۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت') |
جز (جایگزینی متن - 'مسكويه' به 'مسكويه ') |
||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
دكتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامى]]، مترجم كتاب، در پيشگفتار ابتدا به مشكلات ترجمه اين اثر ارزشمند اشاره مىكند: «از سال 1349 خورشيدى كه در صدد ترجمه تجاربالامم (از روى نسخه اياصوفيا از طريق چاپ عكسى خاورشناس كايتانى) برآمدم، خود را در برابر اثرى مهم، ولى با سرنوشتى شگفت ديدم كه در ميان آن اهميت و اين سرنوشت هيچ تناسبى نبود....اين بود كه نگارنده از آن هنگام بخشى از وقت و اهتمام خود را در اين راه گمارد و در جستجوى منابع مربوط به مسكويه از يكسو، و نسخههاى خطى تجاربالامم و ساير آثارش از سوى ديگر، برآمد. باشد كه سرانجام كار احياى متن كامل تجاربالامم و ترجمه فارسى آن را در درجه اول، و نشر يا ترجمه آثار ديگرش را در درجه دوم، به سامان برد، و از اين راه، و با توجه به منابع كهنى كه از او سخن گفتهاند، در شناختن و شناساندن وى توفيق يابد». | دكتر [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامى]]، مترجم كتاب، در پيشگفتار ابتدا به مشكلات ترجمه اين اثر ارزشمند اشاره مىكند: «از سال 1349 خورشيدى كه در صدد ترجمه تجاربالامم (از روى نسخه اياصوفيا از طريق چاپ عكسى خاورشناس كايتانى) برآمدم، خود را در برابر اثرى مهم، ولى با سرنوشتى شگفت ديدم كه در ميان آن اهميت و اين سرنوشت هيچ تناسبى نبود....اين بود كه نگارنده از آن هنگام بخشى از وقت و اهتمام خود را در اين راه گمارد و در جستجوى منابع مربوط به [[مسکویه، احمد بن محمد|مسكويه]] از يكسو، و نسخههاى خطى تجاربالامم و ساير آثارش از سوى ديگر، برآمد. باشد كه سرانجام كار احياى متن كامل تجاربالامم و ترجمه فارسى آن را در درجه اول، و نشر يا ترجمه آثار ديگرش را در درجه دوم، به سامان برد، و از اين راه، و با توجه به منابع كهنى كه از او سخن گفتهاند، در شناختن و شناساندن وى توفيق يابد». | ||
وى سپس در معرفى | وى سپس در معرفى [[مسکویه، احمد بن محمد|مسكويه]] ، از اين كه درباره او و كارنامه درخشاناش، كتب و مقالات فراوان به زبان عربى، انگليسى، فرانسه و به اغلب زبانهاى اروپايى نوشتهاند؛ اما در زبان فارسى، چنانكه شايسته جايگاه اوست، بازشناخته نيست و تنها در چند اثر يادى از او شده است، ابراز تأسف مىكند. | ||
در ادامه از اين نظر كه خواننده ترجمه فارسى، از سرنوشت متنى كه اين ترجمه از روى آن پديد آمده است و نيز از جايگاه مصنف اين اثر به اجمال آگاه گردد، مضمون كلى مقدمهاى را كه بر متن عربى تجاربالامم نوشته است، با تغييراتى كه مقتضاى مقدمه ترجمه است، و گاه با تعديل و تجديد نظر و حذف جزئيات كتابشناسى منابع، متذكر مىشود. | در ادامه از اين نظر كه خواننده ترجمه فارسى، از سرنوشت متنى كه اين ترجمه از روى آن پديد آمده است و نيز از جايگاه مصنف اين اثر به اجمال آگاه گردد، مضمون كلى مقدمهاى را كه بر متن عربى تجاربالامم نوشته است، با تغييراتى كه مقتضاى مقدمه ترجمه است، و گاه با تعديل و تجديد نظر و حذف جزئيات كتابشناسى منابع، متذكر مىشود. | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
عملاً، تاريخ تجاربالامم نيز متنى است، بازمانده از نيمه دوم قرن چهارم و همزمان با ترجمه بلعمى از [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] (آغاز ترجمه 352ق). ترجمه بلعمى گذشته از چند و چونى كه در سنجش آن با متن طبرى به ميان مىآيد، خود يكى از سرچشمههاى مهم نثر پارسى است كه همواره الهام بخش نويسندگان و مترجمان بوده است. نثر ترجمه حاضر نيز با توجه به همين نكته انتخاب و با توجه به ويژگىهاى فارسى امروز تعديل شده است. از سويى، از آن جا كه بخش عمده مجلد نخست تجاربالامم، ويژه تاريخ ايران پيش از اسلام است، گزارش تاريخ آن روزگار، خود به خود، به زبانى پارسىتر مىگرايد؛ براى نمونه، در ترجمه اندرز اردشير، يا زندگىنامه خود نوشته (اتوبيوگرافى) انوشيروان كه از متنهاى بازمانده پيش از اسلاماند، قلم خود به خود در پى واژگان و عبارتهايى است كه از بن پارسىاند و به آسانى تسليم واژگان تازى نمىشود. از اينرو، نثر ترجمه اين بخش، اندكى پارسىتر است، و واژگان عربى كمتر در آن راه يافته است. ولى از آغاز تاريخ اسلام به اين سو، اين ويژگى در زبان ترجمه، كم رنگتر مىشود و واژگان تازى پارسى شده نثر درى، به ويژه واژگان مشترك فرهنگى، در آن راه مىيابد. | عملاً، تاريخ تجاربالامم نيز متنى است، بازمانده از نيمه دوم قرن چهارم و همزمان با ترجمه بلعمى از [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] (آغاز ترجمه 352ق). ترجمه بلعمى گذشته از چند و چونى كه در سنجش آن با متن طبرى به ميان مىآيد، خود يكى از سرچشمههاى مهم نثر پارسى است كه همواره الهام بخش نويسندگان و مترجمان بوده است. نثر ترجمه حاضر نيز با توجه به همين نكته انتخاب و با توجه به ويژگىهاى فارسى امروز تعديل شده است. از سويى، از آن جا كه بخش عمده مجلد نخست تجاربالامم، ويژه تاريخ ايران پيش از اسلام است، گزارش تاريخ آن روزگار، خود به خود، به زبانى پارسىتر مىگرايد؛ براى نمونه، در ترجمه اندرز اردشير، يا زندگىنامه خود نوشته (اتوبيوگرافى) انوشيروان كه از متنهاى بازمانده پيش از اسلاماند، قلم خود به خود در پى واژگان و عبارتهايى است كه از بن پارسىاند و به آسانى تسليم واژگان تازى نمىشود. از اينرو، نثر ترجمه اين بخش، اندكى پارسىتر است، و واژگان عربى كمتر در آن راه يافته است. ولى از آغاز تاريخ اسلام به اين سو، اين ويژگى در زبان ترجمه، كم رنگتر مىشود و واژگان تازى پارسى شده نثر درى، به ويژه واژگان مشترك فرهنگى، در آن راه مىيابد. | ||
مسكويه در تجاربالامم، به ويژه در بخش اسلام، گزارشهاى تاريخ را به دليلى كه در مقدمهاش و در آغاز كتاب باز نموده، به تلخيص نوشته است. چنان كه گاه پيوند معنايى گزارهها به آسانى مفهوم نمىگردد، و در بسيارى موارد همين گزارههاى ساده و كوتاه، خود اشاره به داستانى دراز است كه اگر دقت نشود، مترجم از معنى مقصود فرسنگها به دور مىافتد. به ويژه هنگامى كه واژگان نامأنوس يا يك عبارت دو پهلو و چند پهلو نيز چاشنى اين تلخيص گردد. در چنين مواردى، مترجم كوشيده است كه ترجمه و متن تا آن جا كه ممكن است با يكديگر برابر شود، و از هر گونه تغيير يا فصل و وصل بىدليل پرهيز كرده است. | [[مسکویه، احمد بن محمد|مسكويه]] در تجاربالامم، به ويژه در بخش اسلام، گزارشهاى تاريخ را به دليلى كه در مقدمهاش و در آغاز كتاب باز نموده، به تلخيص نوشته است. چنان كه گاه پيوند معنايى گزارهها به آسانى مفهوم نمىگردد، و در بسيارى موارد همين گزارههاى ساده و كوتاه، خود اشاره به داستانى دراز است كه اگر دقت نشود، مترجم از معنى مقصود فرسنگها به دور مىافتد. به ويژه هنگامى كه واژگان نامأنوس يا يك عبارت دو پهلو و چند پهلو نيز چاشنى اين تلخيص گردد. در چنين مواردى، مترجم كوشيده است كه ترجمه و متن تا آن جا كه ممكن است با يكديگر برابر شود، و از هر گونه تغيير يا فصل و وصل بىدليل پرهيز كرده است. | ||
در مورد بيتهاى شعر، رجزها و مثلها نيز وضع چنين است. حتى اگر تصحيف يا تحريفى در آن راه نيافته باشد، باز به علت پوشيده ماندن بسيارى از قرينههاى حال، مقال و شأن نزولشان، و گاه به علت تركيبهاى نامأنوسشان، معنى دقيق از دسترس به دور مىماند و كار مترجم سخت و دشوار مىگردد. در چنين مواردى مترجم علاوه بر كتب لغت، به متون يا مآخذ ديگر، يا كوششهاى گوناگونى كه از سوى محققان به انجام رسيده است نيز مراجعه كرده و به كمك توضيحات اضافى كه گاه به دست آورده است، دشوارىهاى عبارت را تا حد امكان از ميان برداشته است. | در مورد بيتهاى شعر، رجزها و مثلها نيز وضع چنين است. حتى اگر تصحيف يا تحريفى در آن راه نيافته باشد، باز به علت پوشيده ماندن بسيارى از قرينههاى حال، مقال و شأن نزولشان، و گاه به علت تركيبهاى نامأنوسشان، معنى دقيق از دسترس به دور مىماند و كار مترجم سخت و دشوار مىگردد. در چنين مواردى مترجم علاوه بر كتب لغت، به متون يا مآخذ ديگر، يا كوششهاى گوناگونى كه از سوى محققان به انجام رسيده است نيز مراجعه كرده و به كمك توضيحات اضافى كه گاه به دست آورده است، دشوارىهاى عبارت را تا حد امكان از ميان برداشته است. |
ویرایش