۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
مؤلف مىگويد: اينكه گفته شده از هر قطره وضو ملكى خلق مىشود، نه در مورد هر وضو گيرنده و دعاى وضو خوانى است بلكه وضو گيرندهاى مانند على بن ابى طالب با آن زبان علوى كه دعاهاى علوى بخواند، باعث خلق ملك از قطره وضو مىگردد. | مؤلف مىگويد: اينكه گفته شده از هر قطره وضو ملكى خلق مىشود، نه در مورد هر وضو گيرنده و دعاى وضو خوانى است بلكه وضو گيرندهاى مانند على بن ابى طالب با آن زبان علوى كه دعاهاى علوى بخواند، باعث خلق ملك از قطره وضو مىگردد. | ||
ايشان، براى اثبات باطندار بودن وضو به روايتى ديگر استناد كردهاند كه موضوعش آمدن يك شخص يهودى به نزد رسول خدا (ص) و سؤالش از چند مسئله، از جمله وضو مىباشد؛ پيامبر (ص) نيز در جوابش سر وضو را در شستن تك تك اعضا بيان نمودند. اين حديث در جلد دوم وسائل آمده و مضمونش در رابطه با مكرى است كه شيطان لعين در مورد حضرت آدم(ع) به كار برد و حضرت با وضو از آن خلاص گرديد مىباشد. ايشان در ذيل احاديث مطرح شده، جملاتى را تحت عنوان فقه الحديث آوردهاند كه در راستاى بيان باطن و مفهوم احاديث است. | ايشان، براى اثبات باطندار بودن وضو به روايتى ديگر استناد كردهاند كه موضوعش آمدن يك شخص يهودى به نزد رسول خدا(ص) و سؤالش از چند مسئله، از جمله وضو مىباشد؛ پيامبر(ص) نيز در جوابش سر وضو را در شستن تك تك اعضا بيان نمودند. اين حديث در جلد دوم وسائل آمده و مضمونش در رابطه با مكرى است كه شيطان لعين در مورد حضرت آدم(ع) به كار برد و حضرت با وضو از آن خلاص گرديد مىباشد. ايشان در ذيل احاديث مطرح شده، جملاتى را تحت عنوان فقه الحديث آوردهاند كه در راستاى بيان باطن و مفهوم احاديث است. | ||
وجود كامل براى وضو و آب در عرش و جريان آب از چشمه صاد كه نام يكى از سورههاى قرآن هم مىباشد، از نكتههاى بازگو شده توسط مؤلف در اين قسمت مىباشند. | وجود كامل براى وضو و آب در عرش و جريان آب از چشمه صاد كه نام يكى از سورههاى قرآن هم مىباشد، از نكتههاى بازگو شده توسط مؤلف در اين قسمت مىباشند. | ||
خط ۸۹: | خط ۸۹: | ||
مؤيد اين كلام روايت نبوى است كه مىفرمايد: «إن الرجلين من أمتي يقومان في الصلاة و ركوعهما و سجودهما واحد و أن ما بين صلاتيهما مثل ما بين السماء و الأرض»، اين نشانگر تفاوت ماهوى در نمازهايى است كه افراد با درجات مختلف اقامه مىنمايند | مؤيد اين كلام روايت نبوى است كه مىفرمايد: «إن الرجلين من أمتي يقومان في الصلاة و ركوعهما و سجودهما واحد و أن ما بين صلاتيهما مثل ما بين السماء و الأرض»، اين نشانگر تفاوت ماهوى در نمازهايى است كه افراد با درجات مختلف اقامه مىنمايند | ||
روايت بعدى كه از امام موسى بن جعفر(ع) است، در بيان علت تكبيرات افتتاحيه مىباشد كه ما مضمون آن را نقل مىكنيم؛ حضرت مىفرمايد: پيامبر (ص) وقتى به معراج مىرفت هفت حجاب را از سر راهش برداشت كه با رفع هر حجابى تكبيرى گفت و خداوند بدين وسيله او را به منتهاى كرامت نايل نمود. اين روايت نيز همان گونه كه ملاحظه مىشود بيانگر سرى از اسرار تكبيرات است. | روايت بعدى كه از امام موسى بن جعفر(ع) است، در بيان علت تكبيرات افتتاحيه مىباشد كه ما مضمون آن را نقل مىكنيم؛ حضرت مىفرمايد: پيامبر(ص) وقتى به معراج مىرفت هفت حجاب را از سر راهش برداشت كه با رفع هر حجابى تكبيرى گفت و خداوند بدين وسيله او را به منتهاى كرامت نايل نمود. اين روايت نيز همان گونه كه ملاحظه مىشود بيانگر سرى از اسرار تكبيرات است. | ||
مؤلف، در اينجا بحثى را راجع به انواع حجاب مطرح نمودهاند كه عبارتند از: حجاب نورانى و حجاب ظلمانى كه حجاب ظلمانى همان موجود مادى و متعلقاتش است و حجاب نورانى آن موجود نورى است كه نور قاهرى دارد و مانع ادراكش يا ادراك ما ورائش مىگردد. | مؤلف، در اينجا بحثى را راجع به انواع حجاب مطرح نمودهاند كه عبارتند از: حجاب نورانى و حجاب ظلمانى كه حجاب ظلمانى همان موجود مادى و متعلقاتش است و حجاب نورانى آن موجود نورى است كه نور قاهرى دارد و مانع ادراكش يا ادراك ما ورائش مىگردد. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
سالك نيز وقتى از ماده بالاتر رفت و از موجود نورى متعالىتر گرديد، ادراك آن حجاب برايش ميسر مىگردد. | سالك نيز وقتى از ماده بالاتر رفت و از موجود نورى متعالىتر گرديد، ادراك آن حجاب برايش ميسر مىگردد. | ||
تكبيرات هفتگانه آغاز نماز براى خرق حجابهاى طولى هستند كه سالك را به مولاى خود نزديك مىگردانند. البته اين حال مختص پيامبر (ص) نبوده و چنين حالاتى نيز فقط در معراج قابل تصور نيستند كما اينكه روايت جابر بن عبدالله انصارى از امير المؤمنين(ع) بر اين مضمون دلالت واضحى دارد. | تكبيرات هفتگانه آغاز نماز براى خرق حجابهاى طولى هستند كه سالك را به مولاى خود نزديك مىگردانند. البته اين حال مختص پيامبر(ص) نبوده و چنين حالاتى نيز فقط در معراج قابل تصور نيستند كما اينكه روايت جابر بن عبدالله انصارى از امير المؤمنين(ع) بر اين مضمون دلالت واضحى دارد. | ||
اين روايت در جلد 5 جامع احاديث الشيعه آمده است. | اين روايت در جلد 5 جامع احاديث الشيعه آمده است. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
در اين زمينه آيات و روايات زيادى رسيده است، از آن جمله آيه 264 بقره كه مىفرمايد: '''«لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الأذى كالذي ينفق ماله رئاء الناس»''' يا آيه 265 بقره كه مىفرمايد: '''«مثل الذين ينفقون أموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبيتا من أنفسهم كمثل جنة بربوة أصابها وابل»''' و آيه ديگر كه گوياتر از اين دو آيه است، آيه 163 و 162 سوره انعام است كه مىفرمايد: '''«قل إن صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين لا شريك له و بذلك أمرت و أنا أول المسلمين»'''. | در اين زمينه آيات و روايات زيادى رسيده است، از آن جمله آيه 264 بقره كه مىفرمايد: '''«لا تبطلوا صدقاتكم بالمن و الأذى كالذي ينفق ماله رئاء الناس»''' يا آيه 265 بقره كه مىفرمايد: '''«مثل الذين ينفقون أموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبيتا من أنفسهم كمثل جنة بربوة أصابها وابل»''' و آيه ديگر كه گوياتر از اين دو آيه است، آيه 163 و 162 سوره انعام است كه مىفرمايد: '''«قل إن صلاتي و نسكي و محياي و مماتي لله رب العالمين لا شريك له و بذلك أمرت و أنا أول المسلمين»'''. | ||
از روايات هم ما به يك روايت كه در کتاب ذكر شده، اشاره مىكنيم و آن روايت حضرت على(ع) از پيامبر (ص) است كه فرمود: «لا عمل إلا بنية و لا عبادة إلا بيقين و لا كرم إلا بالتقوى». نيت از ديد مؤلف به معنى قصد تقرب به خداوند سبحان است كه روح عمل بوده و عمل با آن زنده و بدون آن مرده خواهد بود؛ با نيت است كه عمل، صحيح گرديده و بدون آن باطل خواهد بود. | از روايات هم ما به يك روايت كه در کتاب ذكر شده، اشاره مىكنيم و آن روايت حضرت على(ع) از پيامبر(ص) است كه فرمود: «لا عمل إلا بنية و لا عبادة إلا بيقين و لا كرم إلا بالتقوى». نيت از ديد مؤلف به معنى قصد تقرب به خداوند سبحان است كه روح عمل بوده و عمل با آن زنده و بدون آن مرده خواهد بود؛ با نيت است كه عمل، صحيح گرديده و بدون آن باطل خواهد بود. | ||
براى نيت درجاتى و براى صحت مراتبى است، اگر چه در اصل امتثال مشترك مىباشند. | براى نيت درجاتى و براى صحت مراتبى است، اگر چه در اصل امتثال مشترك مىباشند. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
سر قرائت | سر قرائت | ||
آنچه در نماز معتبر است، قرائت فاتحة الکتاب و سوره است كه در دو ركعت اول معتبر بوده و در ركعت سوم و چهارم واجب نمىباشد. روايت مشهور از پيامبر (ص) در اين زمينه چنين است: «لا صلاة إلا بفاتحة الکتاب». | آنچه در نماز معتبر است، قرائت فاتحة الکتاب و سوره است كه در دو ركعت اول معتبر بوده و در ركعت سوم و چهارم واجب نمىباشد. روايت مشهور از پيامبر(ص) در اين زمينه چنين است: «لا صلاة إلا بفاتحة الکتاب». | ||
از اشاراتى كه به اسرار موجود در آيات قرآن، شده، آيه 4 سوره زخرف است كه مىفرمايد: '''«إنا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون و إنه في أم الکتاب لدينا لعلي حكيم»'''. | از اشاراتى كه به اسرار موجود در آيات قرآن، شده، آيه 4 سوره زخرف است كه مىفرمايد: '''«إنا جعلناه قرآنا عربيا لعلكم تعقلون و إنه في أم الکتاب لدينا لعلي حكيم»'''. | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۳۵: | ||
نماز، همان گونه كه ذكر و قولى دارد، حال و فعلى هم دارد كه هر يك از آنها داراى سرى مىباشند. مؤلف، مىگويد: همان گونه كه قبلا گفتيم براى رسيدن به اسرار نماز تنها راه، كشف صحيح و نقل معتبر مىباشد و عقل راهى براى پى بردن بدانها ندارد. | نماز، همان گونه كه ذكر و قولى دارد، حال و فعلى هم دارد كه هر يك از آنها داراى سرى مىباشند. مؤلف، مىگويد: همان گونه كه قبلا گفتيم براى رسيدن به اسرار نماز تنها راه، كشف صحيح و نقل معتبر مىباشد و عقل راهى براى پى بردن بدانها ندارد. | ||
حالات نماز، اعم از قيام و ركوع و سجود، ريشه در حالاتى دارد كه پيامبر (ص) در معراج پيدا كرده؛ بود حضرت بعد از وضو و غسل از چشمه صاد كه قبلا به آن اشاره شد و قرآن با جمله'''«ص و القرآن ذي الذكر»''' بدان اشاره دارد، اعمالى انجام داد كه طبق نقل خود حضرت كه در دعوات راوندى آمده به اين صورت مىباشد: «أمرني جبرئيل أن أقرأ القرآن قائما و أن أحمده راكعا و أن أسبحه ساجدا و أن أدعوه جالسا». | حالات نماز، اعم از قيام و ركوع و سجود، ريشه در حالاتى دارد كه پيامبر(ص) در معراج پيدا كرده؛ بود حضرت بعد از وضو و غسل از چشمه صاد كه قبلا به آن اشاره شد و قرآن با جمله'''«ص و القرآن ذي الذكر»''' بدان اشاره دارد، اعمالى انجام داد كه طبق نقل خود حضرت كه در دعوات راوندى آمده به اين صورت مىباشد: «أمرني جبرئيل أن أقرأ القرآن قائما و أن أحمده راكعا و أن أسبحه ساجدا و أن أدعوه جالسا». | ||
سر قنوت، تشهد و تسليم: صله پنجم در بيان سر موارد مذكور است. مؤلف در اينجا مىفرمايد: شكى نيست كه نظام تكوين بر طاعت و هدايت استوار بوده و مجالى براى عصيان و گمراهى نيست، زيرا زمام تمام موجودات به دست خداوند و او نيز بر صراط مستقيم است و هر چيزى كه زمامش به دست صاحب صراط مستقيم باشد، ناچار هدايت شده خواهد بود؛ آيه 56 سوره هود نيز بر آن دلالت دارد كه مىفرمايد: '''«ما من دابة إلا هو آخذ بناصيتها إن ربي على صراط مستقيم»''' و آنچه از گمراهى و عصيان در موجودات مشاهده مىشود، همگى در عالم تشريع مىباشد. عباداتى مانند نماز نيز براى تطابق اين دو نظام؛ يعنى نظام تكوين و تشريع معين گرديدهاند و به همين جهت در نماز افعالى وجود دارد كه تمثل نظام تكوينى مىباشند؛ از جمله اين حالات قنوت است كه عبارت از ابتهال و تضرع مىباشد. | سر قنوت، تشهد و تسليم: صله پنجم در بيان سر موارد مذكور است. مؤلف در اينجا مىفرمايد: شكى نيست كه نظام تكوين بر طاعت و هدايت استوار بوده و مجالى براى عصيان و گمراهى نيست، زيرا زمام تمام موجودات به دست خداوند و او نيز بر صراط مستقيم است و هر چيزى كه زمامش به دست صاحب صراط مستقيم باشد، ناچار هدايت شده خواهد بود؛ آيه 56 سوره هود نيز بر آن دلالت دارد كه مىفرمايد: '''«ما من دابة إلا هو آخذ بناصيتها إن ربي على صراط مستقيم»''' و آنچه از گمراهى و عصيان در موجودات مشاهده مىشود، همگى در عالم تشريع مىباشد. عباداتى مانند نماز نيز براى تطابق اين دو نظام؛ يعنى نظام تكوين و تشريع معين گرديدهاند و به همين جهت در نماز افعالى وجود دارد كه تمثل نظام تكوينى مىباشند؛ از جمله اين حالات قنوت است كه عبارت از ابتهال و تضرع مىباشد. |
ویرایش