۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كشف الظنون' به 'كشف الظنون ') |
جز (جایگزینی متن - ')و' به ') و') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
ابومحمد، سهل بن عبدالله بن يونس بن عيسى بن عبدالله تسترى به سال 200 يا 201 ق در تستر (شوشتر)خوزستان به دنيا آمد و نسبت وى به همين شهر برمىگردد.وى از عارفان بنام بود كه سهليان به او منسوبند.در زهد و بى اعتبارى به زخارف دنيوى، كم نظير بود و كراماتى به او نسبت دادهاند.در مكۀ مكرّمه با ذو النون مصرى(شخصيت معروف جهان تصوف متوفاى 246) ملاقات كرد و از او بهرۀ فراوان گرفته، سخت شيفتۀ وى گرديد.مدت زيادى در بصره سكنا گزيد و به رياضت و عبادت پرداخت و همانجا به سال 283 ق(برخى 273 ق و برخى ديگر 293 ق گفتهاند.)وفات يافت. ابن بطوطه در سفرنامۀ خود مىنويسد كه نوههاى تسترى را در شوشتر ديده است. | ابومحمد، سهل بن عبدالله بن يونس بن عيسى بن عبدالله تسترى به سال 200 يا 201 ق در تستر (شوشتر)خوزستان به دنيا آمد و نسبت وى به همين شهر برمىگردد.وى از عارفان بنام بود كه سهليان به او منسوبند.در زهد و بى اعتبارى به زخارف دنيوى، كم نظير بود و كراماتى به او نسبت دادهاند.در مكۀ مكرّمه با ذو النون مصرى(شخصيت معروف جهان تصوف متوفاى 246) ملاقات كرد و از او بهرۀ فراوان گرفته، سخت شيفتۀ وى گرديد.مدت زيادى در بصره سكنا گزيد و به رياضت و عبادت پرداخت و همانجا به سال 283 ق(برخى 273 ق و برخى ديگر 293 ق گفتهاند.) وفات يافت. ابن بطوطه در سفرنامۀ خود مىنويسد كه نوههاى تسترى را در شوشتر ديده است. | ||
تسترى در شوشتر پرورش يافت و از سنين كودكى با تصوف آشنا گشت از وى نقل مىشود كه سه ساله بودم و شبها از خواب برخاسته نماز شب داييم را تماشا مىكردم.محمد بن سوّار (دايى تسترى) به من مىگفت كه به خواب روم، بيدارى تو قلب مرا به خود مشغول مىكند. روزى داييم به من گفت: نمىخواهى خدايت را ذاكر باشى، همان كسى كه تو را خلق كرد. كيفيت آن را از او پرسيدم گفت، شبها سه مرتبه در دل بگو:الله معى، الله ناظر الى، الله شاهدى. بر همين منوال عمل كرده پس از مدتى احساس شيرينى خاصى در دل نمودم و آن را به هفت بار رساندم.بعد از يكسال به من گفت بر همين عمل تا هنگام مرگ ادامه بده زيرا هم در دنيا و هم در آخرت به نفع تو خواهد بود.همواره از اين ذكر شيرينى درونى خاصى در خود احساس مىكردم، روزى به من گفت:اى سهل، كسيكه خدا با اوست و او ناظر اعمالش مىباشد و شاهد بر احوال اوست،گناه نمىكند، مبادا گناه از تو سر بزند. | تسترى در شوشتر پرورش يافت و از سنين كودكى با تصوف آشنا گشت از وى نقل مىشود كه سه ساله بودم و شبها از خواب برخاسته نماز شب داييم را تماشا مىكردم.محمد بن سوّار (دايى تسترى) به من مىگفت كه به خواب روم، بيدارى تو قلب مرا به خود مشغول مىكند. روزى داييم به من گفت: نمىخواهى خدايت را ذاكر باشى، همان كسى كه تو را خلق كرد. كيفيت آن را از او پرسيدم گفت، شبها سه مرتبه در دل بگو:الله معى، الله ناظر الى، الله شاهدى. بر همين منوال عمل كرده پس از مدتى احساس شيرينى خاصى در دل نمودم و آن را به هفت بار رساندم.بعد از يكسال به من گفت بر همين عمل تا هنگام مرگ ادامه بده زيرا هم در دنيا و هم در آخرت به نفع تو خواهد بود.همواره از اين ذكر شيرينى درونى خاصى در خود احساس مىكردم، روزى به من گفت:اى سهل، كسيكه خدا با اوست و او ناظر اعمالش مىباشد و شاهد بر احوال اوست،گناه نمىكند، مبادا گناه از تو سر بزند. |
ویرایش