۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - 'صدر المتألهين' به 'صدر المتألهين ') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
«المبدأ و المعاد» يا مرادف فارسى آن «آغاز و انجام»، نام چند كتابى است كه در آنها در زمينۀ خدا و معاد بحث شده، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]] از حكماء و [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] و صائن الدين على تركه از عرفاء از جمله كسانيند كه تحت عنوان مزبور كتاب نوشتهاند و در اينجا صدر المتألهين نيز همين نام را بر كتاب حاضر نهاده است. | «المبدأ و المعاد» يا مرادف فارسى آن «آغاز و انجام»، نام چند كتابى است كه در آنها در زمينۀ خدا و معاد بحث شده، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]] از حكماء و [[عبدالرزاق کاشی، عبدالرزاق بن جلالالدین|عبدالرزاق كاشانى]] و صائن الدين على تركه از عرفاء از جمله كسانيند كه تحت عنوان مزبور كتاب نوشتهاند و در اينجا [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] نيز همين نام را بر كتاب حاضر نهاده است. | ||
البته در عبارتهاى خود اين كتاب جملهاى كه تصريح كند به اين كه خود مؤلف اين نام را بر روى كتاب نهاده باشد نيست؛ اما مؤلف در برخى كتابهاى ديگرش از جمله در كتاب عرشيه ص 274 با همين عنوان از اين كتاب ياد مىكند. | البته در عبارتهاى خود اين كتاب جملهاى كه تصريح كند به اين كه خود مؤلف اين نام را بر روى كتاب نهاده باشد نيست؛ اما مؤلف در برخى كتابهاى ديگرش از جمله در كتاب عرشيه ص 274 با همين عنوان از اين كتاب ياد مىكند. | ||
خط ۲۵۰: | خط ۲۵۰: | ||
پس انسان براى فهم مسائل مبدأ و معاد نياز به تولد دوم، بلكه سوم دارد چنانچه از حضرت عيسى (ع) نقل است كه فرمود: «لن يلج ملكوت السماء من لم يولد مرتين». | پس انسان براى فهم مسائل مبدأ و معاد نياز به تولد دوم، بلكه سوم دارد چنانچه از حضرت عيسى (ع) نقل است كه فرمود: «لن يلج ملكوت السماء من لم يولد مرتين». | ||
صدر المتألهين به اين نكته توجه كرده و در ص 93 در توجيه علم بارى از طريق اتحاد عالم و معلوم مىگويد: «...هو نمط آخر من الكلام لا يصل إليه أفهام جماهير الأنام لأنه مرتقى عال و مقصد شريف غال و يحتاج دركه إلى فطرة ثانية بل ثالثة». | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] به اين نكته توجه كرده و در ص 93 در توجيه علم بارى از طريق اتحاد عالم و معلوم مىگويد: «...هو نمط آخر من الكلام لا يصل إليه أفهام جماهير الأنام لأنه مرتقى عال و مقصد شريف غال و يحتاج دركه إلى فطرة ثانية بل ثالثة». | ||
بر اين مبنا چون مؤلف راه ادراك اين گونه حقايق را ارتقاء نفس از عالم حس مىدانسته، مدّت زيادى را چنانچه خود مىگويد ص 382 - 380 به رياضت پرداخته تا توانسته به حقايق اين گونه مسائل از راه شهود دست يابد و سپس آنچه را از طريق شهود بدست آورده در قالب برهان در آورده است. | بر اين مبنا چون مؤلف راه ادراك اين گونه حقايق را ارتقاء نفس از عالم حس مىدانسته، مدّت زيادى را چنانچه خود مىگويد ص 382 - 380 به رياضت پرداخته تا توانسته به حقايق اين گونه مسائل از راه شهود دست يابد و سپس آنچه را از طريق شهود بدست آورده در قالب برهان در آورده است. | ||
لذا مىتوان گفت فلسفۀ صدر المتألهين از نظر شيوۀ تحصيل معارف و نوع دستيابى به حقايق فلسفهاى است اشراقى، گرچه از نظر محتوايى فلسفهاى است متمايل به عرفان، اين شيوهاى است كه در عموم كتابهايش و از جمله در مبدأ و معاد سلوك كرده، در صفحۀ 382 اشاره به شيوۀ خود مىكند و مىگويد: «...طريقتنا في المعارف و العلوم الحاصلة لنا بالممازجة بين طريقة المتألهين من الحكماء و المليين من العرفاء». | لذا مىتوان گفت فلسفۀ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] از نظر شيوۀ تحصيل معارف و نوع دستيابى به حقايق فلسفهاى است اشراقى، گرچه از نظر محتوايى فلسفهاى است متمايل به عرفان، اين شيوهاى است كه در عموم كتابهايش و از جمله در مبدأ و معاد سلوك كرده، در صفحۀ 382 اشاره به شيوۀ خود مىكند و مىگويد: «...طريقتنا في المعارف و العلوم الحاصلة لنا بالممازجة بين طريقة المتألهين من الحكماء و المليين من العرفاء». | ||
صدر المتألهين در همين جا به داشتن اين طريق مىبالد و مىگويد آن چه براى ما به فضل و رحمت خداوند ميسر شده و آنچه را به فضل وجود او ما بدست آورديم، نه مشائين توانستند، به دست آورند و نه عرفاء توانستند آن را با بحث و برهان اثبات نمايند، بلكه برهانى كردن مشهودات عرفانى امتيازى است كه از بين امت مرحومه نصيب من گشته است. | [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] در همين جا به داشتن اين طريق مىبالد و مىگويد آن چه براى ما به فضل و رحمت خداوند ميسر شده و آنچه را به فضل وجود او ما بدست آورديم، نه مشائين توانستند، به دست آورند و نه عرفاء توانستند آن را با بحث و برهان اثبات نمايند، بلكه برهانى كردن مشهودات عرفانى امتيازى است كه از بين امت مرحومه نصيب من گشته است. | ||
اين مطلب را گرچه در جاهاى ديگر فرموده كه در اين مورد مطلبى راجع به طول رياضيات نيست، بلكه فقط گلايه از معاصرين است. به نظر مىرسد علم مقيّد شود به «معناى اعم از فلسفه» بهتر خواهد بود، چون موجود ياد شده، تقابل بين فكر فلسفه و انديشههاى دينى است و متبادر از تقابل علم و دين امروزه علم جديد است. | اين مطلب را گرچه در جاهاى ديگر فرموده كه در اين مورد مطلبى راجع به طول رياضيات نيست، بلكه فقط گلايه از معاصرين است. به نظر مىرسد علم مقيّد شود به «معناى اعم از فلسفه» بهتر خواهد بود، چون موجود ياد شده، تقابل بين فكر فلسفه و انديشههاى دينى است و متبادر از تقابل علم و دين امروزه علم جديد است. | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۶۵: | ||
مسألۀ سازگارى علم و دين از مسائلى است كه همواره مورد بحث و گفتگوى دانشمندان بوده و هست به طورى كه مىتوان گفت علم كلام مولود همين انديشه بوده است، اين انديشه نيز انگيزۀ نيرومندى براى دانشمندان بوده كه در اثبات سازگارى قلم زنند. | مسألۀ سازگارى علم و دين از مسائلى است كه همواره مورد بحث و گفتگوى دانشمندان بوده و هست به طورى كه مىتوان گفت علم كلام مولود همين انديشه بوده است، اين انديشه نيز انگيزۀ نيرومندى براى دانشمندان بوده كه در اثبات سازگارى قلم زنند. | ||
از جمله كسانى كه به انگيزۀ اثبات چنين ادعايى قلم زدهاند و كتابى تأليف نمودهاند، صدر المتألهين است، او در مقدمۀ كتاب حاضر چنين مىگويد: | از جمله كسانى كه به انگيزۀ اثبات چنين ادعايى قلم زدهاند و كتابى تأليف نمودهاند، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] است، او در مقدمۀ كتاب حاضر چنين مىگويد: | ||
«لما رأيت التطابق بين البراهين العقلية و الآراء النقلية و صادفت التوافق بين القوانين الحكمية و الأصول الدينية... و لا شك أنّ أفضل العلوم الإلهية هو معرفة اللّه... و أفضل العلوم الطبيعية معرفة النفس... فرأيت أن يشتمل كتابي على فنين... فن الربوبيات... و علم النفس... فإنّهما من المقاصد التي هما أساس العلم و العرفان....». | «لما رأيت التطابق بين البراهين العقلية و الآراء النقلية و صادفت التوافق بين القوانين الحكمية و الأصول الدينية... و لا شك أنّ أفضل العلوم الإلهية هو معرفة اللّه... و أفضل العلوم الطبيعية معرفة النفس... فرأيت أن يشتمل كتابي على فنين... فن الربوبيات... و علم النفس... فإنّهما من المقاصد التي هما أساس العلم و العرفان....». | ||
خط ۳۰۶: | خط ۳۰۶: | ||
2 - رسالة في الحشر. | 2 - رسالة في الحشر. | ||
تأليف صدر المتألهين. | تأليف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] . | ||
3 - رسالة في المظاهر الإلهية في أسرار العلوم الكمالية. | 3 - رسالة في المظاهر الإلهية في أسرار العلوم الكمالية. | ||
تأليف صدر المتألهين. | تأليف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] . | ||
4 - رسالهاى براى ملا شمس الدين محمد گيلانى | 4 - رسالهاى براى ملا شمس الدين محمد گيلانى | ||
تأليف صدر المتألهين. | تأليف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] . | ||
5 - رسالهاى در جواب سؤالهاى خواجه نصير از شمس الدين خسروشاهى. | 5 - رسالهاى در جواب سؤالهاى خواجه نصير از شمس الدين خسروشاهى. | ||
تأليف صدر المتألهين. | تأليف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] . | ||
6 - رسالهاى در تهذيب اخلاق. | 6 - رسالهاى در تهذيب اخلاق. |
ویرایش