۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ى(' به 'ى (') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
در باب عدل، به عدالت و دادگرى خداوند اشاره شده و از اختيار بندگان در انجام افعال سخن به ميان آمده و مذهب جبريه باطل شمرده شده است. همچنين از عدم تكليف بما لا يطاق بندگان از سوى خداوند، معناى عدالت و حكمت خداوند سخن گفته شده و از قرآن كريم به عنوان لطف خداوند بر بندگان ياد شده و به مناسبت اين كه قرآن از جنس كلام است، به بيان حقيقت كلام و فاعل كلام؛ يعنى متكلّم پرداخته شده است. همچنين حادث بودن قرآن اثبات و كلام نفسى نفى مىشود. سپس به مسألۀ نبوت پرداخته شده و حقيقت آن بيان گشته است. مؤلف معتقد است ما بين رسول و نبى هيچ فرقى نيست. در باب وعد و وعيد هم به بيان حقيقت وعد و وعيد پرداخته شده و خلف وعده و وعيد(هر دو) از جانب خداوند محال دانسته شده است، چرا كه به اعتقاد نويسنده خلف وعده و وعيد مستلزم كذب است و كذب از خداوند متعال محال است. در اين باب همچنين به بيان جايگاه شخص فاسق پرداخته شده و مؤلف براى وى به جايگاهى فيما بين جايگاه مؤمن و كافر قائل شده و از آن به المنزلة بين المنزلتين تعبير كرده است. | در باب عدل، به عدالت و دادگرى خداوند اشاره شده و از اختيار بندگان در انجام افعال سخن به ميان آمده و مذهب جبريه باطل شمرده شده است. همچنين از عدم تكليف بما لا يطاق بندگان از سوى خداوند، معناى عدالت و حكمت خداوند سخن گفته شده و از قرآن كريم به عنوان لطف خداوند بر بندگان ياد شده و به مناسبت اين كه قرآن از جنس كلام است، به بيان حقيقت كلام و فاعل كلام؛ يعنى متكلّم پرداخته شده است. همچنين حادث بودن قرآن اثبات و كلام نفسى نفى مىشود. سپس به مسألۀ نبوت پرداخته شده و حقيقت آن بيان گشته است. مؤلف معتقد است ما بين رسول و نبى هيچ فرقى نيست. در باب وعد و وعيد هم به بيان حقيقت وعد و وعيد پرداخته شده و خلف وعده و وعيد(هر دو) از جانب خداوند محال دانسته شده است، چرا كه به اعتقاد نويسنده خلف وعده و وعيد مستلزم كذب است و كذب از خداوند متعال محال است. در اين باب همچنين به بيان جايگاه شخص فاسق پرداخته شده و مؤلف براى وى به جايگاهى فيما بين جايگاه مؤمن و كافر قائل شده و از آن به المنزلة بين المنزلتين تعبير كرده است. | ||
در ادامه به بيان موضوع شفاعت پرداخته شده و تحقق آن دربارۀ كفّار و فساقى كه سزاوار آتش جهنم گشتهاند، نفى شده و مؤلف برآنست كه شفاعت ويژۀ مؤمنان (چه مؤمنانى كه اصلا مرتكب كبيره نشده و يا اگر كبيرهاى مرتكب شدهاند، توبه نمودهاند) و يا كسانى كه حسنات و سيئات ايشان با يكديگر برابر است، مىباشد.سپس به مسأله امر به معروف و نهى از منكر و شرائط وجوب هر يك پرداخته شده و در ادامه موضوع امامت كه از مهمترين موضوعات مورد توجه زيديه است، گرديده است. در اين قسمت «امام» در لغت و اصطلاح تعريف گشته و امامت بلافصل على عليه السلام پس از وفات پيامبر اكرم(ص) اثبات گرديده و امام حسن و امام حسين عليهما السلام بهعنوان امامان واجب الاطاعة پس از على (ع) معرفى گرديدهاند. مؤلف همانند ساير زيديه برآنست كه امامت منحصر به فرزندان امام حسين (ع) نيست، بلكه در اولاد امام حسن مجتبى (ع) نيز جريان دارد. سپس وى براى مدعى امامت ويژگىهايى را لازم مىشمارد و از ذكورت، بالغ و عاقل و حرّ بودن، عالم و ورع و شجاع بودن و غيره به عنوان شرايط لازم براى مدعى امامت نام مىبرد. | در ادامه به بيان موضوع شفاعت پرداخته شده و تحقق آن دربارۀ كفّار و فساقى كه سزاوار آتش جهنم گشتهاند، نفى شده و مؤلف برآنست كه شفاعت ويژۀ مؤمنان (چه مؤمنانى كه اصلا مرتكب كبيره نشده و يا اگر كبيرهاى مرتكب شدهاند، توبه نمودهاند) و يا كسانى كه حسنات و سيئات ايشان با يكديگر برابر است، مىباشد.سپس به مسأله امر به معروف و نهى از منكر و شرائط وجوب هر يك پرداخته شده و در ادامه موضوع امامت كه از مهمترين موضوعات مورد توجه زيديه است، گرديده است. در اين قسمت «امام» در لغت و اصطلاح تعريف گشته و امامت بلافصل على عليه السلام پس از وفات پيامبر اكرم(ص) اثبات گرديده و امام حسن و امام حسين عليهما السلام بهعنوان امامان واجب الاطاعة پس از على(ع) معرفى گرديدهاند. مؤلف همانند ساير زيديه برآنست كه امامت منحصر به فرزندان امام حسين(ع) نيست، بلكه در اولاد امام حسن مجتبى(ع) نيز جريان دارد. سپس وى براى مدعى امامت ويژگىهايى را لازم مىشمارد و از ذكورت، بالغ و عاقل و حرّ بودن، عالم و ورع و شجاع بودن و غيره به عنوان شرايط لازم براى مدعى امامت نام مىبرد. | ||
==نسخه شناسى== | ==نسخه شناسى== |
ویرایش