پرش به محتوا

اسلام در یک نگاه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>'
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>')
خط ۵۴: خط ۵۴:
#:ب)- براى چه اسلام را پذيرفته است؟
#:ب)- براى چه اسلام را پذيرفته است؟
#:پاسخ قانع‌كننده‌اى هرچند فشرده و ساده باشد، ارائه داده و پس از آگاهى بر اين اصول و تعليمات، آنها را در زندگى فردى و اجتماعى خود به كار برد (عمل).
#:پاسخ قانع‌كننده‌اى هرچند فشرده و ساده باشد، ارائه داده و پس از آگاهى بر اين اصول و تعليمات، آنها را در زندگى فردى و اجتماعى خود به كار برد (عمل).
#:چون هدف از تأليف اين کتاب، ارائه طرح نسبتاً جامعى از اصول اساسى تعليمات اسلام بوده طبعاً مباحث آن بسيار فشرده مطرح شده است. در حقيقت اين کتاب عصاره‌اى از کتاب‌هاى متعدّدى است كه در رشته‌هاى عقايد و فقه اسلام نوشته شده است» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/7 ر.ك: مقدمه کتاب، ص7]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/9 9]</ref>
#:چون هدف از تأليف اين کتاب، ارائه طرح نسبتاً جامعى از اصول اساسى تعليمات اسلام بوده طبعاً مباحث آن بسيار فشرده مطرح شده است. در حقيقت اين کتاب عصاره‌اى از کتاب‌هاى متعدّدى است كه در رشته‌هاى عقايد و فقه اسلام نوشته شده است» .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/7 ر.ك: مقدمه کتاب، ص7]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/9 9]</ref>
#دين با هرگونه اختلافى كه بر اساس اختلاف رنگ‌ها، نژادها و طبقات اجتماعى باشد مبارزه مى‌كند؛ چه، اينكه: مذهب همه انسان‌ها را بندگان خدا و همه جا را كشور خدا و همه را به‌طور يك‌سان مشمول لطف و محبّت او مى‌داند و همه را يك واحد معرفى مى‌كند. تعليمات اسلام با صراحت مى‌گويد تنها امتيازى كه مى‌تواند انسانى بر انسان ديگر داشته باشد امتيازى است كه نه بر پايه خون و نژاد و زبان و طبقات باشد، بلكه امتيازى است كه از درون ذات و روح و فكر انسان مى‌جوشد؛ امتيازى است كه از تقوا و پرهيزكارى، پاكى و درستى و ديگر صفات عالى انسان و درون‌ذاتى سرچشمه مى‌گيرد؛ «اى مردم ما شما را از يك پدر و مادر آفريديم (بنابراين خون و نژاد همه يكى است) و شما را به گروه‌ها و قبيله‌ها تقسيم كرديم تا يكديگر را (با اين تفاوت‌هاى جسمى) بشناسيد (ولى اينها ملاك افتخار شما نيست) گرامى‌ترين شما آن‌كس است كه پرهيزكارترين باشد» <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/517 حجرات: 13]</ref> و با اين ترتيب نقش مذهب در جهانى كه هنوز مسئله «رنگ و پوست» بدن تا چه رسد به مسئله طبقات در آن حل نشده كاملاً روشن مى‌گردد <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/19 متن کتاب، ص19]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/20 20]</ref>
#دين با هرگونه اختلافى كه بر اساس اختلاف رنگ‌ها، نژادها و طبقات اجتماعى باشد مبارزه مى‌كند؛ چه، اينكه: مذهب همه انسان‌ها را بندگان خدا و همه جا را كشور خدا و همه را به‌طور يك‌سان مشمول لطف و محبّت او مى‌داند و همه را يك واحد معرفى مى‌كند. تعليمات اسلام با صراحت مى‌گويد تنها امتيازى كه مى‌تواند انسانى بر انسان ديگر داشته باشد امتيازى است كه نه بر پايه خون و نژاد و زبان و طبقات باشد، بلكه امتيازى است كه از درون ذات و روح و فكر انسان مى‌جوشد؛ امتيازى است كه از تقوا و پرهيزكارى، پاكى و درستى و ديگر صفات عالى انسان و درون‌ذاتى سرچشمه مى‌گيرد؛ «اى مردم ما شما را از يك پدر و مادر آفريديم (بنابراين خون و نژاد همه يكى است) و شما را به گروه‌ها و قبيله‌ها تقسيم كرديم تا يكديگر را (با اين تفاوت‌هاى جسمى) بشناسيد (ولى اينها ملاك افتخار شما نيست) گرامى‌ترين شما آن‌كس است كه پرهيزكارترين باشد» .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/304/1/517 حجرات: 13]</ref> و با اين ترتيب نقش مذهب در جهانى كه هنوز مسئله «رنگ و پوست» بدن تا چه رسد به مسئله طبقات در آن حل نشده كاملاً روشن مى‌گردد .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/19 متن کتاب، ص19]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/20 20]</ref>
#با توجّه به استدلالات علمى گذشته، براى اثبات وجود خدا ممكن است اين پرسش پيش آيد كه چرا بسيارى از دانشمندان و بنيان‌گذاران علوم طبيعى، راه انكار را پيموده‌اند؟ پاسخ اين پرسش چندان مشكل نيست؛ چراكه كمتر دانشمندى را مى‌توان يافت كه در اعماق سخنان خود، به وجود يك عقل كل و يك مبدأ علم و قدرت معتقد نباشد، اگرچه در نام‌گذارى و تعبير از آن، الفاظى غير از «خدا» و «اللّه» را به كار برد. به گفته «فليسين شاله»، فيلسوف معروف: «هيچ بى‌خدايى وجود ندارد؛ هركس به‌طرزى به او مى‌انديشد و هركس به‌گونه‌اى او را درك مى‌كند». كسى كه به هنگام بحث درباره ساختمان قلب مى‌گويد «طبيعت، براى اين منظور در ميان بطن‌ها، و دهليزهاى قلب، دريچه‌اى قرار داده تا خون از بطن‌ها به دهليزها بازنگردد و جريان آن به هم نخورد» و به اين ترتيب براى طبيعت «هدف، قصد، برنامه و عقل» قائل مى‌شود، آيا مى‌توان گفت منظورش از كلمه «طبيعت» عوامل فاقد شعور و ارزش است؟! يا بايد گفت منظور او «خدا» است، اگر چه كلمه طبيعت را به‌جاى آن به كار برده است. نظير اين تعبيرات را - كه همه گواه بر ايمان به وجود يك عقل كل است - در كلمات غالب دانشمندان مادّى مى‌يابيم كه براى طبيعت، هدف، برنامه، اراده و قصد را قائل شده‌اند و اينها همه گواه بر اين است كه منظورشان از كلمه «طبيعت»، عوامل فاقد شعور و قصد نيست، بلكه آنها در واقع نام طبيعت را بر «خدا» نهاده‌اند <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/43 همان، ص43]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/44 44]</ref>
#با توجّه به استدلالات علمى گذشته، براى اثبات وجود خدا ممكن است اين پرسش پيش آيد كه چرا بسيارى از دانشمندان و بنيان‌گذاران علوم طبيعى، راه انكار را پيموده‌اند؟ پاسخ اين پرسش چندان مشكل نيست؛ چراكه كمتر دانشمندى را مى‌توان يافت كه در اعماق سخنان خود، به وجود يك عقل كل و يك مبدأ علم و قدرت معتقد نباشد، اگرچه در نام‌گذارى و تعبير از آن، الفاظى غير از «خدا» و «اللّه» را به كار برد. به گفته «فليسين شاله»، فيلسوف معروف: «هيچ بى‌خدايى وجود ندارد؛ هركس به‌طرزى به او مى‌انديشد و هركس به‌گونه‌اى او را درك مى‌كند». كسى كه به هنگام بحث درباره ساختمان قلب مى‌گويد «طبيعت، براى اين منظور در ميان بطن‌ها، و دهليزهاى قلب، دريچه‌اى قرار داده تا خون از بطن‌ها به دهليزها بازنگردد و جريان آن به هم نخورد» و به اين ترتيب براى طبيعت «هدف، قصد، برنامه و عقل» قائل مى‌شود، آيا مى‌توان گفت منظورش از كلمه «طبيعت» عوامل فاقد شعور و ارزش است؟! يا بايد گفت منظور او «خدا» است، اگر چه كلمه طبيعت را به‌جاى آن به كار برده است. نظير اين تعبيرات را - كه همه گواه بر ايمان به وجود يك عقل كل است - در كلمات غالب دانشمندان مادّى مى‌يابيم كه براى طبيعت، هدف، برنامه، اراده و قصد را قائل شده‌اند و اينها همه گواه بر اين است كه منظورشان از كلمه «طبيعت»، عوامل فاقد شعور و قصد نيست، بلكه آنها در واقع نام طبيعت را بر «خدا» نهاده‌اند .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/43 همان، ص43]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/44 44]</ref>
#قرآن کتابى است دست‌نخورده؛ زيرا نظام و تركيب‌بندى خاصّ آن به‌گونه‌اى است كه نمى‌توان چيزى بر آن افزود و يا از آن كم كرد و اگر كسى چنين كند، بسيار زود شناخته خواهد شد. علاوه بر اين جمع كثيرى از ياران پيامبر(ص) از همان آغاز نزول قرآن، تمامى آيات آن را مى‌نوشتند، تا از دستبرد و تحريف مصون بماند. اين عدّه كه نامشان در تواريخ ثبت شده است به نام «كُتّاب وحى» يا «كاتبان وحى» معروفند و على(ع) يكى از معروف‌ترين آنان بود. از اين گذشته - به شهادت تاريخ - صدها نفر از مسلمانان در زمان خودِ پيامبر(ص) و هزاران نفر در قرون بعد آيات قرآن را حفظ كرده، در هر مناسبتى براى مردم مى‌خواندند. اين عده را «حافظان قرآن» مى‌نامند <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/61 همان، ص61]</ref>
#قرآن کتابى است دست‌نخورده؛ زيرا نظام و تركيب‌بندى خاصّ آن به‌گونه‌اى است كه نمى‌توان چيزى بر آن افزود و يا از آن كم كرد و اگر كسى چنين كند، بسيار زود شناخته خواهد شد. علاوه بر اين جمع كثيرى از ياران پيامبر(ص) از همان آغاز نزول قرآن، تمامى آيات آن را مى‌نوشتند، تا از دستبرد و تحريف مصون بماند. اين عدّه كه نامشان در تواريخ ثبت شده است به نام «كُتّاب وحى» يا «كاتبان وحى» معروفند و على(ع) يكى از معروف‌ترين آنان بود. از اين گذشته - به شهادت تاريخ - صدها نفر از مسلمانان در زمان خودِ پيامبر(ص) و هزاران نفر در قرون بعد آيات قرآن را حفظ كرده، در هر مناسبتى براى مردم مى‌خواندند. اين عده را «حافظان قرآن» مى‌نامند .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/61 همان، ص61]</ref>
#در اسلام به همه افراد به‌عنوان يك وظيفه واجب دستور داده شده كه دعوت به‌سوى حق و مبارزه با فساد كنند. اين دو وظيفه كه در فقه اسلام به نام «امر به معروف» و «نهى از منكر» معروف است، همه مسلمانان را ملزم مى‌كند كه بر وضع اجتماع خود نظارت صحيح و دائمى داشته باشند و اگر كسى از راه حق و عدالت منحرف گرديد، به راه راست دعوت كنند و اگر مرتكب خلاف، گناه يا تجاوزى شد، از آن كار بازدارند. اهمّيت امر به معروف و نهى از منكر به‌قدرى است كه از فروع مهمّ اسلامى شناخته شده و قرآن مجيد درباره آن مى‌فرمايد: ''' «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ '''؛ «شما بهترين امتى بوديد كه به سود مردم در جهان قدم گذارديد؛ چراكه شما امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنيد»... اجراى اين دو وظيفه مهم كه در واقع از آثار و حقوق متقابل زندگى دسته‌جمعى است، به هر مسلمانى اجازه مى‌دهد كه... خود را در برابر همه افراد اجتماع مسئول دانسته و اجتماع هم خود را در برابر هر فرد مسئول ببيند، در موقع لزوم انتقاد كرده و به هنگام نياز پيشنهاد دهند و خلاصه در ساختن اجتماع خود - از هر نظر - سهيم باشند؛ چراكه در زندگى دسته‌جمعى خوشبختى و بدبختى افراد اجتماع به هم پيوسته است و نمى‌توانند در برابر رفتار يكديگر بى‌تفاوت بمانند <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/82 همان، ص82]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/83 83]</ref>
#در اسلام به همه افراد به‌عنوان يك وظيفه واجب دستور داده شده كه دعوت به‌سوى حق و مبارزه با فساد كنند. اين دو وظيفه كه در فقه اسلام به نام «امر به معروف» و «نهى از منكر» معروف است، همه مسلمانان را ملزم مى‌كند كه بر وضع اجتماع خود نظارت صحيح و دائمى داشته باشند و اگر كسى از راه حق و عدالت منحرف گرديد، به راه راست دعوت كنند و اگر مرتكب خلاف، گناه يا تجاوزى شد، از آن كار بازدارند. اهمّيت امر به معروف و نهى از منكر به‌قدرى است كه از فروع مهمّ اسلامى شناخته شده و قرآن مجيد درباره آن مى‌فرمايد: ''' «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّة أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ '''؛ «شما بهترين امتى بوديد كه به سود مردم در جهان قدم گذارديد؛ چراكه شما امر به معروف و نهى از منكر مى‌كنيد»... اجراى اين دو وظيفه مهم كه در واقع از آثار و حقوق متقابل زندگى دسته‌جمعى است، به هر مسلمانى اجازه مى‌دهد كه... خود را در برابر همه افراد اجتماع مسئول دانسته و اجتماع هم خود را در برابر هر فرد مسئول ببيند، در موقع لزوم انتقاد كرده و به هنگام نياز پيشنهاد دهند و خلاصه در ساختن اجتماع خود - از هر نظر - سهيم باشند؛ چراكه در زندگى دسته‌جمعى خوشبختى و بدبختى افراد اجتماع به هم پيوسته است و نمى‌توانند در برابر رفتار يكديگر بى‌تفاوت بمانند .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/82 همان، ص82]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/83 83]</ref>
#در منابع اسلامى غالباً كلمه «جهاد» همراه با كلمه «في سبيل اللّه» آمده است كه معناى آن، روى‌هم‌رفته «جهاد در راه خداست». به همين جهت، جهاد نمى‌تواند به‌خاطر هوا و هوس، توسعه‌طلبى، استعمار، به دست آوردن غنايم جنگى و مانند آن باشد، بلكه بايد تنها براى خدا و اهداف الهى و خالص از هرگونه غرض شخصى و مادّى و خودخواهى صورت گيرد. روى‌هم‌رفته مى‌توان اهداف جهاد اسلامى را در چند موضوع خلاصه كرد و با توجّه به اين هدف‌ها پاسخ ايرادهاى مخالفان داده خواهد شد:
#در منابع اسلامى غالباً كلمه «جهاد» همراه با كلمه «في سبيل اللّه» آمده است كه معناى آن، روى‌هم‌رفته «جهاد در راه خداست». به همين جهت، جهاد نمى‌تواند به‌خاطر هوا و هوس، توسعه‌طلبى، استعمار، به دست آوردن غنايم جنگى و مانند آن باشد، بلكه بايد تنها براى خدا و اهداف الهى و خالص از هرگونه غرض شخصى و مادّى و خودخواهى صورت گيرد. روى‌هم‌رفته مى‌توان اهداف جهاد اسلامى را در چند موضوع خلاصه كرد و با توجّه به اين هدف‌ها پاسخ ايرادهاى مخالفان داده خواهد شد:
#:- دفاع از آيين حق و موجوديّت آن؛
#:- دفاع از آيين حق و موجوديّت آن؛
#:- درگيرى با عوامل مزاحم؛
#:- درگيرى با عوامل مزاحم؛
#:- مبارزه با ظلم و فساد <ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/98 ر.ك: همان، ص98]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/101 101]</ref>
#:- مبارزه با ظلم و فساد .<ref>[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/98 ر.ك: همان، ص98]-[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/5713/1/101 101]</ref>


== وضعيت کتاب ==
== وضعيت کتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش