۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد رشيد رضا' به 'محمد رشيد رضا ') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۸۳: | خط ۸۳: | ||
شگفت از شاطبى و امثال اوست كه در كتاب قطورى كه اساساً درباره ضرورت تمسّك و اعتصام به كتاب، سنّت و پرهيز از بدعت نوشته شده است، حتّى يك سطر درباره حديث ثقلين كه بيش از بيست صحابى آن را نقل كردهاند، نمىنويسد و به هر دليل از بزرگترين بدعتهاى گذشتگان كه همان مخالفت با نصوص است ياد نمىكند؛ امّا درباره حجيت تمسّك به خلفاى راشدين كه روايات آن فقط از طريق عرباض بن ساريه شامى و به واسطه راويان شامى ديگر از پيامبر (ص) نقل شده است، به تفصيل بحث كرده و مضمون حديث را از مسلّمات اصول فقه تلقى مىكند. وى سپس با طرح روايات تفرقه كه از طريق چند صحابه با مضامين متضاد، مضطرب و مبهم نقل شدهاند، بيش از صد صفحه در اين باره بحث مىكند و در آخر به اين نتيجه مىرسد كه چون علائم پيشنهادى در اين روايات، مبهم و ناشناخته است، پس چارهاى جز تلاش و اجتهاد در راه شناخت صراط مستقيم از راه دلايل ظنّى نيست! | شگفت از شاطبى و امثال اوست كه در كتاب قطورى كه اساساً درباره ضرورت تمسّك و اعتصام به كتاب، سنّت و پرهيز از بدعت نوشته شده است، حتّى يك سطر درباره حديث ثقلين كه بيش از بيست صحابى آن را نقل كردهاند، نمىنويسد و به هر دليل از بزرگترين بدعتهاى گذشتگان كه همان مخالفت با نصوص است ياد نمىكند؛ امّا درباره حجيت تمسّك به خلفاى راشدين كه روايات آن فقط از طريق عرباض بن ساريه شامى و به واسطه راويان شامى ديگر از پيامبر (ص) نقل شده است، به تفصيل بحث كرده و مضمون حديث را از مسلّمات اصول فقه تلقى مىكند. وى سپس با طرح روايات تفرقه كه از طريق چند صحابه با مضامين متضاد، مضطرب و مبهم نقل شدهاند، بيش از صد صفحه در اين باره بحث مىكند و در آخر به اين نتيجه مىرسد كه چون علائم پيشنهادى در اين روايات، مبهم و ناشناخته است، پس چارهاى جز تلاش و اجتهاد در راه شناخت صراط مستقيم از راه دلايل ظنّى نيست! | ||
شگفتآورتر آن كه وى با استناد به روايت عرباض بن ساريه، سنت و سيره صحابه را مانند سنّت و سيرۀ پيامبر لازم الاتباع مىداند، امّا شيعه اهل بيت(ع) را كه با تمسّك به حديث متواتر ثقلين و امثال آن، خود را ملزم به پيروى از على (ع) و خاندان او مىدانند و به پيروى از همين خاندان، معتقدند كه هر چيزى كه در تعارض با بيّنات كتاب و سنّت باشد، بايد به ديوار زده شود و هيچ ارزشى ندارد، به تقليد از رجال و تقديم آراى آنان بر قرآن و سنّت متّهم مىكند. شايد منظور وى از رجال همان كسانى باشد كه مشمول عنوان (عترت) در حديث پيامبر هستند. | شگفتآورتر آن كه وى با استناد به روايت عرباض بن ساريه، سنت و سيره صحابه را مانند سنّت و سيرۀ پيامبر لازم الاتباع مىداند، امّا شيعه اهل بيت(ع) را كه با تمسّك به حديث متواتر ثقلين و امثال آن، خود را ملزم به پيروى از على(ع) و خاندان او مىدانند و به پيروى از همين خاندان، معتقدند كه هر چيزى كه در تعارض با بيّنات كتاب و سنّت باشد، بايد به ديوار زده شود و هيچ ارزشى ندارد، به تقليد از رجال و تقديم آراى آنان بر قرآن و سنّت متّهم مىكند. شايد منظور وى از رجال همان كسانى باشد كه مشمول عنوان (عترت) در حديث پيامبر هستند. | ||
به نظر مىرسد، وى ناخواسته بر طبل اختلاف زده و با غفلت از توصيههايى كه براى تقريب مذاهب و كشف صراط مستقيم كرده بود، در تحليلها و داورىهاى خود، از مقاصد كتاب و سنّت باز مانده و به جاى حلّ تعارض نصوص مهمّ و راهبردىِ كتاب و سنّت و تمسّك به بيّنات مشهور و مورد اتفاق، از ظنون نقلى پيروى كرده است. | به نظر مىرسد، وى ناخواسته بر طبل اختلاف زده و با غفلت از توصيههايى كه براى تقريب مذاهب و كشف صراط مستقيم كرده بود، در تحليلها و داورىهاى خود، از مقاصد كتاب و سنّت باز مانده و به جاى حلّ تعارض نصوص مهمّ و راهبردىِ كتاب و سنّت و تمسّك به بيّنات مشهور و مورد اتفاق، از ظنون نقلى پيروى كرده است. | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
سه- يكى ديگر از كاستىهاى سخن ايشان، غفلت يا تغافل وى از ديگر روايات مربوط به تفرقه است. در برخى از اين روايات، بدون ترديد، رأى و قياس نكوهش و اهل رأى و قياس از گروههاى گمراه معرفى شدهاند. اين ويژگى، به هر معنا و با هر توجيهى كه باشد، در كدام فرقه از فرقههاى شناخته شده، شايع و معمول بوده است؟ پرواضح است كه اهل بيت(ع) با هر شكل از قياس و رأى مخالف بودهاند. | سه- يكى ديگر از كاستىهاى سخن ايشان، غفلت يا تغافل وى از ديگر روايات مربوط به تفرقه است. در برخى از اين روايات، بدون ترديد، رأى و قياس نكوهش و اهل رأى و قياس از گروههاى گمراه معرفى شدهاند. اين ويژگى، به هر معنا و با هر توجيهى كه باشد، در كدام فرقه از فرقههاى شناخته شده، شايع و معمول بوده است؟ پرواضح است كه اهل بيت(ع) با هر شكل از قياس و رأى مخالف بودهاند. | ||
از ديگر روايات مربوط به اين مسئله روايت معتبر عبدالله بن مسعود از رسول خدا است. در اين روايت، كسانى كه با پادشاهان در افتاده و در تنهايى و ناامنى مىزيستهاند، به عنوان اهل نجات و رستگارى و از پيروان عيسى (ع) معرفى شدهاند. به راستى در ميان امت پيامبر (ص) كدام فرقه را مىتوان يافت كه از آغاز تاكنون در برابر پادشاهان ايستاده و حيات تاريخى كدام فرقه با حيات سياسى پادشاهان به هم آميخته است. | از ديگر روايات مربوط به اين مسئله روايت معتبر عبدالله بن مسعود از رسول خدا است. در اين روايت، كسانى كه با پادشاهان در افتاده و در تنهايى و ناامنى مىزيستهاند، به عنوان اهل نجات و رستگارى و از پيروان عيسى(ع) معرفى شدهاند. به راستى در ميان امت پيامبر (ص) كدام فرقه را مىتوان يافت كه از آغاز تاكنون در برابر پادشاهان ايستاده و حيات تاريخى كدام فرقه با حيات سياسى پادشاهان به هم آميخته است. | ||
چهار- شاطبى در تحليل پيدايش فرقهها و بدعتها، معيارهاى سودمندى ارائه كرده، امّا در تطبيق و تعقيب تاريخى اين معيارها به هر دليل(از سر تعصب يا تقيه) راه انصاف نپيموده و حتّى نوشتههاى قبلى خود را ناديده گرفته است. | چهار- شاطبى در تحليل پيدايش فرقهها و بدعتها، معيارهاى سودمندى ارائه كرده، امّا در تطبيق و تعقيب تاريخى اين معيارها به هر دليل(از سر تعصب يا تقيه) راه انصاف نپيموده و حتّى نوشتههاى قبلى خود را ناديده گرفته است. | ||
اگر بر اساس برخى از روايات مورد قبول وى و روايات ديگرى كه در كتب حديثى اهل سنّت آمده است، پيامبر خدا از ارتداد، بدعتگذارى و تفرقه صحابه خود خبر مىدهد و [[امام على (ع)]] نيز بر حسب نقل منابع روايى شيعه و اهل سنت، از تكذيب و جهالت برخى از آنان پرده برمىدارد و تاريخ نيز نخستين و مهمترين اختلافهاى صحابه را بيان مىكند، آيا اين اختلافات هيچ مخالفتى با شريعت نداشتند و آنچه اتفاق افتاد، مربوط به قرن دوم و بعد از صحابه است؟ | اگر بر اساس برخى از روايات مورد قبول وى و روايات ديگرى كه در كتب حديثى اهل سنّت آمده است، پيامبر خدا از ارتداد، بدعتگذارى و تفرقه صحابه خود خبر مىدهد و [[امام على(ع)]] نيز بر حسب نقل منابع روايى شيعه و اهل سنت، از تكذيب و جهالت برخى از آنان پرده برمىدارد و تاريخ نيز نخستين و مهمترين اختلافهاى صحابه را بيان مىكند، آيا اين اختلافات هيچ مخالفتى با شريعت نداشتند و آنچه اتفاق افتاد، مربوط به قرن دوم و بعد از صحابه است؟ | ||
اگر اين سخن خادم پيامبر (ص)، انس بن مالك، درست باشد كه «در ميان مردم چيزى از معارف و سنن زمان رسول خدا به جز لا اله الّا الله باقى نمانده است و اگر كسى پيشينيان خود را درك مىكرد و تا به امروز زنده مىماند، چيزى از اسلام امروزى را نمىشناخت» و نيز اگر اسناد و شواهد فراوان، دال بر مخالفت صحابه با نصوص سنّت نبوى - كه [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]]، شهرستانى و حتى شاطبى برخى از آنها را پذيرفتهاند - درست باشد و اين مطلب را بپذيريم كه بارزترين مصداق بدعت، اجتهاد در برابر نصّ و تأويل قرآن مىباشد، چرا بايد از ريشهيابى اختلافها در عصر صحابه و حتّى در عصر پيامبر (ص) بيمناك باشيم؟ | اگر اين سخن خادم پيامبر (ص)، انس بن مالك، درست باشد كه «در ميان مردم چيزى از معارف و سنن زمان رسول خدا به جز لا اله الّا الله باقى نمانده است و اگر كسى پيشينيان خود را درك مىكرد و تا به امروز زنده مىماند، چيزى از اسلام امروزى را نمىشناخت» و نيز اگر اسناد و شواهد فراوان، دال بر مخالفت صحابه با نصوص سنّت نبوى - كه [[ابن حزم، علی بن احمد|ابن حزم]]، شهرستانى و حتى شاطبى برخى از آنها را پذيرفتهاند - درست باشد و اين مطلب را بپذيريم كه بارزترين مصداق بدعت، اجتهاد در برابر نصّ و تأويل قرآن مىباشد، چرا بايد از ريشهيابى اختلافها در عصر صحابه و حتّى در عصر پيامبر (ص) بيمناك باشيم؟ |
ویرایش