پرش به محتوا

التفسير الأثري الجامع: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)'
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)')
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)')
خط ۵۴: خط ۵۴:
اول: عرضه آيه بر دلايل درونى در چارچوب آن و چنانچه مقصود را نرساند، براى برطرف كردن ابهام و حل مشكل، به قرائن و شواهد ديگر آيات مى‌پردازد؛ چنان‌كه امام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] فرموده است: «بعض از قرآن، بعض ديگر را به سخن مى‌آورد و بعض از آن شاهد بر بعض ديگر مى‌باشد». گاهى آيه‌اى به سبب اينكه در هاله‌اى از ابهام قرار گرفته، سخن نمى‌گويد، پس بايد آن را با تدبير و تعمق در ابعاد آن و كمك گرفتن از ديگر آياتى كه شبيه آن و داراى همان هدف مى‌باشد، به سخن آورد <ref>روشن‌ضمير، محمدابراهيم، ص280</ref>.
اول: عرضه آيه بر دلايل درونى در چارچوب آن و چنانچه مقصود را نرساند، براى برطرف كردن ابهام و حل مشكل، به قرائن و شواهد ديگر آيات مى‌پردازد؛ چنان‌كه امام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين(ع)]] فرموده است: «بعض از قرآن، بعض ديگر را به سخن مى‌آورد و بعض از آن شاهد بر بعض ديگر مى‌باشد». گاهى آيه‌اى به سبب اينكه در هاله‌اى از ابهام قرار گرفته، سخن نمى‌گويد، پس بايد آن را با تدبير و تعمق در ابعاد آن و كمك گرفتن از ديگر آياتى كه شبيه آن و داراى همان هدف مى‌باشد، به سخن آورد <ref>روشن‌ضمير، محمدابراهيم، ص280</ref>.


دوم: ارائه روايات رسيده از سلف؛ در درجه اول روايات پيامبر (ص) و سپس صحابه و تابعان كه در رأس آنها اهل سنت قرار دارند.
دوم: ارائه روايات رسيده از سلف؛ در درجه اول روايات پيامبر(ص) و سپس صحابه و تابعان كه در رأس آنها اهل سنت قرار دارند.


سوم: پالايش اين روايات بر اساس معيارهاى نقد، با عرضه متشابهات بر محكمات كه از كتاب و سنت گرفته شده و مورد تأييد ادله عقلى است. براى ديدن نمونه بارز از اين نوع تفسير، مى‌توان به تفسير آيه شريف ''' «اهدنا الصراط المستقيم» ''' مراجعه كرد كه نويسنده با استفاده از دلالت‌هاى درونى آيه و نيز با كمك ديگر آيات و ذكر روايات و آوردن سخنان دانشمندان و مفسران، آن را تفسير كرده است <ref>همان، ص281</ref>.
سوم: پالايش اين روايات بر اساس معيارهاى نقد، با عرضه متشابهات بر محكمات كه از كتاب و سنت گرفته شده و مورد تأييد ادله عقلى است. براى ديدن نمونه بارز از اين نوع تفسير، مى‌توان به تفسير آيه شريف ''' «اهدنا الصراط المستقيم» ''' مراجعه كرد كه نويسنده با استفاده از دلالت‌هاى درونى آيه و نيز با كمك ديگر آيات و ذكر روايات و آوردن سخنان دانشمندان و مفسران، آن را تفسير كرده است <ref>همان، ص281</ref>.


اين كتاب، نوعى تفسير اثرى بشمار مى‌رود؛ يعنى در آن، از احاديث و روايات و شيوه نقلى استفاده شده است. البته مقصود مؤلف از «اثرى»، روايات و اخبار تفسيرى شيعه و اهل سنت، اعم از احاديث پيامبر (ص)، اهل‌بيت(ع)، صحابه و تابعان است <ref>رضايى اصفهانى، محمدعلى، ص109</ref>.
اين كتاب، نوعى تفسير اثرى بشمار مى‌رود؛ يعنى در آن، از احاديث و روايات و شيوه نقلى استفاده شده است. البته مقصود مؤلف از «اثرى»، روايات و اخبار تفسيرى شيعه و اهل سنت، اعم از احاديث پيامبر(ص)، اهل‌بيت(ع)، صحابه و تابعان است <ref>رضايى اصفهانى، محمدعلى، ص109</ref>.


اين اثر، كتابى جامع محسوب مى‌شود؛ يعنى نويسنده، احاديث شيعه و اهل سنت را جمع‌آورى كرده و به منابع فريقين، توجه كامل داشته است و نوعى تفسير مقارنه‌اى، تطبيقى و تقريبى بشمار مى‌آيد. البته با بررسى ساختار و محتواى كتاب روشن خواهد شد در اين اثر، تنها از روش روايى استفاده نشده است، بلكه روش‌ها و گرايش‌هاى مختلفى مورد استفاده بوده است <ref>همان</ref>.
اين اثر، كتابى جامع محسوب مى‌شود؛ يعنى نويسنده، احاديث شيعه و اهل سنت را جمع‌آورى كرده و به منابع فريقين، توجه كامل داشته است و نوعى تفسير مقارنه‌اى، تطبيقى و تقريبى بشمار مى‌آيد. البته با بررسى ساختار و محتواى كتاب روشن خواهد شد در اين اثر، تنها از روش روايى استفاده نشده است، بلكه روش‌ها و گرايش‌هاى مختلفى مورد استفاده بوده است <ref>همان</ref>.
خط ۶۵: خط ۶۵:




نويسنده در مقدمه، به پيشينه تفسير و برخى شخصيت‌هاى تفسيرى، همچون ابن عباس، مجاهد بن جبر و ميراث تفسيرى پيامبر (ص)، صحابه و تابعين، اشاره كرده، سپس به خلط بين تفاسير صحيح و غير صحيح در اين ميراث تفسيرى، پرداخته است <ref>رضايى اصفهانى، محمدعلى، ص111</ref>.
نويسنده در مقدمه، به پيشينه تفسير و برخى شخصيت‌هاى تفسيرى، همچون ابن عباس، مجاهد بن جبر و ميراث تفسيرى پيامبر(ص)، صحابه و تابعين، اشاره كرده، سپس به خلط بين تفاسير صحيح و غير صحيح در اين ميراث تفسيرى، پرداخته است <ref>رضايى اصفهانى، محمدعلى، ص111</ref>.


ويژگى‌هاى اين اثر گران‌بها را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود:
ويژگى‌هاى اين اثر گران‌بها را مى‌توان در مؤلفه‌هاى زير، خلاصه نمود:
خط ۷۹: خط ۷۹:
#واگذاردن روايات فضائل السور: ما با انبوهى از روايات از ائمه(ع) درباره فضائل سور مواجه هستيم كه بايد با معيارهاى نقد سندى و يا محتوايى، آن‌ها را بررسى و ديدگاه درست و مطابق با معيارهاى علمى را گزينش كرد؛ چه، واگذاردن و چشم‌پوشى از آن‌ها، مشكلى را حل نخواهد كرد. نويسنده از ابوعلى فضل بن حسن طبرسى تعجب مى‌كند كه چرا در تفسير ارزشمند خود (مجمع البيان) حديثى را در فضائل سور قرآن آورده است كه نشانه‌هاى وضع و جعل در آن آشكار است و آن را اشتباهى از جانب بزرگى مى‌داند؛ اما از اين نكته چشم‌پوشى مى‌كند كه اگر طبرسى اين روايت را آورده كه نويسنده آن را جعلى مى‌داند، در كنار آن رواياتى از ائمه(ع) با همين مضمون و يا مضمونى مشابه نيز آورده است <ref>همان</ref>.
#واگذاردن روايات فضائل السور: ما با انبوهى از روايات از ائمه(ع) درباره فضائل سور مواجه هستيم كه بايد با معيارهاى نقد سندى و يا محتوايى، آن‌ها را بررسى و ديدگاه درست و مطابق با معيارهاى علمى را گزينش كرد؛ چه، واگذاردن و چشم‌پوشى از آن‌ها، مشكلى را حل نخواهد كرد. نويسنده از ابوعلى فضل بن حسن طبرسى تعجب مى‌كند كه چرا در تفسير ارزشمند خود (مجمع البيان) حديثى را در فضائل سور قرآن آورده است كه نشانه‌هاى وضع و جعل در آن آشكار است و آن را اشتباهى از جانب بزرگى مى‌داند؛ اما از اين نكته چشم‌پوشى مى‌كند كه اگر طبرسى اين روايت را آورده كه نويسنده آن را جعلى مى‌داند، در كنار آن رواياتى از ائمه(ع) با همين مضمون و يا مضمونى مشابه نيز آورده است <ref>همان</ref>.
#تكرار بعضى از ديدگاه‌ها كه قبلا مورد نقد قرار گرفته است: شايسته بود نويسنده نقدها را پاسخ مى‌گفتند، همچون بحث اعتبار خبر واحد در تفسير <ref>همان</ref>.
#تكرار بعضى از ديدگاه‌ها كه قبلا مورد نقد قرار گرفته است: شايسته بود نويسنده نقدها را پاسخ مى‌گفتند، همچون بحث اعتبار خبر واحد در تفسير <ref>همان</ref>.
#توضيح نارساى برخى عبارات: نويسنده براى اين ادعا كه مسلمانان پيوسته براى استنباط مسائل مربوط به زندگى‌اشان به قرآن مراجعه مى‌كردند و پيامبر (ص) نيز مجملات و مبهمات قرآن را به آنان آموزش مى‌داده است، به دو روايت استشهاد كرده است كه پس از نقل آن‌ها، مراد از عمل را استنباط دانسته، اما مشخص نكرده كه از كجاى روايت‌ها اين مفهوم قابل برداشت است <ref>همان، ص283</ref>.
#توضيح نارساى برخى عبارات: نويسنده براى اين ادعا كه مسلمانان پيوسته براى استنباط مسائل مربوط به زندگى‌اشان به قرآن مراجعه مى‌كردند و پيامبر(ص) نيز مجملات و مبهمات قرآن را به آنان آموزش مى‌داده است، به دو روايت استشهاد كرده است كه پس از نقل آن‌ها، مراد از عمل را استنباط دانسته، اما مشخص نكرده كه از كجاى روايت‌ها اين مفهوم قابل برداشت است <ref>همان، ص283</ref>.
#ديدگاه نويسنده درباره روايات مربوط به خواص قرآن: نويسنده درباره رواياتى كه درباره خواص قرآن وارد شده، نظر خاصى دارد كه مستفاد از نوشتار ايشان، چنين است كه شكى نيست اوراد و اذكار در شفاى بيمارى‌ها، با اذن خدا كه مسبب الاسباب است، تأثير دارند و در ادامه، به بيان اثر دعا در ايجاد روحيه و برطرف نمودن يأس، ايجاد اطمينان و آرامش درونى و شرايط دعا پرداخته است و پاره‌اى از روايات وارده درباره خواص تلاوت سور قرآن را ذكر نموده و بر اين نكته پاى فشرده است كه دعا و يا قرائت قرآن، تنها و تنها باعث جلب رحمت خداوند و آسان نمودن معالجه مرض و تأثير بهتر دارو مى‌شود؛ اما اينكه دعا و قرائت قرآن را در كنار دوا به‌عنوان يك عامل مستقل براى معالجه امراض و شفاى دردها جسمانى در نظر بگيريم - همچنان‌كه در برخى از روايات مشاهده مى‌نماييم - چيزى است كه قداست قرآن، آن را به‌طور كلى رد مى‌كند <ref>همان، ص283</ref>.
#ديدگاه نويسنده درباره روايات مربوط به خواص قرآن: نويسنده درباره رواياتى كه درباره خواص قرآن وارد شده، نظر خاصى دارد كه مستفاد از نوشتار ايشان، چنين است كه شكى نيست اوراد و اذكار در شفاى بيمارى‌ها، با اذن خدا كه مسبب الاسباب است، تأثير دارند و در ادامه، به بيان اثر دعا در ايجاد روحيه و برطرف نمودن يأس، ايجاد اطمينان و آرامش درونى و شرايط دعا پرداخته است و پاره‌اى از روايات وارده درباره خواص تلاوت سور قرآن را ذكر نموده و بر اين نكته پاى فشرده است كه دعا و يا قرائت قرآن، تنها و تنها باعث جلب رحمت خداوند و آسان نمودن معالجه مرض و تأثير بهتر دارو مى‌شود؛ اما اينكه دعا و قرائت قرآن را در كنار دوا به‌عنوان يك عامل مستقل براى معالجه امراض و شفاى دردها جسمانى در نظر بگيريم - همچنان‌كه در برخى از روايات مشاهده مى‌نماييم - چيزى است كه قداست قرآن، آن را به‌طور كلى رد مى‌كند <ref>همان، ص283</ref>.


۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش