۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'م«' به 'م «') |
جز (جایگزینی متن - 'صدر المتألهين شيرازى' به 'صدر المتألهين شيرازى ') |
||
خط ۹۷: | خط ۹۷: | ||
5. رساله اتتل توته تتل: فيض، در اين رساله فارسى، براى اثبات اين ادّعا كه هر لفظى معنايى خاص دارد و از هيچ لفظى نبايد غفلت نمود شعرى را كه در واقع وصيت پدرى است به پسر خود به زبانى ساده و كودكانه و در عين حال بسيار پر مغز و با مفاهيم بلند، عنوان نموده است. | 5. رساله اتتل توته تتل: فيض، در اين رساله فارسى، براى اثبات اين ادّعا كه هر لفظى معنايى خاص دارد و از هيچ لفظى نبايد غفلت نمود شعرى را كه در واقع وصيت پدرى است به پسر خود به زبانى ساده و كودكانه و در عين حال بسيار پر مغز و با مفاهيم بلند، عنوان نموده است. | ||
6. اثبات حركت جوهرى: اثبات حركت جوهرى، رساله مختصرى است كه مرحوم ملا محمد محسن فيض كاشانى آن را به زبان فارسى نوشته است. حركت جوهرى، از ابداعات استاد و ابوالزوجه فيض؛ يعنى صدر المتألهين شيرازى است. فيض، در اين رساله كوشيده است با براهينى چند، اين موضوع را به اثبات برساند. او دو آيه از قرآن كريم را كه گوياى اين مطلب مهم و قطعى مىباشند، بهعنوان شاهد ذكر كرده است. فيض، در نهايت، رساله را با پاسخ به شبههاى كه از اهل حكمت در مورد حركت جوهرى نقل شده به پايان مىرساند. | 6. اثبات حركت جوهرى: اثبات حركت جوهرى، رساله مختصرى است كه مرحوم ملا محمد محسن فيض كاشانى آن را به زبان فارسى نوشته است. حركت جوهرى، از ابداعات استاد و ابوالزوجه فيض؛ يعنى [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]] است. فيض، در اين رساله كوشيده است با براهينى چند، اين موضوع را به اثبات برساند. او دو آيه از قرآن كريم را كه گوياى اين مطلب مهم و قطعى مىباشند، بهعنوان شاهد ذكر كرده است. فيض، در نهايت، رساله را با پاسخ به شبههاى كه از اهل حكمت در مورد حركت جوهرى نقل شده به پايان مىرساند. | ||
7. تحقيق معنى قابليت: اين رساله فارسى، در واقع، تبيين تفاوت بين خالق و مخلوق است كه مخلوق سر تا پا قابليت است و اين از مهمترين نقاط اختلاف ميان او و خالق اوست. فيض، در اين رساله، براى اثبات مدعاى خود بخش اعظمى را به نقل قولهايى از بزرگان اختصاص داده است و حسن ختام آن را روايت مهمى از پيغمبر اكرم(ص) قرار داده است. وى، فلسفه و كلام و ديگر علوم برهانى را ناتوان از تبيين چنين مسئله مهمى دانسته و بهترين كار را تمسك به روايات نورانى اهل بيت مىداند. | 7. تحقيق معنى قابليت: اين رساله فارسى، در واقع، تبيين تفاوت بين خالق و مخلوق است كه مخلوق سر تا پا قابليت است و اين از مهمترين نقاط اختلاف ميان او و خالق اوست. فيض، در اين رساله، براى اثبات مدعاى خود بخش اعظمى را به نقل قولهايى از بزرگان اختصاص داده است و حسن ختام آن را روايت مهمى از پيغمبر اكرم(ص) قرار داده است. وى، فلسفه و كلام و ديگر علوم برهانى را ناتوان از تبيين چنين مسئله مهمى دانسته و بهترين كار را تمسك به روايات نورانى اهل بيت مىداند. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
2. اللئالى: اين رساله نيز برگزيده كلمات حكمتآميزى است كه به آيات و روايات مزيّن شده و همانند رساله پيشين در 41 كلمه تدوين شده است. | 2. اللئالى: اين رساله نيز برگزيده كلمات حكمتآميزى است كه به آيات و روايات مزيّن شده و همانند رساله پيشين در 41 كلمه تدوين شده است. | ||
3. الكلمات المضنونة: اين رساله، متشكل از بخشهاى مختلفى است كه از بخش«توحيد و توكل» و نيز «صبر و شكر» كتاب «المحجة البيضاء» فراهم آمده است كه البته در آنها تغييراتى نيز داده شده كه در پاورقى به آنها اشاره گرديده است. مؤلف، پارهاى از فرازهاى كتاب را از كلمات صدر المتألهين شيرازى(استاد فيض)، در «اسفار» و «شواهد الربوبية» اقتباس كرده است. | 3. الكلمات المضنونة: اين رساله، متشكل از بخشهاى مختلفى است كه از بخش«توحيد و توكل» و نيز «صبر و شكر» كتاب «المحجة البيضاء» فراهم آمده است كه البته در آنها تغييراتى نيز داده شده كه در پاورقى به آنها اشاره گرديده است. مؤلف، پارهاى از فرازهاى كتاب را از كلمات [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين شيرازى]] (استاد فيض)، در «اسفار» و «شواهد الربوبية» اقتباس كرده است. | ||
4. اللبّ فى حدوث العالم: اين رساله از رسالات فلسفى فيض كاشانى است كه در آن مشى كلامى و اخبارى نداشته و در راستا و چارچوب حكماى اسلامى گام برداشته است. در اين رساله، فيض، حدوث عالم را به معناى ذاتى كه ديدگاه حكماى اسلامى است گرفته و زمان موهوم اهل كلام را وهمى پنداشته كه از سوء فهم ايشان نشأت يافته است كه در آن از جهات مختلف تناقض وجود دارد. | 4. اللبّ فى حدوث العالم: اين رساله از رسالات فلسفى فيض كاشانى است كه در آن مشى كلامى و اخبارى نداشته و در راستا و چارچوب حكماى اسلامى گام برداشته است. در اين رساله، فيض، حدوث عالم را به معناى ذاتى كه ديدگاه حكماى اسلامى است گرفته و زمان موهوم اهل كلام را وهمى پنداشته كه از سوء فهم ايشان نشأت يافته است كه در آن از جهات مختلف تناقض وجود دارد. |
ویرایش