۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' (ص)' به '(ص)') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
#وى احكام شرعى را شرح و بسط مىدهد و اقوال مختلف را در هر باب، بهصورت فتوايى نقل مىكند. آنجا كه اختلاف نظرى باشد، مىسنجد و جرح و تعديل مىكند و نظرى مىدهد و جهت برترى يك فتوى را بر ديگرى بيان مىكند؛ اما در همه موارد به نظر شيعه اكتفا كرده و نظر ديگران را بهندرت ذكر مىكند. | #وى احكام شرعى را شرح و بسط مىدهد و اقوال مختلف را در هر باب، بهصورت فتوايى نقل مىكند. آنجا كه اختلاف نظرى باشد، مىسنجد و جرح و تعديل مىكند و نظرى مىدهد و جهت برترى يك فتوى را بر ديگرى بيان مىكند؛ اما در همه موارد به نظر شيعه اكتفا كرده و نظر ديگران را بهندرت ذكر مىكند. | ||
#مؤلف به اختلاف قرائات توجهى ندارد و صريحا مىگويد: «بنا بر آنچه ذكر شد ادله مشهور بر اثبات حجيت قرائات هفتگانه، هيچ قابل اعتماد نيست و تنها سياهى قرآن كه از زمان نبى(ص) تا اين زمان بهنحو تواتر به ما رسيده، معتبر است و با شش دليل قاطع، اختلاف قرائات را رد مىكند <ref>همان، ص31</ref>. | #مؤلف به اختلاف قرائات توجهى ندارد و صريحا مىگويد: «بنا بر آنچه ذكر شد ادله مشهور بر اثبات حجيت قرائات هفتگانه، هيچ قابل اعتماد نيست و تنها سياهى قرآن كه از زمان نبى(ص) تا اين زمان بهنحو تواتر به ما رسيده، معتبر است و با شش دليل قاطع، اختلاف قرائات را رد مىكند <ref>همان، ص31</ref>. | ||
#نويسنده، مباحث كلامى را مفصل طرح مىكند و خود در هر قسمت مستدلا نظر مىدهد و به دلايل عقلى و نقلى آن را اثبات مىنمايد و پس از آن نظر معصومين (ع) را هم ذكر مىكند و مثل ساير موارد تنها روش شيعه را منظور نظر قرار مىدهد و بعضا هم طالبين را به کتاب پرارزش خود، به نام «كلم الطيب» كه مباحث جالبى در اصول عقايد بهصورت مبرهن و مستدل دارد، ارجاع مىدهد و از اطاله كلام مىپرهيزد. | #نويسنده، مباحث كلامى را مفصل طرح مىكند و خود در هر قسمت مستدلا نظر مىدهد و به دلايل عقلى و نقلى آن را اثبات مىنمايد و پس از آن نظر معصومين(ع) را هم ذكر مىكند و مثل ساير موارد تنها روش شيعه را منظور نظر قرار مىدهد و بعضا هم طالبين را به کتاب پرارزش خود، به نام «كلم الطيب» كه مباحث جالبى در اصول عقايد بهصورت مبرهن و مستدل دارد، ارجاع مىدهد و از اطاله كلام مىپرهيزد. | ||
#مؤلف به لغت و اشتقاق و غير آن هم غالبا مىپردازد <ref>همان، ج2، ص92، 74، 103 و 120</ref>؛ اما نه در حد [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسير مجمع البيان]]. | #مؤلف به لغت و اشتقاق و غير آن هم غالبا مىپردازد <ref>همان، ج2، ص92، 74، 103 و 120</ref>؛ اما نه در حد [[مجمع البيان في تفسير القرآن|تفسير مجمع البيان]]. | ||
#نويسنده در بيان قصص قرآن، غالبا نقل تفاسير ديگر را ملاك قرار داده و در مواردى، ذكر مأخذ نيز كرده است؛ البته قصص را تا آنجايى كه از روايات و اخبار استفاده مىشود، آورده و از مابقى صرف نظر مىكند و به اندازه كافى هم تفصيل مىدهد. | #نويسنده در بيان قصص قرآن، غالبا نقل تفاسير ديگر را ملاك قرار داده و در مواردى، ذكر مأخذ نيز كرده است؛ البته قصص را تا آنجايى كه از روايات و اخبار استفاده مىشود، آورده و از مابقى صرف نظر مىكند و به اندازه كافى هم تفصيل مىدهد. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
#اندكى مباحث فلسفى، در اين تفسير به چشم مىخورد، اما منظور اصلى مفسر نيست و در ضمن مباحث، استشهادات زيادى، به منظومه [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] دارد <ref>همان، ج4، ص329؛ ج5، ص123؛ ج7، ص133 و 271؛ ج10، ص451</ref>. در مواردى هم كلام حكما را طرح و جرح و تعديل مىكند <ref> همان، ج13، 342؛ ج12، ص7 و 338</ref>. | #اندكى مباحث فلسفى، در اين تفسير به چشم مىخورد، اما منظور اصلى مفسر نيست و در ضمن مباحث، استشهادات زيادى، به منظومه [[سبزواری، هادی|ملا هادى سبزوارى]] دارد <ref>همان، ج4، ص329؛ ج5، ص123؛ ج7، ص133 و 271؛ ج10، ص451</ref>. در مواردى هم كلام حكما را طرح و جرح و تعديل مىكند <ref> همان، ج13، 342؛ ج12، ص7 و 338</ref>. | ||
#مؤلف براى بيان و اثبات منظور خويش از تمامى اخبار و احاديث اهلبيت(ع) استفاده مىكند و از سلسله روات و رجال آنها زياد ياد نمىنمايد، ولى همه را از طريقى مىگيرد كه رجال آن مورد اعتماد شيعهاند. | #مؤلف براى بيان و اثبات منظور خويش از تمامى اخبار و احاديث اهلبيت(ع) استفاده مىكند و از سلسله روات و رجال آنها زياد ياد نمىنمايد، ولى همه را از طريقى مىگيرد كه رجال آن مورد اعتماد شيعهاند. | ||
#مؤلف به احاديثى كه مستند نباشد توجهى ندارد؛ چنانكه خود مىگويد: اخبار زيادى از خواص القرآن از پيامبر و از حضرت باقر (ع) نقل كردهاند، صرف نظر كردهايم؛ چون سند نداشت <ref>همان، ج12، ص104</ref>. | #مؤلف به احاديثى كه مستند نباشد توجهى ندارد؛ چنانكه خود مىگويد: اخبار زيادى از خواص القرآن از پيامبر و از حضرت باقر(ع) نقل كردهاند، صرف نظر كردهايم؛ چون سند نداشت <ref>همان، ج12، ص104</ref>. | ||
ویرایش