۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - ')ا' به ') ا') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
اما مؤلف مىگويد: به نظر مىرسد، باز هم توضيح ديگرى براى عامى بودن اكبر وجود داشته باشد. اين واژه كه در قرآن براى حضرت محمد(ص) به وسيله مسلمين به كار مىرود، به عنوان بىسواد تعبير شده است. بدين ترتيب در سنت عرفان اسلامى، «عامى» اسم رمزى است، براى عارفان الهام گرفته، و خيلى از عارفان هستند كه پيروانشان آنها را با وجود اينكه آثار متعددى مبتنى بر مبانى علمى را به زبان عربى، فارسى و ساير زبانها تألیف كردهاند، «عامى» ناميدهاند. بنابراين بايد اين واژه را با اين مفهوم تعبير و برداشت كرد. بدين ترتيب «عامى» به عظمت اكبر، و نه به يك نقص در وجود وى اشاره دارد. | اما مؤلف مىگويد: به نظر مىرسد، باز هم توضيح ديگرى براى عامى بودن اكبر وجود داشته باشد. اين واژه كه در قرآن براى حضرت محمد(ص) به وسيله مسلمين به كار مىرود، به عنوان بىسواد تعبير شده است. بدين ترتيب در سنت عرفان اسلامى، «عامى» اسم رمزى است، براى عارفان الهام گرفته، و خيلى از عارفان هستند كه پيروانشان آنها را با وجود اينكه آثار متعددى مبتنى بر مبانى علمى را به زبان عربى، فارسى و ساير زبانها تألیف كردهاند، «عامى» ناميدهاند. بنابراين بايد اين واژه را با اين مفهوم تعبير و برداشت كرد. بدين ترتيب «عامى» به عظمت اكبر، و نه به يك نقص در وجود وى اشاره دارد. | ||
فرمانرواى بعدى، نورالدين جهانگير(1569-1617م.)است. سليم كه پس از به تخت نشستن خود را جهانگير ناميد، نخستين فرمانرواى مغول بود كه مادرش از خاندانى ترك يا ايرانى ريشه نگرفته بود. جهانگير به همه چيز علاقمند بود. او با معلوماتترين دوستدار هنر بود كه مىشد، تصور كرد. وى شخصيت كاملا پيچيدهاى داشت. آگاه و زيبا، ولى نيز مايل به بىرحمى ناگهانى كه به واسطه بهرهمندى از ترياك و الكل زياد تشديد مىشد. | فرمانرواى بعدى، نورالدين جهانگير(1569-1617م.) است. سليم كه پس از به تخت نشستن خود را جهانگير ناميد، نخستين فرمانرواى مغول بود كه مادرش از خاندانى ترك يا ايرانى ريشه نگرفته بود. جهانگير به همه چيز علاقمند بود. او با معلوماتترين دوستدار هنر بود كه مىشد، تصور كرد. وى شخصيت كاملا پيچيدهاى داشت. آگاه و زيبا، ولى نيز مايل به بىرحمى ناگهانى كه به واسطه بهرهمندى از ترياك و الكل زياد تشديد مىشد. | ||
شاه جهان (1627-1657م.)، ديگر فرمانرواى مغول هند، پسر يك زن راجپوتى به نام يوده باى بود. وى تاج محل را به نام ملكهاش«ممتاز محل» بنا كرد. در دوره حكومت او، قلمروى مغول به بزرگترين شكوفايى ظاهر خود رسيد. در دوران وى بود كه دهلى نماد اسلام هند شد. همچنين وى بود كه دستور ساخت تخت طاووس را داد. روى اين تخت بهترين طلاسازان او هفت سال تمام كار كردهاند و شاعران، شگفتزده با مبالغه و اغراق، به مدح و ثناى آن پرداختهاند. | شاه جهان (1627-1657م.)، ديگر فرمانرواى مغول هند، پسر يك زن راجپوتى به نام يوده باى بود. وى تاج محل را به نام ملكهاش«ممتاز محل» بنا كرد. در دوره حكومت او، قلمروى مغول به بزرگترين شكوفايى ظاهر خود رسيد. در دوران وى بود كه دهلى نماد اسلام هند شد. همچنين وى بود كه دستور ساخت تخت طاووس را داد. روى اين تخت بهترين طلاسازان او هفت سال تمام كار كردهاند و شاعران، شگفتزده با مبالغه و اغراق، به مدح و ثناى آن پرداختهاند. |
ویرایش