۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
#مختار بن ابوعبيده ثقفى، از چهرههاى درخشان عرب و قهرمانان بزرگ اسلام است كه در زمان حكومت اموىها، نقش بزرگى در حوادث سياسى و زندگانى دينى و اجتماعى ايفا كرده است. پدر وى از فرماندهان بزرگ اسلام و مادرش از زنان قهرمان و پارساى عرب بوده است. | #مختار بن ابوعبيده ثقفى، از چهرههاى درخشان عرب و قهرمانان بزرگ اسلام است كه در زمان حكومت اموىها، نقش بزرگى در حوادث سياسى و زندگانى دينى و اجتماعى ايفا كرده است. پدر وى از فرماندهان بزرگ اسلام و مادرش از زنان قهرمان و پارساى عرب بوده است. | ||
#:نويسنده سپس گفتارى را به نقل از تذكره [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] مىآورد كه در آن مختار پيشنهاد تسليم امام حسن مجتبى (ع) به معاويه را به سعد بن مسعود مىدهد. وى سپس به بررسى سند اين گفتار پرداخته و آن را ضعيف دانسته و نيز تصريح مىكند كه بر فرض پذيرش اين روايت، معناى آن بدانگونه كه مخالفان پنداشتهاند نيست، بلكه به قول شيخ عبدالجليل رازى، پيشنهاد مختار به ابن مسعود يك عمل احتياطى و زيركانه و به جهت اطمينان يافتن از وفادارى ابن مسعود نسبت به امام بوده است <ref>همان، ص 18</ref>. | #:نويسنده سپس گفتارى را به نقل از تذكره [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] مىآورد كه در آن مختار پيشنهاد تسليم امام حسن مجتبى(ع) به معاويه را به سعد بن مسعود مىدهد. وى سپس به بررسى سند اين گفتار پرداخته و آن را ضعيف دانسته و نيز تصريح مىكند كه بر فرض پذيرش اين روايت، معناى آن بدانگونه كه مخالفان پنداشتهاند نيست، بلكه به قول شيخ عبدالجليل رازى، پيشنهاد مختار به ابن مسعود يك عمل احتياطى و زيركانه و به جهت اطمينان يافتن از وفادارى ابن مسعود نسبت به امام بوده است <ref>همان، ص 18</ref>. | ||
#:در ادامه اين بخش، محبّ اهلبيت(ع) بودن مختار، مأموريت مختار از سوى مسلم، زندانى و آزاد شدن مختار و ساير حوادث تا هنگام ورود مختار به كوفه مورد بررسى قرار گرفته است. | #:در ادامه اين بخش، محبّ اهلبيت(ع) بودن مختار، مأموريت مختار از سوى مسلم، زندانى و آزاد شدن مختار و ساير حوادث تا هنگام ورود مختار به كوفه مورد بررسى قرار گرفته است. | ||
#بخش دوم كتاب اختصاص به قيام توابين به رياست سليمان بن صرد خزاعى دارد. چگونگى شكلگيرى اين نهضت و دلائل عدم همكارى مختار با سليمان، نبرد سپاه توابين با شرحبيل، شهادت سليمان بن صرد و شكست توابين، از ديگر مباحث مطرحشده در اين بخش است. اگرچه سپاه توابين شكست خورد، اما زمينه پيروزى و موفقيت قيام مختار را پىريزى كرد <ref>همان، ص 45 - 62</ref>. | #بخش دوم كتاب اختصاص به قيام توابين به رياست سليمان بن صرد خزاعى دارد. چگونگى شكلگيرى اين نهضت و دلائل عدم همكارى مختار با سليمان، نبرد سپاه توابين با شرحبيل، شهادت سليمان بن صرد و شكست توابين، از ديگر مباحث مطرحشده در اين بخش است. اگرچه سپاه توابين شكست خورد، اما زمينه پيروزى و موفقيت قيام مختار را پىريزى كرد <ref>همان، ص 45 - 62</ref>. | ||
#اين بخش با شرح دستگيرى مجدد مختار آغاز شده است. عبدالله بن يزيد به استاندار كوفه نامه نوشت كه مختار را با شروطى آزاد كند. مختار به محض آزاد شدن، نهضتش را آغاز نمود. ديرى نپاييد كه با استقبال گرم جمعيت شيعيان روبهرو شد و مردم داغديده دستهدسته به حضور او مىرفتند و دست بيعت در دست او مىنهادند و پشتيبانى بىدريغ خود را از او اعلان مىكردند. ابراهيم اشتر نيز بعدها با مختار بيعت نمود و با پيوستن او و قبيلهاش به سپاه انقلاب، نهضت «مختار» آمادگى بيشتر پيدا كرد و پا به مرحله عمل گذاشت. شرح تسلط مختار بر كوفه و تبديل كاخ استاندارى به كاخ حكومت و فرامين حكومتى مختار در ادامه اين بخش آمده است <ref>همان، ص 65 - 82</ref>. | #اين بخش با شرح دستگيرى مجدد مختار آغاز شده است. عبدالله بن يزيد به استاندار كوفه نامه نوشت كه مختار را با شروطى آزاد كند. مختار به محض آزاد شدن، نهضتش را آغاز نمود. ديرى نپاييد كه با استقبال گرم جمعيت شيعيان روبهرو شد و مردم داغديده دستهدسته به حضور او مىرفتند و دست بيعت در دست او مىنهادند و پشتيبانى بىدريغ خود را از او اعلان مىكردند. ابراهيم اشتر نيز بعدها با مختار بيعت نمود و با پيوستن او و قبيلهاش به سپاه انقلاب، نهضت «مختار» آمادگى بيشتر پيدا كرد و پا به مرحله عمل گذاشت. شرح تسلط مختار بر كوفه و تبديل كاخ استاندارى به كاخ حكومت و فرامين حكومتى مختار در ادامه اين بخش آمده است <ref>همان، ص 65 - 82</ref>. | ||
#چهارمين بخش كتاب با عنوان «انتقام» و با ذكر فرازى از خطبه امام حسين (ع) در روز عاشورا آغاز شده است. پس از به حكومت رسيدن مختار آشوبهايى رخ داد، اما مختار پس از سركوبى آشوبگران به عبدالله بن كامل شاكرى دستور داد همه دروازههاى شهر را ببندد تا هيچيك از قاتلين شهداى كربلا نتوانند فرار كنند و به تعقيب آنها بپردازد. عبدالله بن اسد و نافع بن مالك، اولين افرادى بودند كه به مجازات رسيدند. پس از آن سرنوشت ديگر قاتلين شهداى كربلا، ذكر و به كشته شدن عبيدالله بن زياد ختم شده است. مجموع كسانى كه به دست مختار به كيفر رسيدند به عقيده [[علامه مجلسى]] هيجده هزار نفر بودند، ولى تاريخ روضة الصفا پا را فراتر نهاده و مىگويد: غير از آنهايى كه در صحنههاى جنگ كشته شدند، 48560 تن به دست مختار به كيفر رسيدند <ref>همان، ص 112</ref>. | #چهارمين بخش كتاب با عنوان «انتقام» و با ذكر فرازى از خطبه امام حسين(ع) در روز عاشورا آغاز شده است. پس از به حكومت رسيدن مختار آشوبهايى رخ داد، اما مختار پس از سركوبى آشوبگران به عبدالله بن كامل شاكرى دستور داد همه دروازههاى شهر را ببندد تا هيچيك از قاتلين شهداى كربلا نتوانند فرار كنند و به تعقيب آنها بپردازد. عبدالله بن اسد و نافع بن مالك، اولين افرادى بودند كه به مجازات رسيدند. پس از آن سرنوشت ديگر قاتلين شهداى كربلا، ذكر و به كشته شدن عبيدالله بن زياد ختم شده است. مجموع كسانى كه به دست مختار به كيفر رسيدند به عقيده [[علامه مجلسى]] هيجده هزار نفر بودند، ولى تاريخ روضة الصفا پا را فراتر نهاده و مىگويد: غير از آنهايى كه در صحنههاى جنگ كشته شدند، 48560 تن به دست مختار به كيفر رسيدند <ref>همان، ص 112</ref>. | ||
#مؤلف در آخرين بخش كتاب به بررسى شخصيت مختار از ديدگاه اخبار پرداخته است. درباره قيام مختار و هدف او، روايات متعارض نقل شده و در نتيجه شخصيت او را زير پرده ابهام قرار داده است. تناقض اين روايات بهحدى عجيب است كه برخى از دانشمندان متحير مانده و نتوانستهاند يك سلسله از آنها را بر ديگرى ترجيح دهند و رأى قاطعانه درباره شخصيت مختار اظهار كنند. ناگزير توقف كردهاند <ref>همان، ص 115</ref>. نويسنده ابتدا سلسله اخبارى را كه در مدح مختار وارد شده، ذكر كرده و سپس به تجزيه و تحليل اخبار ذمّ پرداخته است. وى در انتها چنين نتيجهگيرى مىكند كه نبايد ظهور اين روايتها را كه بهمنظور تقيه گفته شده پذيرفت و نسبت به بزرگمردى كه خدمت بزرگى به اهلبيت(ع) كرده است بدبين شد <ref>همان، ص 128</ref>. | #مؤلف در آخرين بخش كتاب به بررسى شخصيت مختار از ديدگاه اخبار پرداخته است. درباره قيام مختار و هدف او، روايات متعارض نقل شده و در نتيجه شخصيت او را زير پرده ابهام قرار داده است. تناقض اين روايات بهحدى عجيب است كه برخى از دانشمندان متحير مانده و نتوانستهاند يك سلسله از آنها را بر ديگرى ترجيح دهند و رأى قاطعانه درباره شخصيت مختار اظهار كنند. ناگزير توقف كردهاند <ref>همان، ص 115</ref>. نويسنده ابتدا سلسله اخبارى را كه در مدح مختار وارد شده، ذكر كرده و سپس به تجزيه و تحليل اخبار ذمّ پرداخته است. وى در انتها چنين نتيجهگيرى مىكند كه نبايد ظهور اين روايتها را كه بهمنظور تقيه گفته شده پذيرفت و نسبت به بزرگمردى كه خدمت بزرگى به اهلبيت(ع) كرده است بدبين شد <ref>همان، ص 128</ref>. | ||
#:كيسانيه، كسانى بودند كه به امامت «محمد حنفيه» قائل بودند. نويسنده به جهت تأثيرات محمد حنفيه در قيام مختار و نيز بدين جهت كه گروه ديگرى بنيانگذار اين مذهب را مختار ثقفى دانستهاند، به طرح اين موضوع پرداخته است <ref>همان، ص 130</ref>. نويسنده پس از بررسى اين مباحث مىنويسد: «اگر ما به كتب اخبار و تاريخ با ديده انصاف بنگريم، خواهيم ديد كه مختار، نه بنيانگذار مذهب كيسانيه است نه ارتباطى با آن مذهب داشته است <ref>همان، ص 131</ref>. | #:كيسانيه، كسانى بودند كه به امامت «محمد حنفيه» قائل بودند. نويسنده به جهت تأثيرات محمد حنفيه در قيام مختار و نيز بدين جهت كه گروه ديگرى بنيانگذار اين مذهب را مختار ثقفى دانستهاند، به طرح اين موضوع پرداخته است <ref>همان، ص 130</ref>. نويسنده پس از بررسى اين مباحث مىنويسد: «اگر ما به كتب اخبار و تاريخ با ديده انصاف بنگريم، خواهيم ديد كه مختار، نه بنيانگذار مذهب كيسانيه است نه ارتباطى با آن مذهب داشته است <ref>همان، ص 131</ref>. |
ویرایش