پرش به محتوا

المعجم المفصل في الإعراب: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۵: خط ۵۵:
نويسنده مطالب را با حرف همزه آغاز كرده و آن را داراى معانى متعددى معرفى نموده است كه به ترتيب عبارتند از:
نويسنده مطالب را با حرف همزه آغاز كرده و آن را داراى معانى متعددى معرفى نموده است كه به ترتيب عبارتند از:


1- همزه تسويه: كه بعد از كلمه (سواء) در جمله مى‌آيد و لازم است كه بعد از آن حرف (أم) آورده شود تا در جمله، تعادل (بين حالت قبل و بعد از همزه) ايجاد گردد. جمله‌اى كه در آن همزه تسويه آمده است نيز قابل تأويل به مصدر مى‌باشد، همانند آيه شريفه: '''(سواء علينا أجزعنا أم صَبَرنا ما لنا من محيصٍ)''' كه تأويل مصدر آن، جمله: سواء علينا جزُعُنا أو صَبرُنا است.
#همزه تسويه: كه بعد از كلمه (سواء) در جمله مى‌آيد و لازم است كه بعد از آن حرف (أم) آورده شود تا در جمله، تعادل (بين حالت قبل و بعد از همزه) ايجاد گردد. جمله‌اى كه در آن همزه تسويه آمده است نيز قابل تأويل به مصدر مى‌باشد، همانند آيه شريفه: '''(سواء علينا أجزعنا أم صَبَرنا ما لنا من محيصٍ)''' كه تأويل مصدر آن، جمله: سواء علينا جزُعُنا أو صَبرُنا است.
 
#همزه استفهام.
2- همزه استفهام.
#همزه نداء.
 
#همزه أصل و آن همزه‌اى است كه جزو اصل كلمه است همانند: (أخ، أب).
3- همزه نداء.
#همزه قطع.
 
#همزه وصل.
4- همزه أصل و آن همزه‌اى است كه جزو اصل كلمه است همانند: (أخ، أب).
 
5- همزه قطع.
 
6- همزه وصل.


حرف(الف): اين حرف نيز داراى چند معنى مى‌باشد:
حرف(الف): اين حرف نيز داراى چند معنى مى‌باشد:


1- ضمير رفع، همانند: ((المعلمانِ يُدربانِ التلاميذَ)).
#ضمير رفع، همانند: ((المعلمانِ يُدربانِ التلاميذَ)).
 
#علامت رفع در اسم مثنى.
2- علامت رفع در اسم مثنى.
#علامت نصب در اسماء ستة.
 
#حرفى كه محلى از اعراب ندارد، كه در چند مورد است:
3- علامت نصب در اسماء ستة.
 
4- حرفى كه محلى از اعراب ندارد، كه در چند مورد است:


أ: در اسمى كه تنوين نصب دارد، همانند: (شاهدتُ سميرا).
أ: در اسمى كه تنوين نصب دارد، همانند: (شاهدتُ سميرا).
خط ۹۱: خط ۸۳:
-آخِر: كه بر سه حالت مى‌آيد:
-آخِر: كه بر سه حالت مى‌آيد:


1- حال و منصوب به فتحه، همانند: جاء زيد فى الترتيبِ آخِرا.
#حال و منصوب به فتحه، همانند: جاء زيد فى الترتيبِ آخِرا.
 
#ظرف زمان و منصوب به فتحه، همانند: زُرتُ المعلمَ آخِرَ النهارِ.
2- ظرف زمان و منصوب به فتحه، همانند: زُرتُ المعلمَ آخِرَ النهارِ.
#با توجه به موقعيت آن در جمله، معرب مى‌شود. همانند: انطلقَ الآخِرُ.
 
3- با توجه به موقعيت آن در جمله، معرب مى‌شود. همانند: انطلقَ الآخِرُ.


-آنئذٍ: لفظى است مركب از (آن) و (إذ). همانند: رَن الجرَسُ و كنتُ آنئذٍ فى غُرفة المُطالعة.
-آنئذٍ: لفظى است مركب از (آن) و (إذ). همانند: رَن الجرَسُ و كنتُ آنئذٍ فى غُرفة المُطالعة.
خط ۱۰۵: خط ۹۵:
-ب: دومين حرف از حروف الفبا است كه داراى سه حالت است:
-ب: دومين حرف از حروف الفبا است كه داراى سه حالت است:


1- حرف جر. كه اسم ظاهر و ضمير را مجرور نموده و بر چند معنى مى‌آيد:
#حرف جر. كه اسم ظاهر و ضمير را مجرور نموده و بر چند معنى مى‌آيد:
 
#:#تعديه، كه در بيشتر مواقع فعل قاصر را متعدى مى‌كند.
1- تعديه، كه در بيشتر مواقع فعل قاصر را متعدى مى‌كند.
#:#مصاحبه.
 
#:#تبعيض. همانند: (عينا يشربُ بها المقربون).
2- مصاحبه.
#:#استعلاء.
 
#:#استعانه.
3- تبعيض. همانند: (عينا يشربُ بها المقربون).
#:#بدل يا مقابله، همانند: (اشتريتُ الثوب بمأتى دينار).
 
#:#الصاق. كه خود بر دو نوع است: 1- حقيقى. 2- مجازى.
4- استعلاء.
#:#سببيت.
 
#:#ظرفيت.
5- استعانه.
#:#تفديه. همچون: (بأبى أنت و أمى يا حسين).
 
#:#قَسَم.
6- بدل يا مقابله، همانند: (اشتريتُ الثوب بمأتى دينار).
#حرف جر زائد. كه غالبا براى تاكيد مورد استعمال قرار مى‌گيرد. از جمله موارد استعمال آن، موارد ذيل است:
 
#:#مبتدا. همانند: (بحسبك النجاحُ).
7- الصاق. كه خود بر دو نوع است: 1- حقيقى. 2- مجازى.
#:#فاعل(كفى)، همچون: (و كفى بربك هاديا و نصيرا).  
 
#:#مفعول به.
8- سببيت.
#:#خبر (ليس).
 
#:#خبر (كان) كه مسبوق به نفى بوده است.
9- ظرفيت.
#:#خبر (ما)ى حجازيه عامل، مانند: ما الطقسُ بِمُمطر.
 
#:#فاعل صيغه تعجب.
10- تفديه. همچون: (بأبى أنت و أمى يا حسين).
#:#بعد از ادوات تأكيد.
 
#حرف جر در (قسم). مهمترين خصوصيت حرف(باء) اين است كه براى سوگند و قسم مورد استعمال قرار گيرد، و داراى ويژگيهاى ديگرى نيز مى‌باشد كه عبارتند از:
11- قَسَم.
#:#وارد شدن بر ضمير، همانند: (بِكُم لأدرُسن).
 
#:#جواز حذف(باء) و باقى ماندن مقسم به، همچون: (اللهِ لأستقبلنك).
2- حرف جر زائد. كه غالبا براى تاكيد مورد استعمال قرار مى‌گيرد. از جمله موارد استعمال آن، موارد ذيل است:
#:#جواز ورود مقسم به همراه آن به هنگام ترحم و جلب عطوفت ديگران، همانند: (بالله أنقذنى).
 
1- مبتدا. همانند: (بحسبك النجاحُ).
 
2- فاعل(كفى)، همچون: (و كفى بربك هاديا و نصيرا).  
 
3- مفعول به.
 
4- خبر (ليس).
 
5- خبر (كان) كه مسبوق به نفى بوده است.
 
6- خبر (ما)ى حجازيه عامل، مانند: ما الطقسُ بِمُمطر.
 
7- فاعل صيغه تعجب.
 
8- بعد از ادوات تأكيد.
 
3- حرف جر در (قسم). مهمترين خصوصيت حرف(باء) اين است كه براى سوگند و قسم مورد استعمال قرار گيرد، و داراى ويژگيهاى ديگرى نيز مى‌باشد كه عبارتند از:
 
1- وارد شدن بر ضمير، همانند: (بِكُم لأدرُسن).
 
2- جواز حذف(باء) و باقى ماندن مقسم به، همچون: (اللهِ لأستقبلنك).
 
3- جواز ورود مقسم به همراه آن به هنگام ترحم و جلب عطوفت ديگران، همانند: (بالله أنقذنى).


روش نويسنده در ساير بخشهاى كتاب نيز بر همين منوال بوده و با دقت خاصى، موضوع كتاب را ادامه داده است.
روش نويسنده در ساير بخشهاى كتاب نيز بر همين منوال بوده و با دقت خاصى، موضوع كتاب را ادامه داده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش