۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عطار نیشابوری' به 'عطار نیشابوری ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
او پيشتر خواننده را آگاه مىكند كه همه اين مطالب به «زبان حال» بازگو مىشود و شايد همه يا بيشتر آنها از ديد «زبان قال» دروغ بنمايد: | او پيشتر خواننده را آگاه مىكند كه همه اين مطالب به «زبان حال» بازگو مىشود و شايد همه يا بيشتر آنها از ديد «زبان قال» دروغ بنمايد: | ||
{ | {{شعر}} | ||
| | {{ب|''آنكه سالك با ملك گويد سخن''|2=''وز زمين و آسمان جويد سخن''}} | ||
{{ب|''يا گذر بر عرش و بر كسى كند''|2=''يا ازين و آن سخنپرسى كند''}} | |||
|} | {{ب|''در زفان قال كذب است آن و ليك''|2=''در زفان حال پر صدق است و نيك''}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
آنگاه اين سالك فكرت پاى در راه سفرى دراز مىنهد و با توشه «توكل» گام برمىدارد، نزد جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل، چهار فرشته مقرب خداوند و حاملان عرش و كرسى و لوح و قلم و بهشت و دوزخ و آسمان و آفتاب و ماه و آب و... مىرود و نزد حيوان و شيطان و جن و آدمى و حضرت آدم، نوح، ابراهيم، موسى، داود، عيسى و حضرت رسول اكرم مىنشيند و به گفتوگو با حس و خيال و عقل و دل و جان مىپردازد و در اين سفر دانستنىهاى فراوان درمىيابد. هر يك از فصلها (مقالات) كتاب، با چندين حكايت و تمثيل كوتاه و بسيار دلپذير آراسته شده و هر يك از آنها، نتيجهاى نيكو در برگرفته است و حكايتها خود اطلاعات سودمندى درباره پيامبران، پادشاهان و بزرگان و مشايخ معروف تصوف عرضه مىكنند؛ چنانكه گزارشهايى درباره تاريخچه يا روىدادهاى زندگى علمى و فلسفى آنان مىتوان فراچنگ آورد. سالك فكرت در اين كتاب، درد طلب را بر همه كائنات عرضه مىكند و از آنها براى رسيدن به مقصود راهنمايى مىخواهد، اما از هيچ جا پاسخى در اينباره نمىشنود و از لوح و عرش تا انبيا او را تهىدست روانه مىكنند. پير مرشد با او همراه است و وى را در جستوجويش معذور مىدارد و به كاوش بيشتر برمىانگيزد. بارى، رهايى او از سرگشتگى جز به هدايت مصطفى امكان نمىپذيرد؛ يعنى سالك جوينده حقيقت بايد راه سلوك اهل طريقت را در چارچوب شريعت (آموزههاى مصطفى) بپيمايد. | آنگاه اين سالك فكرت پاى در راه سفرى دراز مىنهد و با توشه «توكل» گام برمىدارد، نزد جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل و عزرائيل، چهار فرشته مقرب خداوند و حاملان عرش و كرسى و لوح و قلم و بهشت و دوزخ و آسمان و آفتاب و ماه و آب و... مىرود و نزد حيوان و شيطان و جن و آدمى و حضرت آدم، نوح، ابراهيم، موسى، داود، عيسى و حضرت رسول اكرم مىنشيند و به گفتوگو با حس و خيال و عقل و دل و جان مىپردازد و در اين سفر دانستنىهاى فراوان درمىيابد. هر يك از فصلها (مقالات) كتاب، با چندين حكايت و تمثيل كوتاه و بسيار دلپذير آراسته شده و هر يك از آنها، نتيجهاى نيكو در برگرفته است و حكايتها خود اطلاعات سودمندى درباره پيامبران، پادشاهان و بزرگان و مشايخ معروف تصوف عرضه مىكنند؛ چنانكه گزارشهايى درباره تاريخچه يا روىدادهاى زندگى علمى و فلسفى آنان مىتوان فراچنگ آورد. سالك فكرت در اين كتاب، درد طلب را بر همه كائنات عرضه مىكند و از آنها براى رسيدن به مقصود راهنمايى مىخواهد، اما از هيچ جا پاسخى در اينباره نمىشنود و از لوح و عرش تا انبيا او را تهىدست روانه مىكنند. پير مرشد با او همراه است و وى را در جستوجويش معذور مىدارد و به كاوش بيشتر برمىانگيزد. بارى، رهايى او از سرگشتگى جز به هدايت مصطفى امكان نمىپذيرد؛ يعنى سالك جوينده حقيقت بايد راه سلوك اهل طريقت را در چارچوب شريعت (آموزههاى مصطفى) بپيمايد. |
ویرایش