۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
جز (جایگزینی متن - 'ه(' به 'ه (') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در بخش دوم كتاب، نويسنده ابتدا به بررسى نفوذ و گسترش فرهنگ قرآن و احاديث و روايات اسلامى در شعر اين زمان پرداخته است. بىشك شعراى پارسىگوى كه غالباً از عالمان و انديشمندان مسلمان بودهاند، در سرودن اشعار خود از همان ابتدا به آيات قرآنى و احاديث اسلامى توجه داشتهاند و آثار آنها همواره متأثر از فرهنگ دينى بوده است. نويسنده با ذكر آيات و رواياتى كه شعراى اين دوره با استفاده از آنها به سرودن شعر پرداختهاند سعى كرده ميزان تأثيرپذيرى شعراى دوره صفويه از اين منابع غنى اسلامى را تبيين نمايد <ref>همان، ص 157 - 171</ref>. | در بخش دوم كتاب، نويسنده ابتدا به بررسى نفوذ و گسترش فرهنگ قرآن و احاديث و روايات اسلامى در شعر اين زمان پرداخته است. بىشك شعراى پارسىگوى كه غالباً از عالمان و انديشمندان مسلمان بودهاند، در سرودن اشعار خود از همان ابتدا به آيات قرآنى و احاديث اسلامى توجه داشتهاند و آثار آنها همواره متأثر از فرهنگ دينى بوده است. نويسنده با ذكر آيات و رواياتى كه شعراى اين دوره با استفاده از آنها به سرودن شعر پرداختهاند سعى كرده ميزان تأثيرپذيرى شعراى دوره صفويه از اين منابع غنى اسلامى را تبيين نمايد <ref>همان، ص 157 - 171</ref>. | ||
ذكر منقبت پيامبر (ص) و ائمه(ع) از قديمترين ايام در شعر فارسى، معمول و رايج بوده و شعراى متعهد تا آنجا كه شرايط سياسى و علايق قلبى و اعتقادى آنها اجازه مىداده است، به ستايش اين بزرگان مىپرداختند <ref>همان، ص 173</ref>؛ لذا نويسنده در فصل دوم اين اثر اشعارى را كه در منقبت حضرت زهرا (س) و فرزندان ايشان سروده شده و در انتهاى آن، اشعار مذمت دشمنان اهل بيت(ع) را مورد بررسى قرار داده است <ref>همان، ص 204 - 230</ref>. | ذكر منقبت پيامبر (ص) و ائمه (ع) از قديمترين ايام در شعر فارسى، معمول و رايج بوده و شعراى متعهد تا آنجا كه شرايط سياسى و علايق قلبى و اعتقادى آنها اجازه مىداده است، به ستايش اين بزرگان مىپرداختند <ref>همان، ص 173</ref>؛ لذا نويسنده در فصل دوم اين اثر اشعارى را كه در منقبت حضرت زهرا (س) و فرزندان ايشان سروده شده و در انتهاى آن، اشعار مذمت دشمنان اهل بيت(ع) را مورد بررسى قرار داده است <ref>همان، ص 204 - 230</ref>. | ||
نويسنده در فصل آخر كتاب به بحث درباره عناصر اساسى تفكر شيعه پرداخته و مواردى از ويژگىها و عناصر خاص را كه مبيّن بارز فكر و فرهنگ شيعى است و در ديوانها و دفترهاى شعر و تذكرههاى اين دوره ديده مىشود، مانند: ولايت، عدل، شفاعت و عصمت، مورد بررسى قرار داده است <ref>همان، ص 231 - 246</ref>. | نويسنده در فصل آخر كتاب به بحث درباره عناصر اساسى تفكر شيعه پرداخته و مواردى از ويژگىها و عناصر خاص را كه مبيّن بارز فكر و فرهنگ شيعى است و در ديوانها و دفترهاى شعر و تذكرههاى اين دوره ديده مىشود، مانند: ولايت، عدل، شفاعت و عصمت، مورد بررسى قرار داده است <ref>همان، ص 231 - 246</ref>. |
ویرایش