۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ا(' به 'ا (') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
مؤلف در كتاب، غير از نقل روايت به مطلب ديگرى نپرداخته و حتى مقدمه و خطبهاى ندارد. الفتن كتابى موضوعى است. كسى هم نگفته كه راويان اين كتاب، آن را از صورت مسند به مبوّب تبديل كرده باشند. آنچه درباره نام كتاب الفتن و نسبت آن به ابن حماد شهرت دارد، از قرن هفتم به بعد است. سه نفر معاصر در نيمه دوم قرن هفتم؛ يعنى [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] در التشريف؛ شافعى [[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]] در عقد الدرر و [[ابن عدیم، عمر بن احمد |ابن عديم]] در بغية الطلب كتاب الفتن را از نعيم بن حماد دانسته و از آن روايت كردهاند. [[ذهبى]] (م748) نيز اين مطلب را ذكر كرده است. البته برخى از اين كتاب به (الفتن و الملاحم) تعبير مىكنند؛ اما شهرت اين كتاب به (الفتن) است و در نسخههاى خطى و چاپى از آن اين گونه تعبير شده و (الملاحم) را ندارد. | مؤلف در كتاب، غير از نقل روايت به مطلب ديگرى نپرداخته و حتى مقدمه و خطبهاى ندارد. الفتن كتابى موضوعى است. كسى هم نگفته كه راويان اين كتاب، آن را از صورت مسند به مبوّب تبديل كرده باشند. آنچه درباره نام كتاب الفتن و نسبت آن به ابن حماد شهرت دارد، از قرن هفتم به بعد است. سه نفر معاصر در نيمه دوم قرن هفتم؛ يعنى [[ابن طاووس، علی بن موسی|ابن طاووس]] در التشريف؛ شافعى [[سلمی، محمد بن حسین |سلمى]] در عقد الدرر و [[ابن عدیم، عمر بن احمد |ابن عديم]] در بغية الطلب كتاب الفتن را از نعيم بن حماد دانسته و از آن روايت كردهاند. [[ذهبى]] (م748) نيز اين مطلب را ذكر كرده است. البته برخى از اين كتاب به (الفتن و الملاحم) تعبير مىكنند؛ اما شهرت اين كتاب به (الفتن) است و در نسخههاى خطى و چاپى از آن اين گونه تعبير شده و (الملاحم) را ندارد. | ||
درباره كتاب الفتن، چند نكته قابل توجه است؛ اول اينكه ابن حماد بيشتر روايات را از صحابه يا تابعين نقل مىكند و آن گونه كه انتظار مىرود، سند روايات به رسولخدا (ص) نمىرسد. براى نمونه از مجموع حدود 170 روايت بابهاى 29 تا 44 اين كتاب كه درباره مهدى و سفيانى است، تنها حدود 25 روايت از پيامبر و اميرمؤمنان (ع) و امام باقر (ع) صادر شده و ديگر اسناد كتاب به افرادى چون كعب الاحبار، محمد ابنحنفيه، زهرى، ارطاة و... ختم مىشود. اين گونه سندها نه تنها از نظر شيعه ارزشى ندارد، در نظر اهل سنت نيز حجيت ندارد، چون اصطلاحاً موقوف به شمار مىرود؛ يعنى سند آن به صحابى متوقف مىشود. | درباره كتاب الفتن، چند نكته قابل توجه است؛ اول اينكه ابن حماد بيشتر روايات را از صحابه يا تابعين نقل مىكند و آن گونه كه انتظار مىرود، سند روايات به رسولخدا (ص) نمىرسد. براى نمونه از مجموع حدود 170 روايت بابهاى 29 تا 44 اين كتاب كه درباره مهدى و سفيانى است، تنها حدود 25 روايت از پيامبر و اميرمؤمنان(ع) و امام باقر(ع) صادر شده و ديگر اسناد كتاب به افرادى چون كعب الاحبار، محمد ابنحنفيه، زهرى، ارطاة و... ختم مىشود. اين گونه سندها نه تنها از نظر شيعه ارزشى ندارد، در نظر اهل سنت نيز حجيت ندارد، چون اصطلاحاً موقوف به شمار مىرود؛ يعنى سند آن به صحابى متوقف مىشود. | ||
نكته دوم اينكه مكررات كتاب الفتن زياد است؛ يعنى يك حديث در ابواب مختلف با سلسله سند و متن واحدى ذكر شده و گاه تقطيع در آن صورت گرفته است؛ به طورى كه شايد بتوان يك چهارم از كتاب را مكرر دانست. | نكته دوم اينكه مكررات كتاب الفتن زياد است؛ يعنى يك حديث در ابواب مختلف با سلسله سند و متن واحدى ذكر شده و گاه تقطيع در آن صورت گرفته است؛ به طورى كه شايد بتوان يك چهارم از كتاب را مكرر دانست. | ||
نكته سوم: علاوه بر روايات زيادى كه ابن حماد از اميرمؤمنان (ع) به عنوان صحابى نقل مىكند، بخش قابل توجهى از احاديث را به واسطه جابر جعفى از امام باقر (ع) آورده است. | نكته سوم: علاوه بر روايات زيادى كه ابن حماد از اميرمؤمنان(ع) به عنوان صحابى نقل مىكند، بخش قابل توجهى از احاديث را به واسطه جابر جعفى از امام باقر(ع) آورده است. | ||
نكته چهارم: برخلاف تصور رايج كه كتابهاى فتن و ملاحم را مربوط و مخصوص نشانههاى ظهور مىداند، مطالعه آنها نشان مىدهد كه احاديث و آثارى كه در آنها ذكر شده، به فرض صحت، ارتباط مستقيم با ظهور مهدى (ع) ندارد و بسيارى از آنها پيشگويىهايى درباره حوادث آينده مسلمانان بوده كه در صدر اسلام بيان شده و نامى از مهدى و ظهور او در اين روايات نيست. البته ظهور مهدى (ع) به عنوان يكى از حوادث آينده نيز رواياتى از اين كتابها را به خود اختصاص داده است؛ چنانكه بخش مهمى از آنها نيز درباره نشانههاى قيامت (اشراط الساعه) است. با اين حال و على رغم ضعف اين منابع و روايات آنها، بخش قابل توجهى از اين احاديث در كتابهاى شيعه به عنوان نشانههاى ظهور امام عصر (ع) تلقى شده و در حجم وسيعى نقل مىشود. | نكته چهارم: برخلاف تصور رايج كه كتابهاى فتن و ملاحم را مربوط و مخصوص نشانههاى ظهور مىداند، مطالعه آنها نشان مىدهد كه احاديث و آثارى كه در آنها ذكر شده، به فرض صحت، ارتباط مستقيم با ظهور مهدى(ع) ندارد و بسيارى از آنها پيشگويىهايى درباره حوادث آينده مسلمانان بوده كه در صدر اسلام بيان شده و نامى از مهدى و ظهور او در اين روايات نيست. البته ظهور مهدى(ع) به عنوان يكى از حوادث آينده نيز رواياتى از اين كتابها را به خود اختصاص داده است؛ چنانكه بخش مهمى از آنها نيز درباره نشانههاى قيامت (اشراط الساعه) است. با اين حال و على رغم ضعف اين منابع و روايات آنها، بخش قابل توجهى از اين احاديث در كتابهاى شيعه به عنوان نشانههاى ظهور امام عصر(ع) تلقى شده و در حجم وسيعى نقل مىشود. | ||
الفتن را ابوزيد عبدالرحمان بن حاتم مرادى به سال 280ه-.ق (پنجاه سال پس از مرگ مؤلف) در مصر از نعيم بن حماد روايت كرده است. | الفتن را ابوزيد عبدالرحمان بن حاتم مرادى به سال 280ه-.ق (پنجاه سال پس از مرگ مؤلف) در مصر از نعيم بن حماد روايت كرده است. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
با وجود تأثير فراوانى كه الفتن نعيم بن حماد در ميان اهل سنت و شيعيان دارد و بسيارى از روايات علائم ظهور از آن نقل مىشود، اعتبار چندانى براى آن نمىتوان قائل شد. | با وجود تأثير فراوانى كه الفتن نعيم بن حماد در ميان اهل سنت و شيعيان دارد و بسيارى از روايات علائم ظهور از آن نقل مىشود، اعتبار چندانى براى آن نمىتوان قائل شد. | ||
نسبت اين كتاب به مؤلف قطعى نيست و محدثان و رجاليون قديمى اهل سنت از چنين كتابى ياد نكردهاند؛ به گفته رجاليون اهل سنت مؤلف كتاب اشتباه زياد مىكرده و احاديثى نادرست نقل نموده و گاه جعل هم كرده است. [[ذهبى]] گويد: نعيم در كتاب الفتن مطالب عجيب و مردود نقل مىكند؛ بسيارى از روايات كتاب موقوف يا مقطوع است و سند آن به رسول خدا نمىرسد. بنابراين حتى اگر موقوفات و مقطوعات نزد اهل سنت هم قابل توجيه باشد، آن چه مربوط به فتن است، محل تأمل است. از نظر شيعه نيز چنين آثارى حجت نيست و آن چه به رسول خدا مىرسد، اگر با قرائن و روايات شيعه تطبيق نكند، پذيرفتنى نخواهد بود و در كتاب الفتن از اين گونه احاديث كم نيست؛ در اين كتاب رواياتى نقل شده كه ساختگى بودن آن آشكار است. نمونهاى از اين روايات را در ابواب مربوط به خلفاى پس از رسول خدا مىبينيم كه در آن به ترتيبِ خلفاى سه گانه، احاديثى به رسول خدا (ص) نسبت دادهاند يا به على (ع) نسبت دادهاند كه فرمود با معاويه مبارزه نكنيد؛مهدى از فرزندان عباس است. | نسبت اين كتاب به مؤلف قطعى نيست و محدثان و رجاليون قديمى اهل سنت از چنين كتابى ياد نكردهاند؛ به گفته رجاليون اهل سنت مؤلف كتاب اشتباه زياد مىكرده و احاديثى نادرست نقل نموده و گاه جعل هم كرده است. [[ذهبى]] گويد: نعيم در كتاب الفتن مطالب عجيب و مردود نقل مىكند؛ بسيارى از روايات كتاب موقوف يا مقطوع است و سند آن به رسول خدا نمىرسد. بنابراين حتى اگر موقوفات و مقطوعات نزد اهل سنت هم قابل توجيه باشد، آن چه مربوط به فتن است، محل تأمل است. از نظر شيعه نيز چنين آثارى حجت نيست و آن چه به رسول خدا مىرسد، اگر با قرائن و روايات شيعه تطبيق نكند، پذيرفتنى نخواهد بود و در كتاب الفتن از اين گونه احاديث كم نيست؛ در اين كتاب رواياتى نقل شده كه ساختگى بودن آن آشكار است. نمونهاى از اين روايات را در ابواب مربوط به خلفاى پس از رسول خدا مىبينيم كه در آن به ترتيبِ خلفاى سه گانه، احاديثى به رسول خدا (ص) نسبت دادهاند يا به على(ع) نسبت دادهاند كه فرمود با معاويه مبارزه نكنيد؛مهدى از فرزندان عباس است. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش