۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت') |
جز (جایگزینی متن - ')ا' به ') ا') |
||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
وى در مقدمه تفسير به انگيزه تأليف تفسير اشاره مىكند و مىگويد: از نوجوانى نزد اساتيد، تفسير قرآن مىآموختم. فضاى فكرى آن زمان بيشتر به روش تفسير روايى اهلسنت گرايش داشت. اين شيوه، شهرستانى معناگرا را سيراب نمىكند. از اينرو از تفسير ظاهرى به تفسير باطنى روى آورد. تفسير باطنى را درياى عميقى يافت كه پايان ندارد. وى براى ورود به اين عمق دو راه پيشرو داشت. يكى توسل به فلسفه و حكمت و حال آنكه مىدانست كه آن شايستگى رسيدن به عمق قرآن را ندارد. اگر چه مدتى نيز آنرا آزمود.ديگر بهدست آمدن سفينهاى كه بتواند بدان به اعماق قرآن برسد. اين سفينه همانگونه كه از شواهد پيداست، علوم و معارف آل محمد(ص)است. وى حديث سفينه را در تفسير آورده و متذكر شده كه سرگردانى مسلمانان بهطور عموم و مفسران و متكلمان به شكل خاص بهخاطر پيروى نكردن از اهل بيت(ع)است. او مىگويد: تحول فكرى تفسيرى را مديون استاد ابوالقاسم انصارى است. اوست كه شهرستانى را با اسرار نهانى و مبانى استوار دانش تفسيرى از لابهلاى احاديث ائمه(ع)آشنا كرد. از اشارات وى روشن مىشود كه او به خاطر جو مخالفت با ائمه(ع) نتوانسته يكدوره تفسير كامل بر مبناى معارف اهل بيت(ع)نزد استاد انصارى بياموزد؛ زيرا اين معارف دشمنان زيادى داشت و آنرا از دسترس مخالفان پنهان مىكردند. شهرستانى انگيزه تأليف تفسير را به عبارت ديگر چنين بازگو مىكند: هنگامى كه به دنبال كشتى نجات بودم، دريافتم كه يا آنرا غاصبى غصب و يا عالمى سوراخ كرده است.با بيان اين مطلب، به داستان سوراخ كردن كشتى درويشان بهدست خضر از ترس غصب پادشاه جور، اشاره مىكند و مىخواهد بگويد كه آزادانه نمىتوانسته به علوم و حقايق اهل بيت بهطور كامل دست بيابد. پس از آن، تلاش پىگير خود را براى دستيابى به آن ابراز مىدارد. | وى در مقدمه تفسير به انگيزه تأليف تفسير اشاره مىكند و مىگويد: از نوجوانى نزد اساتيد، تفسير قرآن مىآموختم. فضاى فكرى آن زمان بيشتر به روش تفسير روايى اهلسنت گرايش داشت. اين شيوه، شهرستانى معناگرا را سيراب نمىكند. از اينرو از تفسير ظاهرى به تفسير باطنى روى آورد. تفسير باطنى را درياى عميقى يافت كه پايان ندارد. وى براى ورود به اين عمق دو راه پيشرو داشت. يكى توسل به فلسفه و حكمت و حال آنكه مىدانست كه آن شايستگى رسيدن به عمق قرآن را ندارد. اگر چه مدتى نيز آنرا آزمود.ديگر بهدست آمدن سفينهاى كه بتواند بدان به اعماق قرآن برسد. اين سفينه همانگونه كه از شواهد پيداست، علوم و معارف آل محمد(ص) است. وى حديث سفينه را در تفسير آورده و متذكر شده كه سرگردانى مسلمانان بهطور عموم و مفسران و متكلمان به شكل خاص بهخاطر پيروى نكردن از اهل بيت(ع) است. او مىگويد: تحول فكرى تفسيرى را مديون استاد ابوالقاسم انصارى است. اوست كه شهرستانى را با اسرار نهانى و مبانى استوار دانش تفسيرى از لابهلاى احاديث ائمه(ع)آشنا كرد. از اشارات وى روشن مىشود كه او به خاطر جو مخالفت با ائمه(ع) نتوانسته يكدوره تفسير كامل بر مبناى معارف اهل بيت(ع)نزد استاد انصارى بياموزد؛ زيرا اين معارف دشمنان زيادى داشت و آنرا از دسترس مخالفان پنهان مىكردند. شهرستانى انگيزه تأليف تفسير را به عبارت ديگر چنين بازگو مىكند: هنگامى كه به دنبال كشتى نجات بودم، دريافتم كه يا آنرا غاصبى غصب و يا عالمى سوراخ كرده است.با بيان اين مطلب، به داستان سوراخ كردن كشتى درويشان بهدست خضر از ترس غصب پادشاه جور، اشاره مىكند و مىخواهد بگويد كه آزادانه نمىتوانسته به علوم و حقايق اهل بيت بهطور كامل دست بيابد. پس از آن، تلاش پىگير خود را براى دستيابى به آن ابراز مىدارد. | ||
مىگويد: كسى كه كنار بيابان خوشيمن در بقعه مبارك بود از درخت پاكيزه ندايم كرد كه اى مؤمنان از خدا پرهيز كنيد و با راستگويان باشيد <ref>توبه119</ref> اين بود كه به جستجوى راستگويان چون عاشق دلداده پرداختم. پس از چندى به كسى برخورد مىكند كه او را به معارف اهل بيت پيامبر (ص) راهنمايى مىكند. مىگويد:بندهاى از بندگان صالح خدا را يافتم، همانگونه كه موسى و يوشع خضر را يافتند. راه هاى ظاهرى و باطن، مدارج تضاد و ترتيب وجه عموم و خصوص و حكم ملك و ملكوت را آموختم و سيراب شدم.معارفى را كه وى از اين بنده صالح خدا آموخته، مهمترين انگيزه تأليف تفسير وى بهشمار مىآيد. اين معارف همان مطالبى است كه در تفسير به عنوان «اسرار» آمده است. خلاصه انگيزه او تعمق در فهم قرآن از لابهلاى علوم و معارف اهل بيت(ع)است. | مىگويد: كسى كه كنار بيابان خوشيمن در بقعه مبارك بود از درخت پاكيزه ندايم كرد كه اى مؤمنان از خدا پرهيز كنيد و با راستگويان باشيد <ref>توبه119</ref> اين بود كه به جستجوى راستگويان چون عاشق دلداده پرداختم. پس از چندى به كسى برخورد مىكند كه او را به معارف اهل بيت پيامبر (ص) راهنمايى مىكند. مىگويد:بندهاى از بندگان صالح خدا را يافتم، همانگونه كه موسى و يوشع خضر را يافتند. راه هاى ظاهرى و باطن، مدارج تضاد و ترتيب وجه عموم و خصوص و حكم ملك و ملكوت را آموختم و سيراب شدم.معارفى را كه وى از اين بنده صالح خدا آموخته، مهمترين انگيزه تأليف تفسير وى بهشمار مىآيد. اين معارف همان مطالبى است كه در تفسير به عنوان «اسرار» آمده است. خلاصه انگيزه او تعمق در فهم قرآن از لابهلاى علوم و معارف اهل بيت(ع) است. | ||
== نام تفسير == | == نام تفسير == |
ویرایش