۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
اين تفسير از جامعترين تفاسير مشتمل بر نكات ادبى شگفت و بديع قرآن است و بحثهاى فراوانى درباره بدايع قرآن دارد. امتياز اين تفسير در اهميت دادن به ابعاد ادبى، لغوى، نحوى و بلاغى است و مجموعه ارزشمندى از اشعار ناب و شواهد ادبى و اعرابى و قرائات و لهجهها را در خود جاى داده است كه از دانش و آگاهى گسترده مفسر در اين زمينه حكايت مىكند. البته پرداختن عميق به مباحث نحوى (كه ويژگى اصلى اين كتاب است) چنان پررنگ بوده كه برخى گفتهاند: «بحر المحيط» بيشتر از آنكه به تفسير همانند باشد، به كتابى نحوى مىماند. مؤلف به معانى لغوى واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهاى وارده نيز عنايت دارد و در ذيل آيات احكام به مباحث فقهى هم پرداخته است. | اين تفسير از جامعترين تفاسير مشتمل بر نكات ادبى شگفت و بديع قرآن است و بحثهاى فراوانى درباره بدايع قرآن دارد. امتياز اين تفسير در اهميت دادن به ابعاد ادبى، لغوى، نحوى و بلاغى است و مجموعه ارزشمندى از اشعار ناب و شواهد ادبى و اعرابى و قرائات و لهجهها را در خود جاى داده است كه از دانش و آگاهى گسترده مفسر در اين زمينه حكايت مىكند. البته پرداختن عميق به مباحث نحوى (كه ويژگى اصلى اين كتاب است) چنان پررنگ بوده كه برخى گفتهاند: «بحر المحيط» بيشتر از آنكه به تفسير همانند باشد، به كتابى نحوى مىماند. مؤلف به معانى لغوى واژگان، اسباب نزول، ناسخ و منسوخ، قرائتهاى وارده نيز عنايت دارد و در ذيل آيات احكام به مباحث فقهى هم پرداخته است. | ||
ابوحيان در تفسير آيات، نخست معانى مختلف هر واژه را با ذكر شواهد مختلف ذكر كرده است، سپس با توجه به آراء نحويان كهن و بهويژه سيبويه احكام نحوى هر آيه را بهتفصيل بيان داشته است؛ ازهمينرو در اين كتاب روح نحو بيشتر از روح تفسير حاكم است. پس از آن مؤلف به شأن نزول هر آيه و مناسبت و ارتباط آن با آيات قبل و بعد و نيز قرائتهاى مختلف پرداخته است. وى در اين تفسير چنانكه خود مىگويد به ظاهر آيات توجه داشته و هرگونه تأويل را بهگونهاى كه در تفاسير صوفيان و باطنيان آمده مردود شمرده است <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ص 420</ref> | ابوحيان در تفسير آيات، نخست معانى مختلف هر واژه را با ذكر شواهد مختلف ذكر كرده است، سپس با توجه به آراء نحويان كهن و بهويژه سيبويه احكام نحوى هر آيه را بهتفصيل بيان داشته است؛ ازهمينرو در اين كتاب روح نحو بيشتر از روح تفسير حاكم است. پس از آن مؤلف به شأن نزول هر آيه و مناسبت و ارتباط آن با آيات قبل و بعد و نيز قرائتهاى مختلف پرداخته است. وى در اين تفسير چنانكه خود مىگويد به ظاهر آيات توجه داشته و هرگونه تأويل را بهگونهاى كه در تفاسير صوفيان و باطنيان آمده مردود شمرده است <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ص 420</ref> | ||
نويسنده خود در مقدمه تفسير روش آن را اينگونه توضيح مىدهد: «روش من در اين تفسير، نخست پرداختن به معانى مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است؛ يعنى هر حالتى كه لفظ قبل از تركيب دارد. اگر كلمهاى داراى دو يا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بيان كرده، موارد بعد را به آن ارجاع مىدهم، سپس به تفسير آيات پرداخته، در صورت وجود شأن نزول، آن را مطرح مىنمايم. در پى آن به نسخ احتمالى و مناسبت و ارتباط با آيات پيشين اشاره مىكنم. قرائات شاذ مستعمل و مشهور را ذكر و توجيه ادبى آن را متعرض مىشوم، سپس اقوال مفسرين (از قديم و جديد) را كه در فهم معانى ظاهرى و پنهان آيه، مؤثر است نقل مىكنم. مشكلات اعراب و دقايق ادبى، از بديع و بيان را توضيح... و دلائل آن را به كتب مفصل ارجاع مىدهم. از تكرار مباحث پرهيز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع مىدهم، سپس اقوال فقهاى مذاهب اربعه و ديگران را در احكام شرعيه تا آنجا كه با الفاظ قرآنى مرتبط است، مطرح كرده، دلائل آن را جز در مواردى كه حكم غريب يا خلاف مشهورى باشد، به كتب فقهى ارجاع مىدهم. در خاتمه در برخى آيات، خلاصهاى از بحثهاى بديع و بيان را كه از ديگران نقل نموده، با ديدگاه خود مطرح مىكنم و بنا بر همين ديدگاه آيه را شرح مىدهم. پس از آن اشارهاى به برخى كلمات صوفيه كه مناسب مدلول لفظى آيات بوده، نمودهام و از تأويلات ملحدين و ديگران كه خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهيز كردهام» <ref>خطبه كتاب، ص 12</ref> | نويسنده خود در مقدمه تفسير روش آن را اينگونه توضيح مىدهد: «روش من در اين تفسير، نخست پرداختن به معانى مفردات الفاظ، چه از لحاظ لغت و چه از لحاظ اعراب و بلاغت است؛ يعنى هر حالتى كه لفظ قبل از تركيب دارد. اگر كلمهاى داراى دو يا چند معنا بود، در موضع اول، آنها را بيان كرده، موارد بعد را به آن ارجاع مىدهم، سپس به تفسير آيات پرداخته، در صورت وجود شأن نزول، آن را مطرح مىنمايم. در پى آن به نسخ احتمالى و مناسبت و ارتباط با آيات پيشين اشاره مىكنم. قرائات شاذ مستعمل و مشهور را ذكر و توجيه ادبى آن را متعرض مىشوم، سپس اقوال مفسرين (از قديم و جديد) را كه در فهم معانى ظاهرى و پنهان آيه، مؤثر است نقل مىكنم. مشكلات اعراب و دقايق ادبى، از بديع و بيان را توضيح... و دلائل آن را به كتب مفصل ارجاع مىدهم. از تكرار مباحث پرهيز نموده، موارد آن را به مباحث قبل ارجاع مىدهم، سپس اقوال فقهاى مذاهب اربعه و ديگران را در احكام شرعيه تا آنجا كه با الفاظ قرآنى مرتبط است، مطرح كرده، دلائل آن را جز در مواردى كه حكم غريب يا خلاف مشهورى باشد، به كتب فقهى ارجاع مىدهم. در خاتمه در برخى آيات، خلاصهاى از بحثهاى بديع و بيان را كه از ديگران نقل نموده، با ديدگاه خود مطرح مىكنم و بنا بر همين ديدگاه آيه را شرح مىدهم. پس از آن اشارهاى به برخى كلمات صوفيه كه مناسب مدلول لفظى آيات بوده، نمودهام و از تأويلات ملحدين و ديگران كه خلاف ظاهر قرآن باشد، پرهيز كردهام» <ref>خطبه كتاب، ص 12</ref> | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == | ||
اين اثر در قاهره (1328ق / 1910م) و بيروت (1403ق / 1983م) به چاپ رسيده است. در حاشيه چاپ اخير، كتاب «النهر الماد» مؤلف و «الدر اللقيط» ابن مكتوم آمده است <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ص 420</ref> | اين اثر در قاهره (1328ق / 1910م) و بيروت (1403ق / 1983م) به چاپ رسيده است. در حاشيه چاپ اخير، كتاب «النهر الماد» مؤلف و «الدر اللقيط» ابن مكتوم آمده است <ref>دائرةالمعارف بزرگ اسلامى، ص 420</ref> | ||
چاپ حاضر در سال 1420ق، در بيروت منتشر شده است. | چاپ حاضر در سال 1420ق، در بيروت منتشر شده است. |
ویرایش