۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
'''على بن الحسين، امام سجاد(ع)'''، مطابق مشهورترين نقل، در روز پنجشنبه، پنجم شعبان سال 38ق ديده به جهان گشود. | '''على بن الحسين، امام سجاد(ع)'''، مطابق مشهورترين نقل، در روز پنجشنبه، پنجم شعبان سال 38ق ديده به جهان گشود. | ||
در سال تولد آن حضرت، برخى از مورخان و محدثان به سال 37، 36 و 35 و حتى 33ق، اشاره كردهاند. در روز و ماه ولادت آن امام دو قول عمده وجود دارد: يكى، پنجشنبه، پنجم شعبان و ديگرى جمعه يا يكشنبه نيمه ماه جمادىالاولى .<ref>ر.ك: گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، ص15 و 16</ref> | در سال تولد آن حضرت، برخى از مورخان و محدثان به سال 37، 36 و 35 و حتى 33ق، اشاره كردهاند. در روز و ماه ولادت آن امام دو قول عمده وجود دارد: يكى، پنجشنبه، پنجم شعبان و ديگرى جمعه يا يكشنبه نيمه ماه جمادىالاولى .<ref>ر.ك: گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، ص15 و 16</ref> | ||
نام آن بزرگوار، على و كنيه مشهورش، «ابوالحسن» و لقبهاى معروفش، «زينالعابدين»، «سيدالساجدين»، «ذوالثفنات» و «سجاد» است .<ref>رفيعى، على، ص31 و 32</ref> | نام آن بزرگوار، على و كنيه مشهورش، «ابوالحسن» و لقبهاى معروفش، «زينالعابدين»، «سيدالساجدين»، «ذوالثفنات» و «سجاد» است .<ref>رفيعى، على، ص31 و 32</ref> | ||
اين لقبها را صرافان گوهرشناس و عارفان انسانجو به او دادند؛ بيشتر آنان گرچه نه شيعه بودند و نه او را امام و منصوب از جانب خدا مىدانستند، اما نمىتوانستند آنچه را در او مىبينند نديده بگيرند. | اين لقبها را صرافان گوهرشناس و عارفان انسانجو به او دادند؛ بيشتر آنان گرچه نه شيعه بودند و نه او را امام و منصوب از جانب خدا مىدانستند، اما نمىتوانستند آنچه را در او مىبينند نديده بگيرند. | ||
هريك از اين لقبها نشاندهنده مرتبهاى از كمال نفس و درجتى از ايمان و مرحلهاى از تقوى و پايهاى از اخلاص است و بياندارنده اعتماد و اعتقاد مردم به دارنده اين لقبها: سيد عابدان، پيشواى زاهدان، مهتر پرهيزكاران، امام مؤمنان، زيور صالحان، چراغ شبزندهداران و پيشانىپينهبسته... او به حقيقت مظهر نمايان اين صفتها بوده است و اين گفتهاى است كه همگى بر آنند .<ref>ر.ك: شهيدى، جعفر، ص8</ref> | هريك از اين لقبها نشاندهنده مرتبهاى از كمال نفس و درجتى از ايمان و مرحلهاى از تقوى و پايهاى از اخلاص است و بياندارنده اعتماد و اعتقاد مردم به دارنده اين لقبها: سيد عابدان، پيشواى زاهدان، مهتر پرهيزكاران، امام مؤمنان، زيور صالحان، چراغ شبزندهداران و پيشانىپينهبسته... او به حقيقت مظهر نمايان اين صفتها بوده است و اين گفتهاى است كه همگى بر آنند .<ref>ر.ك: شهيدى، جعفر، ص8</ref> | ||
مكان تولد آن حضرت را برخى كوفه (چون آن بزرگوار دو سال پيش از وفات اميرالمؤمنين به دنيا آمده است و در آن زمان امام حسين(ع) و اعضاى خانواده، با امام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در كوفه بودهاند و هيچيك از ايشان در طول خلافت وى در مدينه اقامت نداشتهاند) و بعضى مدينه مىدانند .<ref>ر.ك: قرشى، باقر شريف، ج1، ص52-53</ref> | مكان تولد آن حضرت را برخى كوفه (چون آن بزرگوار دو سال پيش از وفات اميرالمؤمنين به دنيا آمده است و در آن زمان امام حسين(ع) و اعضاى خانواده، با امام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] در كوفه بودهاند و هيچيك از ايشان در طول خلافت وى در مدينه اقامت نداشتهاند) و بعضى مدينه مىدانند .<ref>ر.ك: قرشى، باقر شريف، ج1، ص52-53</ref> | ||
در اينكه مادر آن بزرگوار چه كسى است، محل اختلاف است؛ فقط مىتوان گفت شخصيت امام سجاد بهخاطر كرامات و فضايل خود آن بزرگوار شايسته تجليل است و مادر وى هم بهطور قطع از زنان پاكدامن، فاضل، عفيف و بزرگوار بوده و شايستگى داشته تا حامل نور امامت و ولايت در رحم پاكيزه خود باشد و اين ملاك فضيلت و برترى در اسلام است .<ref>رفيعى، على، ص33</ref> | در اينكه مادر آن بزرگوار چه كسى است، محل اختلاف است؛ فقط مىتوان گفت شخصيت امام سجاد بهخاطر كرامات و فضايل خود آن بزرگوار شايسته تجليل است و مادر وى هم بهطور قطع از زنان پاكدامن، فاضل، عفيف و بزرگوار بوده و شايستگى داشته تا حامل نور امامت و ولايت در رحم پاكيزه خود باشد و اين ملاك فضيلت و برترى در اسلام است .<ref>رفيعى، على، ص33</ref> به نقل تاريخنويسان مادر امام سجاد(ع) بعد از زايمان در دوره نفاس از دنيا رفت .<ref>همان، ص35</ref> | ||
برخى همچون [[شيخ مفيد]]، امام سجاد را بزرگتر از برادر شهيدش على اكبر، دانستهاند و بعضى مانند[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى، او را كوچكتر از وى خواندهاند .<ref>ر.ك: همان، ص36</ref> | برخى همچون [[شيخ مفيد]]، امام سجاد را بزرگتر از برادر شهيدش على اكبر، دانستهاند و بعضى مانند[[ابنادریس، محمد بن احمد| ابن ادريس]] حلّى، او را كوچكتر از وى خواندهاند .<ref>ر.ك: همان، ص36</ref> | ||
== فرزندان == | == فرزندان == | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
# عبداللّه باهر؛ | # عبداللّه باهر؛ | ||
# عمر الاشرف؛ | # عمر الاشرف؛ | ||
# حسين .<ref>ر.ك: همان، ص37 و 38</ref> | # حسين .<ref>ر.ك: همان، ص37 و 38</ref> | ||
== فضايل امام سجاد(ع) == | == فضايل امام سجاد(ع) == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
# روزى امام از مجلس عمر بن عبدالعزيز برخاست. ابن عبدالعزيز از اطرافيان پرسيد: شريفترين مردم كيست؟ گفتند: تو. گفت: «چنين نيست؛ بهدرستى كه شريفترين مردم اين آقايى بود كه از نزد ما برخاست؛ اوست كسى كه مردم دوست دارند از او باشند (با او نسبت داشته باشند تا از او كسب شرافت كنند)، ولى او نسبت با كسى را نمىخواهد». | # روزى امام از مجلس عمر بن عبدالعزيز برخاست. ابن عبدالعزيز از اطرافيان پرسيد: شريفترين مردم كيست؟ گفتند: تو. گفت: «چنين نيست؛ بهدرستى كه شريفترين مردم اين آقايى بود كه از نزد ما برخاست؛ اوست كسى كه مردم دوست دارند از او باشند (با او نسبت داشته باشند تا از او كسب شرافت كنند)، ولى او نسبت با كسى را نمىخواهد». | ||
# محمد بن طلحه شافعى در مورد آن حضرت گويد: «او زينت عبادتكنندگان، پيشواى زاهدان، آقاى باتقوايان و امام مؤمنان است. سيره و رفتارش شهادت مىدهد كه فرزند صالح رسول خداست و سيمايش بر مقام قرب و نزديكى او با خدا دلالت دارد و دم مسيحايىاش ثابتكننده مناجاتها و شبزندهدارىهايش و روگردانىاش از دنيا گوياى زهدش مىباشد. پستان تقوا برايش پرشير شد و بر آن اوج گرفت و انوار هدايت بر او تابيد و ره يافت. ذكرهاى عبادت با او الفت گرفت و همنشين و مأنوس عبادت شد و بر وظايف بندگى استمرار ورزيد و به زيورهاى بندگى آراسته شد. چهبسيار شبهايى را كه براى پيمودن راه آخرت به سوارى گرفت و تشنگى روزهاى تابستان را راهنمايى بهسوى سفر رستگارى ساخت. كرامات و كارهاى خارقالعاده او مورد نظر چشمهاى بينا و ثبتشده در آثار متواتر است و شهادت داده شده كه از پادشاهان آخرت است». | # محمد بن طلحه شافعى در مورد آن حضرت گويد: «او زينت عبادتكنندگان، پيشواى زاهدان، آقاى باتقوايان و امام مؤمنان است. سيره و رفتارش شهادت مىدهد كه فرزند صالح رسول خداست و سيمايش بر مقام قرب و نزديكى او با خدا دلالت دارد و دم مسيحايىاش ثابتكننده مناجاتها و شبزندهدارىهايش و روگردانىاش از دنيا گوياى زهدش مىباشد. پستان تقوا برايش پرشير شد و بر آن اوج گرفت و انوار هدايت بر او تابيد و ره يافت. ذكرهاى عبادت با او الفت گرفت و همنشين و مأنوس عبادت شد و بر وظايف بندگى استمرار ورزيد و به زيورهاى بندگى آراسته شد. چهبسيار شبهايى را كه براى پيمودن راه آخرت به سوارى گرفت و تشنگى روزهاى تابستان را راهنمايى بهسوى سفر رستگارى ساخت. كرامات و كارهاى خارقالعاده او مورد نظر چشمهاى بينا و ثبتشده در آثار متواتر است و شهادت داده شده كه از پادشاهان آخرت است». | ||
# عبدالعزيز سيد الاهل گويد: «اگر چيزى حق فخر كردن داشته باشد، آن، قلمى است كه سيره على بن الحسين را تنظيم كرده است. او را سزاوار است كه ادعاى مجد و بزرگوارى كند و بر مدادها و قلمها عزت بفروشد» .<ref>همان، ص40 و 41</ref> | # عبدالعزيز سيد الاهل گويد: «اگر چيزى حق فخر كردن داشته باشد، آن، قلمى است كه سيره على بن الحسين را تنظيم كرده است. او را سزاوار است كه ادعاى مجد و بزرگوارى كند و بر مدادها و قلمها عزت بفروشد» .<ref>همان، ص40 و 41</ref> | ||
== امام سجاد در سنگر عبادت == | == امام سجاد در سنگر عبادت == | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
به هنگام عبادت، آنچنان محو مناجات مىشد كه از حوادث اطرافش بهطور كامل غافل بود. زمانى آن بزرگوار در محراب عبادت مشغول مناجات بود، فرزندش به درون چاه افتاد، مردم با صداىِ زارى اهل خانه براى نجات فرزند امام اقدام كردند و امام همچنان مشغول عبادت بود. بعد از عبادت از او پرسيدند: «چرا نمازت را براى نجات فرزندت قطع نكردى»؟ امام جواب داد: «من با پروردگار عظيم مناجات مىكردم و متوجه نشدم». | به هنگام عبادت، آنچنان محو مناجات مىشد كه از حوادث اطرافش بهطور كامل غافل بود. زمانى آن بزرگوار در محراب عبادت مشغول مناجات بود، فرزندش به درون چاه افتاد، مردم با صداىِ زارى اهل خانه براى نجات فرزند امام اقدام كردند و امام همچنان مشغول عبادت بود. بعد از عبادت از او پرسيدند: «چرا نمازت را براى نجات فرزندت قطع نكردى»؟ امام جواب داد: «من با پروردگار عظيم مناجات مىكردم و متوجه نشدم». | ||
هرگاه نعمتى از خدا را ياد مىآورد، سجده مىكرد. هرگاه آيات سجده (واجب و مستحب) را مىخواند سجده مىكرد. هرگاه خداوند بدى و ناگوارى را از او دور مىكرد، سجده مىنمود. از هر نمازى كه فارغ مىشد، سجده مىكرد. هرگاه به كار خيرى موفق مىشد، سجده مىكرد تا اثر سجده بر همه اعضاى سجدهاش ظاهر شد و او را سجاد ناميدند .<ref>همان، ص41 و 42</ref> | هرگاه نعمتى از خدا را ياد مىآورد، سجده مىكرد. هرگاه آيات سجده (واجب و مستحب) را مىخواند سجده مىكرد. هرگاه خداوند بدى و ناگوارى را از او دور مىكرد، سجده مىنمود. از هر نمازى كه فارغ مىشد، سجده مىكرد. هرگاه به كار خيرى موفق مىشد، سجده مىكرد تا اثر سجده بر همه اعضاى سجدهاش ظاهر شد و او را سجاد ناميدند .<ref>همان، ص41 و 42</ref> | ||
== بزرگوارى و گذشت امام در برخورد با نادانان == | == بزرگوارى و گذشت امام در برخورد با نادانان == | ||
نقل شده مردى به امام دشنام داد و افترا بست. امام به او فرمود: «اگر اين چنين است كه تو مىگويى، از خدا بخشش خود را مىطلبم و اگر اين چنين نيست، خدا تو را بيامرزد». | نقل شده مردى به امام دشنام داد و افترا بست. امام به او فرمود: «اگر اين چنين است كه تو مىگويى، از خدا بخشش خود را مىطلبم و اگر اين چنين نيست، خدا تو را بيامرزد». | ||
جواب بزرگوارانه امام مرد را آنچنان منقلب كرد كه از جاى برخاست و پيشانى امام را بوسيد و به گناه خود اعتراف كرد و از او پوزش طلبيد. امام هم او را بخشيد. مرد كه از اين همه بزرگوارى به شگفت آمده بود گفت خدا بهتر مىداند كه رسالت خويش را در كجا قرار دهد .<ref>همان، ص45</ref> | جواب بزرگوارانه امام مرد را آنچنان منقلب كرد كه از جاى برخاست و پيشانى امام را بوسيد و به گناه خود اعتراف كرد و از او پوزش طلبيد. امام هم او را بخشيد. مرد كه از اين همه بزرگوارى به شگفت آمده بود گفت خدا بهتر مىداند كه رسالت خويش را در كجا قرار دهد .<ref>همان، ص45</ref> | ||
در جاى ديگر نقل شده كه روزى مردى برون خانه، امام را ديد و به او دشنام داد. خادمان امام بر آن مرد حمله بردند. امام فرمود: او را بگذاريد. سپس به او گفت: آنچه از ما بر تو پوشيده مانده بيشتر از آن است كه مىدانى. آيا حاجتى دارى؟ مرد شرمنده شد و امام گليمى را كه بر دوش داشت بر او افكند و فرمود هزار درهم به او بدهند. مرد از آن پس مىگفت: گواهى مىدهم كه تو فرزند پيغمبرى .<ref>ر.ك: شهيدى، جعفر، ص135</ref> | در جاى ديگر نقل شده كه روزى مردى برون خانه، امام را ديد و به او دشنام داد. خادمان امام بر آن مرد حمله بردند. امام فرمود: او را بگذاريد. سپس به او گفت: آنچه از ما بر تو پوشيده مانده بيشتر از آن است كه مىدانى. آيا حاجتى دارى؟ مرد شرمنده شد و امام گليمى را كه بر دوش داشت بر او افكند و فرمود هزار درهم به او بدهند. مرد از آن پس مىگفت: گواهى مىدهم كه تو فرزند پيغمبرى .<ref>ر.ك: شهيدى، جعفر، ص135</ref> | ||
== شجاعت امام سجاد(ع) == | == شجاعت امام سجاد(ع) == | ||
خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
و در سخنى ديگر خطاب به يزيد گفت: «واى بر تو اى يزيد! اگر مىدانستى كه چه كردى و چه گناهى مرتكب شدى، در آن صورت به كوهها مىگريختى و خاك را رختخواب خود مىساختى. بشارت باد تو را به خوارى و پشيمانى». | و در سخنى ديگر خطاب به يزيد گفت: «واى بر تو اى يزيد! اگر مىدانستى كه چه كردى و چه گناهى مرتكب شدى، در آن صورت به كوهها مىگريختى و خاك را رختخواب خود مىساختى. بشارت باد تو را به خوارى و پشيمانى». | ||
بيان چنين سخنان عتابآميز در برابر حاكمان قلدر در كاخ و محل حكومت آنان، شجاعتى فوق تصور مىخواهد .<ref>رفيعى، على، ص46</ref> | بيان چنين سخنان عتابآميز در برابر حاكمان قلدر در كاخ و محل حكومت آنان، شجاعتى فوق تصور مىخواهد .<ref>رفيعى، على، ص46</ref> | ||
== امام سجاد(ع) و ماجراى كربلا، كوفه و شام == | == امام سجاد(ع) و ماجراى كربلا، كوفه و شام == | ||
در آخرين ساعات عمر شريف امام حسين(ع)، وقتى امام سجاد(ع) تنهايى پدر را ديد تصميم گرفت با حال مريضى به ميدان برود، ولى امكلثوم به امر امام حسين(ع) مانع شد. | در آخرين ساعات عمر شريف امام حسين(ع)، وقتى امام سجاد(ع) تنهايى پدر را ديد تصميم گرفت با حال مريضى به ميدان برود، ولى امكلثوم به امر امام حسين(ع) مانع شد. | ||
عصر عاشورا با شهادت امام حسين(ع) مسئوليت امامت و هدايت اهل بيت و امت به عهده امام سجاد افتاد و امام با بقيه اهل حرم به اسارت درآمدند. شمر ملعون قصد كشتن امام را داشت، ولى با وساطت و توجيه بعضى از افراد، منصرف شد و از روز يازدهم امام و اهل بيت را بهسوى كوفه حركت دادند .<ref>همان، ص57</ref> | عصر عاشورا با شهادت امام حسين(ع) مسئوليت امامت و هدايت اهل بيت و امت به عهده امام سجاد افتاد و امام با بقيه اهل حرم به اسارت درآمدند. شمر ملعون قصد كشتن امام را داشت، ولى با وساطت و توجيه بعضى از افراد، منصرف شد و از روز يازدهم امام و اهل بيت را بهسوى كوفه حركت دادند .<ref>همان، ص57</ref> | ||
وقتى اسراى اهل بيت وارد كوفه شدند، زنان كوفه شيون و زارى مىكردند و امام فرمود: «شما كه براى ما نوحهسرايى مىكنيد! پس چه كسى ما را كشته است» و با مناسب ديدن زمينه براى ابلاغ پيام و روشنگرى، به خطبه ايستاد و كوفيان را سرزنش كرد. | وقتى اسراى اهل بيت وارد كوفه شدند، زنان كوفه شيون و زارى مىكردند و امام فرمود: «شما كه براى ما نوحهسرايى مىكنيد! پس چه كسى ما را كشته است» و با مناسب ديدن زمينه براى ابلاغ پيام و روشنگرى، به خطبه ايستاد و كوفيان را سرزنش كرد. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
عبيدالله تصميم گرفت امام سجاد(ع) را بكشد، ولى با وساطت و جانبازى حضرت زينب منصرف شد و امام سجاد نيز فرمود: «مرا از كشتن مىترسانى؟! مگر نمىدانى كه كشته شدن خوى ما و شهادت مايه سربلندى و كرامت ما است». | عبيدالله تصميم گرفت امام سجاد(ع) را بكشد، ولى با وساطت و جانبازى حضرت زينب منصرف شد و امام سجاد نيز فرمود: «مرا از كشتن مىترسانى؟! مگر نمىدانى كه كشته شدن خوى ما و شهادت مايه سربلندى و كرامت ما است». | ||
با افشاگرىهاى اهل بيت در كوفه، ابن زياد رسوا شد و خوار گشت و چارهاى جز عجله در فرستادن آنها به شام نديد .<ref>ر.ك: همان، ص74</ref> | با افشاگرىهاى اهل بيت در كوفه، ابن زياد رسوا شد و خوار گشت و چارهاى جز عجله در فرستادن آنها به شام نديد .<ref>ر.ك: همان، ص74</ref> | ||
خطبه امام در شام، ضربه محكمى بر پيكر حكومت اموى بود. آنچه يزيد و پدرش معاويه عليه اهل بيت بافته بودند، با سخنان روشنگرانه امام(ع) پنبه شد. گروه زيادى از شاميان، سخن امام را شنيدند و فهميدند كه آنها خويشاوندان رسول خدا، اهل قبله، متعهد به اسلام و برترين مسلمانند و هيچ دليل قانعكنندهاى براى كشتن آنها وجود نداشته است. افكار عمومى شهر به سود امام تغيير كرد. مردمى كه در ابتداى ورود اهل بيت، به تماشاى آنان آمده بودند، با مشاهده وضع اسارت آنان شادى كرده بودند، براى پيروزى يزيد چراغانى كرده بودند و...، حالا در كنار خرابه اجتماع مىكردند و به اهل بيت تسليت مىگفتند و در عزادارى آنها شركت مىجستند و... .<ref>رك: همان، ص85-86</ref> | خطبه امام در شام، ضربه محكمى بر پيكر حكومت اموى بود. آنچه يزيد و پدرش معاويه عليه اهل بيت بافته بودند، با سخنان روشنگرانه امام(ع) پنبه شد. گروه زيادى از شاميان، سخن امام را شنيدند و فهميدند كه آنها خويشاوندان رسول خدا، اهل قبله، متعهد به اسلام و برترين مسلمانند و هيچ دليل قانعكنندهاى براى كشتن آنها وجود نداشته است. افكار عمومى شهر به سود امام تغيير كرد. مردمى كه در ابتداى ورود اهل بيت، به تماشاى آنان آمده بودند، با مشاهده وضع اسارت آنان شادى كرده بودند، براى پيروزى يزيد چراغانى كرده بودند و...، حالا در كنار خرابه اجتماع مىكردند و به اهل بيت تسليت مىگفتند و در عزادارى آنها شركت مىجستند و... .<ref>رك: همان، ص85-86</ref> | ||
== زمامداران معاصر امام سجاد(ع) == | == زمامداران معاصر امام سجاد(ع) == | ||
زمامداران معاصر امام سجاد عبارتند از: يزيد بن معاويه، معاوية بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و وليد بن عبدالملك .<ref>ر.ك: همان، ص93</ref> | زمامداران معاصر امام سجاد عبارتند از: يزيد بن معاويه، معاوية بن يزيد، مروان بن حكم، عبدالملك بن مروان و وليد بن عبدالملك .<ref>ر.ك: همان، ص93</ref> | ||
== روش امام سجاد در برخورد با قيامها == | == روش امام سجاد در برخورد با قيامها == | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
قيام مختار نيز يك قيام شيعى و براى خونخواهى امام حسين(ع) بود و امام آن را تأييد كرد و هدايت آن را به عمويش محمد حنفيه واگذارد. | قيام مختار نيز يك قيام شيعى و براى خونخواهى امام حسين(ع) بود و امام آن را تأييد كرد و هدايت آن را به عمويش محمد حنفيه واگذارد. | ||
نسبت به شورش خوارج نيز امام هيچگونه موضعى نگرفت؛ زيرا گرچه ناحق بودند، ولى با ظلم اموى درگير بودند و هيچكدام از تخطئه يا تأييد آنان صحيح نبود .<ref>ر.ك: همان، ص184</ref> | نسبت به شورش خوارج نيز امام هيچگونه موضعى نگرفت؛ زيرا گرچه ناحق بودند، ولى با ظلم اموى درگير بودند و هيچكدام از تخطئه يا تأييد آنان صحيح نبود .<ref>ر.ك: همان، ص184</ref> | ||
== فعاليتهاى امام سجاد(ع) در نگهدارى و تبيين مذهب شيعه == | == فعاليتهاى امام سجاد(ع) در نگهدارى و تبيين مذهب شيعه == | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۳۹: | ||
در محور تبيين اسلام، حضرت با زبان دعا، موعظه، نصيحت و تفسير به بيان معارف پرداختند. امام با بيانات موعظهاى و دعا درعينحال كه مطالب مورد نظر خود را به اذهان القا مىكرد، ولى طورى بود كه به حكومت تعرض آشكار نداشت و حساسيتها را برنمىانگيخت. | در محور تبيين اسلام، حضرت با زبان دعا، موعظه، نصيحت و تفسير به بيان معارف پرداختند. امام با بيانات موعظهاى و دعا درعينحال كه مطالب مورد نظر خود را به اذهان القا مىكرد، ولى طورى بود كه به حكومت تعرض آشكار نداشت و حساسيتها را برنمىانگيخت. | ||
صحيفه سجاديه، بيانات امام در بعد دعا و رساله حقوق، قسمتى از بيانات موعظهاى امام سجاد است. صحيفه سجاديه بعد از قرآن و نهج البلاغة، غنىترين مجموعهاى است كه از امامان به دست ما رسيده است و به «أخت القرآن» معروف است و رساله حقوق امام سجاد نيز كاملترين متن حقوقى است كه از امامان(ع) به دست ما رسيده است .<ref>ر.ك: همان، ص196</ref> | صحيفه سجاديه، بيانات امام در بعد دعا و رساله حقوق، قسمتى از بيانات موعظهاى امام سجاد است. صحيفه سجاديه بعد از قرآن و نهج البلاغة، غنىترين مجموعهاى است كه از امامان به دست ما رسيده است و به «أخت القرآن» معروف است و رساله حقوق امام سجاد نيز كاملترين متن حقوقى است كه از امامان(ع) به دست ما رسيده است .<ref>ر.ك: همان، ص196</ref> | ||
بعد از وفات رسول خدا، سعى بر اين بود كه از شناخته شدن امامان جلوگيرى شود و به همين جهت امامان نيز يكى از محورهاى فعاليت خود را معرفى امام به جامعه قرار داده بودند. امام سجاد نيز به صورتهاى گوناگون سعى در معرفى خود بهعنوان امام و بيان مقام و منزلت امامت داشت. ايشان در بعضى از بيانات از جمله در صحيفه، مفهوم والاى امامت را تبيين مىكند و در مواردى نيز با صراحت تمام خود را بهعنوان امام معرفى مىكند و در مواردى نيز با نشان دادن معجزه، امامت خويش را ثابت مىنمايد. | بعد از وفات رسول خدا، سعى بر اين بود كه از شناخته شدن امامان جلوگيرى شود و به همين جهت امامان نيز يكى از محورهاى فعاليت خود را معرفى امام به جامعه قرار داده بودند. امام سجاد نيز به صورتهاى گوناگون سعى در معرفى خود بهعنوان امام و بيان مقام و منزلت امامت داشت. ايشان در بعضى از بيانات از جمله در صحيفه، مفهوم والاى امامت را تبيين مىكند و در مواردى نيز با صراحت تمام خود را بهعنوان امام معرفى مىكند و در مواردى نيز با نشان دادن معجزه، امامت خويش را ثابت مىنمايد. | ||
خط ۱۴۷: | خط ۱۴۷: | ||
تصوف و زهدنمايى نيز در آن زمان رواج پيدا كرده بود كه امام در مقابل آنان نيز موضع گرفت. | تصوف و زهدنمايى نيز در آن زمان رواج پيدا كرده بود كه امام در مقابل آنان نيز موضع گرفت. | ||
مبارزه با عالمان دربارى نيز يكى ديگر از وجهههاى مبارزه امام سجاد با حكومت بود؛ چه، اينكه اين عالمان از پايههاى اصلى حكومت ظلم و ستم و توجيهكننده اعمال ظالمان بودند .<ref>ر.ك: همان، ص207</ref> | مبارزه با عالمان دربارى نيز يكى ديگر از وجهههاى مبارزه امام سجاد با حكومت بود؛ چه، اينكه اين عالمان از پايههاى اصلى حكومت ظلم و ستم و توجيهكننده اعمال ظالمان بودند .<ref>ر.ك: همان، ص207</ref> | ||
== شهادت == | == شهادت == | ||
امام سجاد در سال 95ق، به لقاى پروردگار و وصال معبود خويش شتافت. در تاريخ وفات آن حضرت سال 94، 95 و 96 گفته شده است، ولى قديمىترين و معتبرترين نقل مربوط به سال 95ق مىباشد. البته جز اين نقلها، برخى مورخان به سالهاى 92، 93، 99 و 100 نيز اشاره كردهاند. بنابراين اگر نقل مشهور را در سال ولادت و رحلت امام سجاد(ع) ، ملاك قرار دهيم، عمر شريف وى هنگام وفات، 57 سال بوده است. دو سال از عمر آن حضرت مقارن با روزگار خلافت على بن ابىطالب(ع) و ده سال آن در دوران امامت عموى گرامىاش، حسن بن على(ع)، و ده سال در روزگار زعامت حسين بن على(ع) بوده و 34 سال آن به دوران امامت خود آن حضرت اختصاص داشته است .<ref>گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، ص22 و 23</ref> | امام سجاد در سال 95ق، به لقاى پروردگار و وصال معبود خويش شتافت. در تاريخ وفات آن حضرت سال 94، 95 و 96 گفته شده است، ولى قديمىترين و معتبرترين نقل مربوط به سال 95ق مىباشد. البته جز اين نقلها، برخى مورخان به سالهاى 92، 93، 99 و 100 نيز اشاره كردهاند. بنابراين اگر نقل مشهور را در سال ولادت و رحلت امام سجاد(ع) ، ملاك قرار دهيم، عمر شريف وى هنگام وفات، 57 سال بوده است. دو سال از عمر آن حضرت مقارن با روزگار خلافت على بن ابىطالب(ع) و ده سال آن در دوران امامت عموى گرامىاش، حسن بن على(ع)، و ده سال در روزگار زعامت حسين بن على(ع) بوده و 34 سال آن به دوران امامت خود آن حضرت اختصاص داشته است .<ref>گروه تاريخ اسلام بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى، ص22 و 23</ref> | ||
درباره علت وفات امام سجاد و چگونگى وفات آن پيشواى صالحان، عمده تاريخنگاران تصريح كردهاند، وليد بن عبدالملك ايشان را مسموم كرده و آن حضرت در نتيجه همان مسموميت درگذشته است .<ref>همان</ref> | درباره علت وفات امام سجاد و چگونگى وفات آن پيشواى صالحان، عمده تاريخنگاران تصريح كردهاند، وليد بن عبدالملك ايشان را مسموم كرده و آن حضرت در نتيجه همان مسموميت درگذشته است .<ref>همان</ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |
ویرایش