۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
سه اشكال اعتقادى مهم مطرح شده درباره شبيهسازى، عبارتاند از: | سه اشكال اعتقادى مهم مطرح شده درباره شبيهسازى، عبارتاند از: | ||
#شبيهسازى، خلق موجود جديد است و اين عمل اختصاص به خدا دارد، عمل خدايى است. | |||
#تغيير خلقت الهى است و حرام مىباشد. | |||
#از سنتهاى عالم طبيعت خارج است. | |||
نگارنده، اجمالاً چنين پاسخ مىدهد كه خلق در لغت به معناى تقدير است و به مفهوم ايجاد بعد از عدم است و شبيهسازى ايجاد بعد از عدم نيست بلكه از موجودات عالم چيز جديد توليد كردن است. ثانياً استنساخ تغيير در خلقت نيست. | نگارنده، اجمالاً چنين پاسخ مىدهد كه خلق در لغت به معناى تقدير است و به مفهوم ايجاد بعد از عدم است و شبيهسازى ايجاد بعد از عدم نيست بلكه از موجودات عالم چيز جديد توليد كردن است. ثانياً استنساخ تغيير در خلقت نيست. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۲: | ||
حال حرمت استنساخ از سه صورت خارج نيست: | حال حرمت استنساخ از سه صورت خارج نيست: | ||
#حرمت ذاتى داشته باشد. مانند شريك براى خدا قايل شدن و يا بتپرستى. | |||
#حرمت تشريعى مانند زنا داشته باشد. | |||
#حرمت به وسيله ادله ثانوى. | |||
او جواب مىدهد كه استنساخ فى حد نفسه، با قطع نظر از آثارى كه بر آن مترتب مىشود حرمت شرعى ندارد و حرام دانستن آن نياز به دليل دارد و اگر دليلى وجود نداشت، حكم به حليت و برائت مىكنيم. وى سپس تلاش مىكند احتمالاتى كه ممكن است به حرمت اين عمل منجر شود مطرح كند و پاسخ دهد و لذا شبيهسازى را با زنا و نكاح مقايسه و مفهوم زنا و نكاح را بيان كرده تا ثابت كند اولاً، غير از زناست و ثانياً، ربطى به عمل نكاح ندارد و تكثير انسان است؛ نه توليد مثل از طريق جنسى. | او جواب مىدهد كه استنساخ فى حد نفسه، با قطع نظر از آثارى كه بر آن مترتب مىشود حرمت شرعى ندارد و حرام دانستن آن نياز به دليل دارد و اگر دليلى وجود نداشت، حكم به حليت و برائت مىكنيم. وى سپس تلاش مىكند احتمالاتى كه ممكن است به حرمت اين عمل منجر شود مطرح كند و پاسخ دهد و لذا شبيهسازى را با زنا و نكاح مقايسه و مفهوم زنا و نكاح را بيان كرده تا ثابت كند اولاً، غير از زناست و ثانياً، ربطى به عمل نكاح ندارد و تكثير انسان است؛ نه توليد مثل از طريق جنسى. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۰: | ||
او در ادامه اشكالهاى فقهى را كه بر عمل شبيهسازى شده است پاسخ داده و پس از آن صورتهاى مختلف شبيهسازى را به همراه ادله حليّت آن بيان كرده است. | او در ادامه اشكالهاى فقهى را كه بر عمل شبيهسازى شده است پاسخ داده و پس از آن صورتهاى مختلف شبيهسازى را به همراه ادله حليّت آن بيان كرده است. | ||
#شبيهسازى گياهان. | |||
#شبيهسازى حيوانات. در هر دو مورد قاعده حليت را جارى كرده و دليلى بر حرمت اينها نيافته است. | |||
#شبيهسازى حيوان و انسان. وى اين صورت را حرام مىداند؛ چراكه انسان را تبديل به حيوان كردن و بالعكس تغيير در خلقت و حرام است. | |||
#شبيهسازى انسان. اين مورد را محل بحث و جدل مىداند و به حالات متعددى كه براى اين نوع تصور مىشود و احكام آن پرداخته است: | |||
#تلقيح مصنوعى بين يك زن معين و يك مرد معين و قرار دادن نطفه در رحم همسر او. اين قسم را نيز ملحق به اول كرده و جايز دانسته است. | |||
#نطفه مرد و زن در رحم زن ديگر قرار گيرد. اين صورت را از نظر انجام عمل تلقيح جايز دانسته و در انتساب فرزند متولد شده به پدر هم ترديدى نكرده؛ ولى در انتسابش به زنى كه رحمش را اجاره داده و يا به زنى كه از نطفهاش اين بچه متولد شده ترديد نموده، ولى در پايان فرزند را از مادر صاحب نطفه دانسته است. | |||
#اگر نطفه از مرد غير معلوم و زن معينى تركيب يابد، ظاهر آن است كه نسبتى بين مرد و فرزند برقرار نمىشود؛ چرا كه وى اصلاً معلوم نيست چه كسى است و زنا هم صورت نگرفته است. ولى نسبتش به مادر مشخص است. | |||
#اگر نطفه از مرد و زن نامعين ايجاد شود هيچ نسبى در كار نيست. | |||
او در اين بخش 11 حالت را بيان كرده و به تبيين آنها پرداخته است. البته اين صور ظاهراً ربطى به شبيهسازى ندارد و در بحث تلقيح مصنوعى مورد تحقيق قرار مىگيرد؛ ولى شايد ايشان به مناسبت، اينجا ذكر كرده است. | او در اين بخش 11 حالت را بيان كرده و به تبيين آنها پرداخته است. البته اين صور ظاهراً ربطى به شبيهسازى ندارد و در بحث تلقيح مصنوعى مورد تحقيق قرار مىگيرد؛ ولى شايد ايشان به مناسبت، اينجا ذكر كرده است. |
ویرایش