۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - '<ref>' به '.<ref>') |
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
محقق کتاب در مقدمه مفصل و ارزشمند خود مطالب گوناگون و مهمى بيان نموده است. وى در ابتدا در مورد تاريخ زيديه و نيز درباره کتاب مطالبى را بيان نموده است .<ref>مقدمه، ص15</ref> | محقق کتاب در مقدمه مفصل و ارزشمند خود مطالب گوناگون و مهمى بيان نموده است. وى در ابتدا در مورد تاريخ زيديه و نيز درباره کتاب مطالبى را بيان نموده است .<ref>مقدمه، ص15</ref> | ||
وى مطالب اساسى کتاب را در چهار قسمت معرفى نموده كه بدين شرح است: | وى مطالب اساسى کتاب را در چهار قسمت معرفى نموده كه بدين شرح است: | ||
1.معركه فخ؛ 2.جان سالم به در بردن يحيى و ادريس و فرار آن دو به حبشه؛ 3. اخبار ادريس در آفريقا و مغرب تا وفات وى بهوسيله سم؛ 4. اخبار يحيى و سرگردانى او در شهرهاى مختلف، و رسيدن وى به ديلم، هراس هارون الرشيد از او، و سرانجام دستگيرى و كشتن او .<ref>مقدمه، ص17</ref> | 1.معركه فخ؛ 2.جان سالم به در بردن يحيى و ادريس و فرار آن دو به حبشه؛ 3. اخبار ادريس در آفريقا و مغرب تا وفات وى بهوسيله سم؛ 4. اخبار يحيى و سرگردانى او در شهرهاى مختلف، و رسيدن وى به ديلم، هراس هارون الرشيد از او، و سرانجام دستگيرى و كشتن او .<ref>مقدمه، ص17</ref> | ||
ماهر جرّار همچنين در مقدمه به اسانيد و منابع و نسخههاى خطى کتاب اشاره كرده است. | ماهر جرّار همچنين در مقدمه به اسانيد و منابع و نسخههاى خطى کتاب اشاره كرده است. | ||
مؤلف پس از مقدمهاى بسيار مختصر، کتاب را با واقعه فخ آغاز كرده؛ چنانكه از گفتار خود او استفاده مىشود، توجه اصلىِ نويسنده به نتيجه قيام است كه بلافاصله بعد از اين مقدمه كوتاه، به بيان شرح قيام فخ پرداخته است .<ref>متن، ص131</ref> | مؤلف پس از مقدمهاى بسيار مختصر، کتاب را با واقعه فخ آغاز كرده؛ چنانكه از گفتار خود او استفاده مىشود، توجه اصلىِ نويسنده به نتيجه قيام است كه بلافاصله بعد از اين مقدمه كوتاه، به بيان شرح قيام فخ پرداخته است .<ref>متن، ص131</ref> | ||
نويسنده، يك سخنرانى از «يحيى بن عبدالله» و دو سخنرانى از «حسين بن على فخى» را نقل كرده كه قبل از جنگ فخ در اردوگاه خود ايراد كردهاند. هدف از سخنرانى «يحيى بن عبدالله» كه سرشار از آيات الهى است، تحريض پيروان خويش به جنگ و قيام است .<ref>متن، ص152</ref> | نويسنده، يك سخنرانى از «يحيى بن عبدالله» و دو سخنرانى از «حسين بن على فخى» را نقل كرده كه قبل از جنگ فخ در اردوگاه خود ايراد كردهاند. هدف از سخنرانى «يحيى بن عبدالله» كه سرشار از آيات الهى است، تحريض پيروان خويش به جنگ و قيام است .<ref>متن، ص152</ref> | ||
آنچه كه در سخنرانى اول كه از «اسحاق بن ابراهيم» روايت شده، به چشم مىخورد اسامى بزرگان زيديه است كه «حسين بن على فخى» در خلال سخنرانى از آنها به عنوان «سلف صالح» ياد كرده است كه بيانگر اعتقاد سياسى «حسين فخى» است. برخى از اسامى كه در كلام ايشان به چشم مىخورد عبارت است از: | آنچه كه در سخنرانى اول كه از «اسحاق بن ابراهيم» روايت شده، به چشم مىخورد اسامى بزرگان زيديه است كه «حسين بن على فخى» در خلال سخنرانى از آنها به عنوان «سلف صالح» ياد كرده است كه بيانگر اعتقاد سياسى «حسين فخى» است. برخى از اسامى كه در كلام ايشان به چشم مىخورد عبارت است از: | ||
پيامبر خدا(ص)؛ حمزه سيد الشهداء؛ حضرت على(ع)؛ امام حسن(ع)، امام حسين(ع)؛ جعفر بن ابى طالب؛ عبدالله بن حسن؛ ابراهيم بن عبدالله .<ref>متن، ص148</ref> | پيامبر خدا(ص)؛ حمزه سيد الشهداء؛ حضرت على(ع)؛ امام حسن(ع)، امام حسين(ع)؛ جعفر بن ابى طالب؛ عبدالله بن حسن؛ ابراهيم بن عبدالله .<ref>متن، ص148</ref> | ||
مؤلف، چنين گزارش مىدهد كه يحيى و ادريس بن عبدالله پس از انصراف و جدايى از حبشه، دعوتهايى از شهرهايى مانند: مكه، كوفه داشتند. آنها پس از مشورت با ياران خود به سوى مغرب رفتند .<ref>متن، ص164</ref> | مؤلف، چنين گزارش مىدهد كه يحيى و ادريس بن عبدالله پس از انصراف و جدايى از حبشه، دعوتهايى از شهرهايى مانند: مكه، كوفه داشتند. آنها پس از مشورت با ياران خود به سوى مغرب رفتند .<ref>متن، ص164</ref> | ||
در پايان کتاب تتمهاى از کتاب «[[المصابيح]]» اثر «احمد بن ابراهيم حسنى» متوفاى 352ق آورده شده و در آن اخبار خروج «حسين بن على فخى» و اخبارى از «يحيى و ادريس بن عبدالله» ذكر شده است .<ref>متن، ص275</ref> | در پايان کتاب تتمهاى از کتاب «[[المصابيح]]» اثر «احمد بن ابراهيم حسنى» متوفاى 352ق آورده شده و در آن اخبار خروج «حسين بن على فخى» و اخبارى از «يحيى و ادريس بن عبدالله» ذكر شده است .<ref>متن، ص275</ref> | ||
در اخبارى كه پيرامون «حسين بن على فخى» ذكر شده او را مردى داراى صلاحيت، با فضل و كرامت، شجاع و سخاوتمند معرفى نموده است..<ref>متن، ص 278</ref> | در اخبارى كه پيرامون «حسين بن على فخى» ذكر شده او را مردى داراى صلاحيت، با فضل و كرامت، شجاع و سخاوتمند معرفى نموده است..<ref>متن، ص 278</ref> | ||
در اخبار ديگر بيان شده كه يحيى و ادريس از معركه فخ جان به در بردند و سپس چگونكى كشته شدن آنها را ذكر كرده است. | در اخبار ديگر بيان شده كه يحيى و ادريس از معركه فخ جان به در بردند و سپس چگونكى كشته شدن آنها را ذكر كرده است. | ||
خبرى از مردن ادريس چنين بيان شده كه وى ده سال در مغرب زندگى مىكرد و در آنجا به اقامه احكام الهى پرداخته بود، هارون سمى در سويق (غذايى با روغن) ريخت و به مردى از اهل عراق داد و ادريس از آن خورد و سه روز بعد از دنيا رفت هارون پانصد هزار درهم پاداش به آن مرد عرب داد .<ref>متن، ص327</ref> | خبرى از مردن ادريس چنين بيان شده كه وى ده سال در مغرب زندگى مىكرد و در آنجا به اقامه احكام الهى پرداخته بود، هارون سمى در سويق (غذايى با روغن) ريخت و به مردى از اهل عراق داد و ادريس از آن خورد و سه روز بعد از دنيا رفت هارون پانصد هزار درهم پاداش به آن مرد عرب داد .<ref>متن، ص327</ref> | ||
== وضعيت کتاب== | == وضعيت کتاب== |
ویرایش