤذنان بر اين منار اذان گويند .<ref>همان</ref>.
امير عباس صاحب رى به قصاص امير اجل چوهر صدهزار اسماعيلى مى‌كشد و از سركشتگان كله‌منار مى‌سازد كه مؤذنان بر اين منار اذان گويند .<ref>همان</ref>


اهميت كتاب حاضر، تنها در ضبط وقايع دست اول كه به برخى از آن‌ها اشارتى شد نمى‌باشد. بعضى مقام‌هاى ادارى دوره سلجوقى منحصرا در اين اثر يادداشت شده مانند «وكيل در» يا «اميربار» و به ترتيب «ديوان استيفاء»، «ديوان طغراء»، «رسائل»، «انشاء»، «ديوان اشراف» و «ديوان عرض سپاه» و مطالبى ازين دست كه به اهميت كتاب افزوده است .<ref>همان</ref>.
اهميت كتاب حاضر، تنها در ضبط وقايع دست اول كه به برخى از آن‌ها اشارتى شد نمى‌باشد. بعضى مقام‌هاى ادارى دوره سلجوقى منحصرا در اين اثر يادداشت شده مانند «وكيل در» يا «اميربار» و به ترتيب «ديوان استيفاء»، «ديوان طغراء»، «رسائل»، «انشاء»، «ديوان اشراف» و «ديوان عرض سپاه» و مطالبى ازين دست كه به اهميت كتاب افزوده است .<ref>همان</ref>


اين اثر با كمى حجم خود، اطلاعات مبسوط و سودمندى در تاريخ سلجوقيان عراق در اختيار خواننده قرار مى‌دهد، به‌طورى كه دورنمائى از دوره سلجوقيان و علل اوج و حضيض آن سلسله را پيش چشم مى‌بيند. بيشتر كسانى كه نسبت به تاريخ سلجوقيان عراق تحقيق كرده‌اند و مطالبى نوشته‌اند از اين كتاب بهره گرفته‌اند و خود كتاب نيز حكايتى شنيدنى دارد .<ref>همان، ص يازده</ref>.
اين اثر با كمى حجم خود، اطلاعات مبسوط و سودمندى در تاريخ سلجوقيان عراق در اختيار خواننده قرار مى‌دهد، به‌طورى كه دورنمائى از دوره سلجوقيان و علل اوج و حضيض آن سلسله را پيش چشم مى‌بيند. بيشتر كسانى كه نسبت به تاريخ سلجوقيان عراق تحقيق كرده‌اند و مطالبى نوشته‌اند از اين كتاب بهره گرفته‌اند و خود كتاب نيز حكايتى شنيدنى دارد .<ref>همان، ص يازده</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==




اين كتاب نخست در 889م توسط هوتسما در ليدن منتشر شد. سپس در 336ق918/م، با عنوان «تاريخ دوله آل سلجوق«، بدون هيچ‌گونه مقدمه در قاهره به چاپ رسيد. در 974م، محمد عزاوى با حمايت مالى «بنياد فرهنگ ايران «دوباره آن را در قاهره منتشر كرد و مقدمه‌اى كوتاه و مفيد بر آن افزود. وى نام اصلى كتاب را كه «زبده النصره و نخبه العصره «بود، به كتاب باز گرداند. سرانجام در 356ش، محمد حسين جليلى در همان مؤسسه آن را به فارسى ترجمه كرد؛ ولى ترجمه روى هم رفته نازيبا و گاه مغلوط است .<ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ص580</ref>.
اين كتاب نخست در 889م توسط هوتسما در ليدن منتشر شد. سپس در 336ق918/م، با عنوان «تاريخ دوله آل سلجوق«، بدون هيچ‌گونه مقدمه در قاهره به چاپ رسيد. در 974م، محمد عزاوى با حمايت مالى «بنياد فرهنگ ايران «دوباره آن را در قاهره منتشر كرد و مقدمه‌اى كوتاه و مفيد بر آن افزود. وى نام اصلى كتاب را كه «زبده النصره و نخبه العصره «بود، به كتاب باز گرداند. سرانجام در 356ش، محمد حسين جليلى در همان مؤسسه آن را به فارسى ترجمه كرد؛ ولى ترجمه روى هم رفته نازيبا و گاه مغلوط است .<ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ص580</ref>


بندارى بسيار كوشيده است كه از يك سو، سجع‌ها و موازنه‌هاى پرپيچ و تاب عماد را كه موجب نامفهوم شدن تاريخ مى‌گردد، از كتاب بزدايد و به همين منظور، علاوه بر روان‌سازى بسيارى از عبارات، انبوهى رساله، خطبه و شعر را كه ارزش ادبى آن‌ها بر جنبه تاريخى مى‌چربيد، حذف كرده است. از سوى ديگر، وى كوشيده است در اين كار اغراق نورزد و تا جايى كه ممكن است، مايه اصلى نثر عمادالدين را حفظ كند و خوانندگان زمان خود را كه به اين گونه نثر ميل تمام داشتند، خشنود سازد .<ref>همان</ref>.
بندارى بسيار كوشيده است كه از يك سو، سجع‌ها و موازنه‌هاى پرپيچ و تاب عماد را كه موجب نامفهوم شدن تاريخ مى‌گردد، از كتاب بزدايد و به همين منظور، علاوه بر روان‌سازى بسيارى از عبارات، انبوهى رساله، خطبه و شعر را كه ارزش ادبى آن‌ها بر جنبه تاريخى مى‌چربيد، حذف كرده است. از سوى ديگر، وى كوشيده است در اين كار اغراق نورزد و تا جايى كه ممكن است، مايه اصلى نثر عمادالدين را حفظ كند و خوانندگان زمان خود را كه به اين گونه نثر ميل تمام داشتند، خشنود سازد .<ref>همان</ref>


فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده و در پاورقى‌ها، معادل كلمات دشوار متن، آورده شده است.
فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده و در پاورقى‌ها، معادل كلمات دشوار متن، آورده شده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش