۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
كسروى در مقدمهاش، با يادآورى اهميت، نقش و جايگاه طبرستان در تاريخ ايران، بيان مىكند كه اين سرزمين، بيش از ساير نقاط، توجه نويسندگان و مورخين را به خود جلب كرده و لذا به ذكر نام و شرح مختصر يازده كتاب كه در مورد اين ديار نوشته شده، از جمله فتوح جبال طبرستان، عقدالسحر و قلائدالدرر، باوندنامه و... و شرح مفصل و تحقيق در زمين چهار كتاب: تاريخ ابناسفنديار و ترجم انگليسى آن، التدوين صنيعالدوله و كتاب حاضر، مبادرت كرده است. | كسروى در مقدمهاش، با يادآورى اهميت، نقش و جايگاه طبرستان در تاريخ ايران، بيان مىكند كه اين سرزمين، بيش از ساير نقاط، توجه نويسندگان و مورخين را به خود جلب كرده و لذا به ذكر نام و شرح مختصر يازده كتاب كه در مورد اين ديار نوشته شده، از جمله فتوح جبال طبرستان، عقدالسحر و قلائدالدرر، باوندنامه و... و شرح مفصل و تحقيق در زمين چهار كتاب: تاريخ ابناسفنديار و ترجم انگليسى آن، التدوين صنيعالدوله و كتاب حاضر، مبادرت كرده است. | ||
دو مقدم مؤلف، بعد از حمد و ثناى خداوند، رسول اكرم(ص) و اولاد گرام ايشان (ع)، ضمن اشاره به اين نكته كه اثر او، بر گفته از دو كتاب مولانا اولياءالله و على بن جمالالدين رويانى است، به بيان فوايد علم تاريخ پرداخته و قائل است كه غرض از آن، مجرد قصهخوانى و خوشآمدن طبع و هواى نفس نيست، بلكه هدف كلى، فوايد دينى و دنيوى آن است كه اگر چنين نبود، خداوند متعال در كلام خويش، ذكر انبياء و اولياء كه پادشاهان دين و دنيايند، نمىكرد. | دو مقدم مؤلف، بعد از حمد و ثناى خداوند، رسول اكرم(ص) و اولاد گرام ايشان(ع)، ضمن اشاره به اين نكته كه اثر او، بر گفته از دو كتاب مولانا اولياءالله و على بن جمالالدين رويانى است، به بيان فوايد علم تاريخ پرداخته و قائل است كه غرض از آن، مجرد قصهخوانى و خوشآمدن طبع و هواى نفس نيست، بلكه هدف كلى، فوايد دينى و دنيوى آن است كه اگر چنين نبود، خداوند متعال در كلام خويش، ذكر انبياء و اولياء كه پادشاهان دين و دنيايند، نمىكرد. | ||
بخش اول كه اقتباس از تاريخ رويان تأليف مولانا اولياءالله آملى است، با ذكر بنياد شهر آمل، سارى و گرگان آغاز مىشود. | بخش اول كه اقتباس از تاريخ رويان تأليف مولانا اولياءالله آملى است، با ذكر بنياد شهر آمل، سارى و گرگان آغاز مىشود. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
در بيان حكومت ملوك رستمدار، از اولاد جاماسب(نرسى، بهواط، سرخاب و...)، دابويه (فرخان ذوالمنااقب، داذمهر و...) كه به علت ظلم در روزگار اندكى منقضى شدند و بادوسپان (اصفهبد بادوسپانبن جيل، خورزاد، عبدالله بن ونداد و...) كه از آنان به عنوان حكامى با عدل و رأفت ياد شده و تا زمان مؤلف نيز بر سركار بودند، نام برده شده و طريق ظهور و افولشان بيان مىشود. | در بيان حكومت ملوك رستمدار، از اولاد جاماسب(نرسى، بهواط، سرخاب و...)، دابويه (فرخان ذوالمنااقب، داذمهر و...) كه به علت ظلم در روزگار اندكى منقضى شدند و بادوسپان (اصفهبد بادوسپانبن جيل، خورزاد، عبدالله بن ونداد و...) كه از آنان به عنوان حكامى با عدل و رأفت ياد شده و تا زمان مؤلف نيز بر سركار بودند، نام برده شده و طريق ظهور و افولشان بيان مىشود. | ||
ذكر انساب ملوك رستمدار، نسب كيومرث بن بيستون، كه بعد از مرگ تيمور در سال 808ق حكومت را بدست مىگيرد، را يك به يك تا آدم ابوالبشر (ع) برشمرده، از قارن نامى كه در زمان او حاكم طبرستان شده نام برده و به ذكر نام اولاد او از جمله الندا و مازيار و نحو حكومت آنان مىپردازد. | ذكر انساب ملوك رستمدار، نسب كيومرث بن بيستون، كه بعد از مرگ تيمور در سال 808ق حكومت را بدست مىگيرد، را يك به يك تا آدم ابوالبشر(ع) برشمرده، از قارن نامى كه در زمان او حاكم طبرستان شده نام برده و به ذكر نام اولاد او از جمله الندا و مازيار و نحو حكومت آنان مىپردازد. | ||
ذكر احوال نايبان خلفاء از امرايى كه در زمان خلفاء به طبرستان فرستاد شده، از جمله مصقله بن هبير شيبانى در زمان اميرالمومنين (ع)، يزيد بن المهلب در زمان سليمان بن عبدالملك، ابوالخصيب در زمان منصور و... و حوادث آن ايام، نام برده شده و بيان مىكند. اولين كسى كه در زمان اسلام به طبرستان آمد، حسن بن على (ع) و در زمان خليفه دوم بود. مؤلف ساخته شدن مسجد جامع آمل بدست مالك اشتر را صحيح ندانسته و آن را منسوب به شخصى مالكى مذهب مىداند كه نبيرههاى او تا زمان وى در لارقصران مىزيستهاند. | ذكر احوال نايبان خلفاء از امرايى كه در زمان خلفاء به طبرستان فرستاد شده، از جمله مصقله بن هبير شيبانى در زمان اميرالمومنين(ع)، يزيد بن المهلب در زمان سليمان بن عبدالملك، ابوالخصيب در زمان منصور و... و حوادث آن ايام، نام برده شده و بيان مىكند. اولين كسى كه در زمان اسلام به طبرستان آمد، حسن بن على(ع) و در زمان خليفه دوم بود. مؤلف ساخته شدن مسجد جامع آمل بدست مالك اشتر را صحيح ندانسته و آن را منسوب به شخصى مالكى مذهب مىداند كه نبيرههاى او تا زمان وى در لارقصران مىزيستهاند. | ||
بخش دوم: در مورد مرعشيان و ملوك رستمدار و وقايع آنان است كه بر اساس مشاهدات، اسناد و مدارك موجود در زمان مؤلف، به رشت تحرير درآمده است. | بخش دوم: در مورد مرعشيان و ملوك رستمدار و وقايع آنان است كه بر اساس مشاهدات، اسناد و مدارك موجود در زمان مؤلف، به رشت تحرير درآمده است. |
ویرایش