۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبد ' به 'عبد') |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
در مقدمه، نکاتی پیرامون کتاب و مطالب آن، درج گردیده است<ref>مقدمه، ص11</ref>. | در مقدمه، نکاتی پیرامون کتاب و مطالب آن، درج گردیده است<ref>مقدمه، ص11</ref>. | ||
فصل اول، در نه عنوان زیر، به معرفی تشیع اختصاص یافته است: | فصل اول، در نه عنوان زیر، به معرفی تشیع اختصاص یافته است: | ||
نویسنده در عنوان نخست، ابتدا به بررسی اصل تشیع پرداخته و سپس سبب انقسام مسلمین به شیعه و سنی و اعتقاد آنان پیرامون احقیت و اولویت در خلافت پیامبر (ص) را توضیح داده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>. | نویسنده در عنوان نخست، ابتدا به بررسی اصل تشیع پرداخته و سپس سبب انقسام مسلمین به شیعه و سنی و اعتقاد آنان پیرامون احقیت و اولویت در خلافت پیامبر(ص) را توضیح داده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص19</ref>. | ||
در عنوان دوم، دیدگاه مسلمین نسبت به صحابه و نزدیکان به پیامبر (ص) و جرح و تعدیل شیعیان نسبت به برخی از صحابه توضیح داده شده است<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>. | در عنوان دوم، دیدگاه مسلمین نسبت به صحابه و نزدیکان به پیامبر(ص) و جرح و تعدیل شیعیان نسبت به برخی از صحابه توضیح داده شده است<ref>ر.ک: همان، ص29</ref>. | ||
نویسنده در عنوان سوم، به این نکته تأکید دارد که پیامبر (ص) پس از خویش، وصیت و سفارش به خلافت و جانشینی شخص خاصی نفرموده و این امر را متروک و تعیین خلیفه را به صحابه واگذار کرده است. البته وی به این نکته نیز اشاره دارد که مراجع شیعه، اعتقاد به تعیین حضرت علی(ع) از سوی پیامبر (ص) به خلافت دارند و در این زمینه، نصوص و آیاتی نیز از قرآن کریم، ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. | نویسنده در عنوان سوم، به این نکته تأکید دارد که پیامبر(ص) پس از خویش، وصیت و سفارش به خلافت و جانشینی شخص خاصی نفرموده و این امر را متروک و تعیین خلیفه را به صحابه واگذار کرده است. البته وی به این نکته نیز اشاره دارد که مراجع شیعه، اعتقاد به تعیین حضرت علی(ع) از سوی پیامبر(ص) به خلافت دارند و در این زمینه، نصوص و آیاتی نیز از قرآن کریم، ذکر شده است<ref>ر.ک: همان، ص34</ref>. | ||
از جمله دلایلی که در این قسمت از کتاب، بهعنوان استدلالات شیعه بر امامت و خلافت بلاواسطه حضرت علی(ع) نقل شده، عبارت است از: آیه تطهیر، حدیث شریف کساء، حدیث غدیر و حدیث ثقلین<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | از جمله دلایلی که در این قسمت از کتاب، بهعنوان استدلالات شیعه بر امامت و خلافت بلاواسطه حضرت علی(ع) نقل شده، عبارت است از: آیه تطهیر، حدیث شریف کساء، حدیث غدیر و حدیث ثقلین<ref>ر.ک: همان، ص35</ref>. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
در منطقه هجر، عدهای از قبایل عربی که معروفترین آنها، قبایل ازد، بکر بن وائل، عمر بن الجعید بن عبدقیس بودند، زندگی میکردند که از تهامه به آنج مهاجرت نموده بودند<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>. | در منطقه هجر، عدهای از قبایل عربی که معروفترین آنها، قبایل ازد، بکر بن وائل، عمر بن الجعید بن عبدقیس بودند، زندگی میکردند که از تهامه به آنج مهاجرت نموده بودند<ref>ر.ک: همان، ص43</ref>. | ||
در نحوه ایمان آوردن مردم بحرین، نویسنده داستانی را به نقل از صاحب «الإصابة» که ماجرایی در ضمن ذکر زندگینامه صحار بن العباس یا صحار العبدی است، نقل میکند که بر طبق آن، منذر بن عایذ بن الحارث بن منذر بن النعمان العصری، با راهبی رفاقت و دوستی داشته و هر سال، او را ملاقات میکرده است. در یکی از همین ملاقاتها، راهب به وی خبر از ظهور پیامبری در مکه میدهد که نشانه او، قبول هدیه و نگرفتن صدقه و نیز وجود علامتی بین دو کتف او است. منذر پس از مزگ راهب، فرزند خواهر خود را که دامادش نیز بوده، به مکه میفرستد... پس از مراجعت و تصدیق وی به وجود این علایم، منذر اسلام میآورد، ولی مدتی آن را پنهان میدارد. سرانجام با شانزده تن از مردان هجر، راهی مدینه میشود... در سال فتح مکه، گروه مزبور بر پیامبر (ص) وارد میشوند... سرانجام پیامبر عهدنامهای را برای علاء بن حضرمی مینویسد و او را فرمانروای بحرین میگرداند... بدینوسیله، اسلام وارد این سرزمین میگردد<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. | در نحوه ایمان آوردن مردم بحرین، نویسنده داستانی را به نقل از صاحب «الإصابة» که ماجرایی در ضمن ذکر زندگینامه صحار بن العباس یا صحار العبدی است، نقل میکند که بر طبق آن، منذر بن عایذ بن الحارث بن منذر بن النعمان العصری، با راهبی رفاقت و دوستی داشته و هر سال، او را ملاقات میکرده است. در یکی از همین ملاقاتها، راهب به وی خبر از ظهور پیامبری در مکه میدهد که نشانه او، قبول هدیه و نگرفتن صدقه و نیز وجود علامتی بین دو کتف او است. منذر پس از مزگ راهب، فرزند خواهر خود را که دامادش نیز بوده، به مکه میفرستد... پس از مراجعت و تصدیق وی به وجود این علایم، منذر اسلام میآورد، ولی مدتی آن را پنهان میدارد. سرانجام با شانزده تن از مردان هجر، راهی مدینه میشود... در سال فتح مکه، گروه مزبور بر پیامبر(ص) وارد میشوند... سرانجام پیامبر عهدنامهای را برای علاء بن حضرمی مینویسد و او را فرمانروای بحرین میگرداند... بدینوسیله، اسلام وارد این سرزمین میگردد<ref>ر.ک: همان، ص44</ref>. | ||
اخبار رده، تاریخ تشیع در منطقه خلیج، دعوت قرامطه، دولت قرامطه و دولت اخیضریین، سایر عناوین این فصل میباشند<ref>ر.ک: همان، ص73-47</ref>. | اخبار رده، تاریخ تشیع در منطقه خلیج، دعوت قرامطه، دولت قرامطه و دولت اخیضریین، سایر عناوین این فصل میباشند<ref>ر.ک: همان، ص73-47</ref>. |
ویرایش