پرش به محتوا

أنساب الأشراف (تحقیق سهیل زکار): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)'
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)')
خط ۶۸: خط ۶۸:
به‌هرحال، قرائنى نشان مى‌دهد كه احتمالاً مؤلف، عنوان «انساب الاشراف» را ترجيح مى‌داده است؛ مثلاً ابن ابار كه مى‌گويد اين اثر بلاذرى را به خط خود او در دست داشته، تنها با عنوان «انساب الاشراف» از آن ياد كرده است.
به‌هرحال، قرائنى نشان مى‌دهد كه احتمالاً مؤلف، عنوان «انساب الاشراف» را ترجيح مى‌داده است؛ مثلاً ابن ابار كه مى‌گويد اين اثر بلاذرى را به خط خود او در دست داشته، تنها با عنوان «انساب الاشراف» از آن ياد كرده است.


عنوان «اشراف» - با آنكه در قرون پس از بلاذرى، لفظ «شريف» بر منسوبان به اهل بيت پيامبر (ص) يا اعضاى قبيله قريش اطلاق مى‌شد - در اين کتاب، ناظر به گروه خاصى از اعراب نيست، بلكه به گفته محققان، اشراف در اينجا به‌طور مطلق بزرگان عرب و احتمالاً شامل كسانى است كه از نژاد خالص عرب بوده‌اند.
عنوان «اشراف» - با آنكه در قرون پس از بلاذرى، لفظ «شريف» بر منسوبان به اهل بيت پيامبر(ص) يا اعضاى قبيله قريش اطلاق مى‌شد - در اين کتاب، ناظر به گروه خاصى از اعراب نيست، بلكه به گفته محققان، اشراف در اينجا به‌طور مطلق بزرگان عرب و احتمالاً شامل كسانى است كه از نژاد خالص عرب بوده‌اند.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==




کتاب، بدان گونه كه اينك در دست داريم، بدون مقدمه‌اى از نويسنده، چنين آغاز مى‌شود: «قال احمد بن يحيى بن جابر: اَخبرنى جماعة من اهل العلم بالكتب قالوا...» (7/1). مؤلف پس از بيان نسب نوح و فرزندان او، بلافاصله به ذكر انساب عرب پرداخته و از آنجا كه نسب پيامبر (ص) از عدنان آغاز مى‌شود، يك‌يك نياكان آن حضرت را نام برده و همراه آن، به اختصار از ديگر فرزندان عدنان سخن رانده است. بدين گونه، پس از ذكر انساب و اخبار مربوط به اجداد حضرت رسول(ص)، به سيره آن حضرت پرداخته و در پايان همين فصل، بخشى را نيز به «سقيفه» اختصاص داده است (259/2)، سپس دوباره از نياى پيامبر (ص)، عبدالمطلب، ياد مى‌كند و فرزندان او را يك‌يك نام مى‌برد و اخبار هريك را مى‌آورد.
کتاب، بدان گونه كه اينك در دست داريم، بدون مقدمه‌اى از نويسنده، چنين آغاز مى‌شود: «قال احمد بن يحيى بن جابر: اَخبرنى جماعة من اهل العلم بالكتب قالوا...» (7/1). مؤلف پس از بيان نسب نوح و فرزندان او، بلافاصله به ذكر انساب عرب پرداخته و از آنجا كه نسب پيامبر(ص) از عدنان آغاز مى‌شود، يك‌يك نياكان آن حضرت را نام برده و همراه آن، به اختصار از ديگر فرزندان عدنان سخن رانده است. بدين گونه، پس از ذكر انساب و اخبار مربوط به اجداد حضرت رسول(ص)، به سيره آن حضرت پرداخته و در پايان همين فصل، بخشى را نيز به «سقيفه» اختصاص داده است (259/2)، سپس دوباره از نياى پيامبر(ص)، عبدالمطلب، ياد مى‌كند و فرزندان او را يك‌يك نام مى‌برد و اخبار هريك را مى‌آورد.


اخبار مربوط به دوره خلافت على(ع)، پس از سيره نبوى، از بزرگ‌ترين بخش‌هاى انساب الاشراف است. پس از ذكر انساب و اخبار بنى هاشم بن عبدمناف (429/4)، به اخبار و انساب بنى عبدشمس بن عبدمناف مى‌پردازد و بدين گونه، نسب قريش پايان مى‌پذيرد.
اخبار مربوط به دوره خلافت على(ع)، پس از سيره نبوى، از بزرگ‌ترين بخش‌هاى انساب الاشراف است. پس از ذكر انساب و اخبار بنى هاشم بن عبدمناف (429/4)، به اخبار و انساب بنى عبدشمس بن عبدمناف مى‌پردازد و بدين گونه، نسب قريش پايان مى‌پذيرد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش