۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'تاريخ نيشابور' به 'تاریخ نیشابور ') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
2. ديگر ويژگى اين اثر، آن است كه نويسنده همه روايات را با حذف سند از مصادر اصلى آن (كتابهايى كه روايات را از آنها نقل كرده) آورده است و هر روايتى را با تعبير «أخرج» و ذكر نام مؤلف مصدر يا مصادر آن نقل كرده و در غالب موارد، به نام خود مصدر يا مصادر نيز اشاره نموده است. همچنين آنكه تعداد مصادرى كه براى هر روايت ذكر شده، مختلف است؛ در مواردى، مؤلف يك روايت را از يك مصدر و در مواردى از مصادر متعدد و گاهى يك روايت را از يازده مصدر نقل كرده است و در مواردى اندك به وضع سند روايات نيز اشاره كرده است <ref>همان، ص 56</ref>. | 2. ديگر ويژگى اين اثر، آن است كه نويسنده همه روايات را با حذف سند از مصادر اصلى آن (كتابهايى كه روايات را از آنها نقل كرده) آورده است و هر روايتى را با تعبير «أخرج» و ذكر نام مؤلف مصدر يا مصادر آن نقل كرده و در غالب موارد، به نام خود مصدر يا مصادر نيز اشاره نموده است. همچنين آنكه تعداد مصادرى كه براى هر روايت ذكر شده، مختلف است؛ در مواردى، مؤلف يك روايت را از يك مصدر و در مواردى از مصادر متعدد و گاهى يك روايت را از يازده مصدر نقل كرده است و در مواردى اندك به وضع سند روايات نيز اشاره كرده است <ref>همان، ص 56</ref>. | ||
3. امتياز ديگر اين تفسير اين است كه بخشى از روايات فضائل ائمه اطهار (ع) را در بر دارد و براى دسترسى به روايات فضايلى كه در كتابهاى اهل تسنن آمده، منبع سودمندى است؛ براى نمونه، در ذيل آيه '''«فتلقى ءادم من ربه كلمات فتاب عليه»''' <ref>بقره، 37</ref>، از طريق ابن نجار از ابن عباس نقل كرده است: «از رسول خدا (ص) كلماتى را كه حضرت آدم از پروردگارش تلقى كرد پرسيدم، فرمود: به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين از خدا درخواست كرد كه توبهام را بپذير، پس توبهاش را پذيرفت <ref>همان، ص 57</ref>. | 3. امتياز ديگر اين تفسير اين است كه بخشى از روايات فضائل ائمه اطهار(ع) را در بر دارد و براى دسترسى به روايات فضايلى كه در كتابهاى اهل تسنن آمده، منبع سودمندى است؛ براى نمونه، در ذيل آيه '''«فتلقى ءادم من ربه كلمات فتاب عليه»''' <ref>بقره، 37</ref>، از طريق ابن نجار از ابن عباس نقل كرده است: «از رسول خدا (ص) كلماتى را كه حضرت آدم از پروردگارش تلقى كرد پرسيدم، فرمود: به حق محمد، على، فاطمه، حسن و حسين از خدا درخواست كرد كه توبهام را بپذير، پس توبهاش را پذيرفت <ref>همان، ص 57</ref>. | ||
اين تفسير گرچه جامعترين تفسير روايى اهل تسنن است و از كتابهاى زيادى روايات تفسيرى را گرد آورده، ولى بايد توجه داشت كه همه جا، همه روايات را نياورده است؛ براى مثال، در تعدادى از كتابهاى اهل تسنن، مانند «الفصول المهمة» (ص47)، «إحياء علوم الدين» (ج 3، ص 244)، «كفاية الطلاب» (ص 239) و... روايت شده است كه آيه كريمه '''«و من الناس من يشتري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد»''' <ref>بقره، 207</ref>، در مدح على (ع)، در قضيه «ليلة المبيت» نازل شده است، اما [[سيوطى]] در اين باره هيچ روايتى را نقل نكرده است. همچنين [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حاكم حسكانى]] در «شواهد التنزيل» در ذيل آيه '''«أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الأمر منكم»''' <ref>نساء، 59</ref>، رواياتى را دال بر اينكه حضرت على (ع) و امام حسن (ع) و امام حسين (ع) از مصاديق اولي الأمر هستند، آورده، ولى [[سيوطى]] آنها را در اين تفسير، ذكر نكرده است <ref>همان، ص 58</ref>. | اين تفسير گرچه جامعترين تفسير روايى اهل تسنن است و از كتابهاى زيادى روايات تفسيرى را گرد آورده، ولى بايد توجه داشت كه همه جا، همه روايات را نياورده است؛ براى مثال، در تعدادى از كتابهاى اهل تسنن، مانند «الفصول المهمة» (ص47)، «إحياء علوم الدين» (ج 3، ص 244)، «كفاية الطلاب» (ص 239) و... روايت شده است كه آيه كريمه '''«و من الناس من يشتري نفسه ابتغاء مرضات الله و الله رءوف بالعباد»''' <ref>بقره، 207</ref>، در مدح على(ع)، در قضيه «ليلة المبيت» نازل شده است، اما [[سيوطى]] در اين باره هيچ روايتى را نقل نكرده است. همچنين [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حاكم حسكانى]] در «شواهد التنزيل» در ذيل آيه '''«أطيعوا الله و أطيعوا الرسول و أولي الأمر منكم»''' <ref>نساء، 59</ref>، رواياتى را دال بر اينكه حضرت على(ع) و امام حسن(ع) و امام حسين(ع) از مصاديق اولي الأمر هستند، آورده، ولى [[سيوطى]] آنها را در اين تفسير، ذكر نكرده است <ref>همان، ص 58</ref>. | ||
همچنين در ذيل آيه '''«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا»''' <ref>احزاب، 33</ref>، [[سيوطى]] بيست روايت آورده، ولى [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حاكم حسكانى]] در «شواهد التنزيل»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراين نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بىنياز هستيم و حتى از كتابهايى كه در اين تفسير از آنها روايت نقل شده نيز نمىتوان خود را بىنياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتابها در اين تفسير آمده باشد <ref>همان، ص 59</ref>. | همچنين در ذيل آيه '''«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا»''' <ref>احزاب، 33</ref>، [[سيوطى]] بيست روايت آورده، ولى [[حسکانی، عبیدالله بن عبدالله|حاكم حسكانى]] در «شواهد التنزيل»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراين نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بىنياز هستيم و حتى از كتابهايى كه در اين تفسير از آنها روايت نقل شده نيز نمىتوان خود را بىنياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتابها در اين تفسير آمده باشد <ref>همان، ص 59</ref>. | ||
خط ۸۶: | خط ۸۶: | ||
هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مىتوان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود [[سيوطى]] از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمىآيد <ref>همان، ص 62</ref>. | هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مىتوان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود [[سيوطى]] از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمىآيد <ref>همان، ص 62</ref>. | ||
[[سيوطى]] روايات فراوانى از اصحاب پيامبر (ص)، تابعان و تابعان تابعان را در اين اثر نقل كرده است. در ميان روايات تفسيرى موجود، رواياتى نيز از [[امام على (ع)|اميرالمؤمنين (ع)]] يافت مىشود. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] در تفسير «[[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]]» برخى از روايات اين كتاب را نقد و رد كرده است؛ از جمله روايت منقول از [[امام على (ع)|اميرالمؤمنين (ع)]] و ساير اصحاب پيامبر (ص) در داستان هاروت و ماروت <ref>غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، ص 108</ref>. | [[سيوطى]] روايات فراوانى از اصحاب پيامبر (ص)، تابعان و تابعان تابعان را در اين اثر نقل كرده است. در ميان روايات تفسيرى موجود، رواياتى نيز از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] يافت مىشود. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] در تفسير «[[الميزان في تفسير القرآن|الميزان]]» برخى از روايات اين كتاب را نقد و رد كرده است؛ از جمله روايت منقول از [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] و ساير اصحاب پيامبر (ص) در داستان هاروت و ماروت <ref>غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، ص 108</ref>. | ||
== وضعيت كتاب == | == وضعيت كتاب == |
ویرایش