پرش به محتوا

قاموس الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۷
جز
جایگزینی متن - 'مامقانى' به 'مامقانى '
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'مامقانى' به 'مامقانى ')
خط ۴۱: خط ۴۱:


== معرفى اجمالى ==
== معرفى اجمالى ==
'''قاموس الرجال'''، نام اثرى انتقادى در علم رجال، به زبان عربى، تأليف شيخ [[شوشتری، محمد تقی|محمدتقى شوشترى]] متوفاى 1416ق، عالم و رجالى امامى معاصر است. اين كتاب در اصل، تعليقات انتقادى بر «تنقيح المقال» شيخ عبداللّه مامقانى است كه شوشترى در سفر اجبارى خود به نجف (سال‌هاى 1354 - 1360ق)، با مطالعه رجال مامقانى و ملاحظه كاستى‌ها و آشفتگى‌هاى آن، نخست، در حاشيه «تنقيح» و سپس به‌صورت كتاب مستقل، در مدت قريب به شش سال نگاشته است.
'''قاموس الرجال'''، نام اثرى انتقادى در علم رجال، به زبان عربى، تأليف شيخ [[شوشتری، محمد تقی|محمدتقى شوشترى]] متوفاى 1416ق، عالم و رجالى امامى معاصر است. اين كتاب در اصل، تعليقات انتقادى بر «تنقيح المقال» شيخ عبداللّه [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]]  است كه شوشترى در سفر اجبارى خود به نجف (سال‌هاى 1354 - 1360ق)، با مطالعه رجال [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]]  و ملاحظه كاستى‌ها و آشفتگى‌هاى آن، نخست، در حاشيه «تنقيح» و سپس به‌صورت كتاب مستقل، در مدت قريب به شش سال نگاشته است.


== ساختار ==
== ساختار ==




«قاموس الرجال» همچون «تنقيح المقال»، شامل مقدمه و متن اصلى و خاتمه است. شوشترى در مقدمه، نخست، به‌اختصار برخى اشكالات و اشتباهات «تنقيح المقال» را ذكر كرده و سپس در 28 فايده، مبناى انتقادات رجالى خود در باره آرا و نظرات رجالى مامقانى و ديگر رجاليان را يادآور شده و مثال‌هايى براى هريك ذكر كرده است.
«قاموس الرجال» همچون «تنقيح المقال»، شامل مقدمه و متن اصلى و خاتمه است. شوشترى در مقدمه، نخست، به‌اختصار برخى اشكالات و اشتباهات «تنقيح المقال» را ذكر كرده و سپس در 28 فايده، مبناى انتقادات رجالى خود در باره آرا و نظرات رجالى [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]]  و ديگر رجاليان را يادآور شده و مثال‌هايى براى هريك ذكر كرده است.


متن اصلى، همانند «تنقيح» متشكل از چهار بخش است:نام‌ها (كه عمده كتاب بدان تخصيص يافته)؛ كنيه‌ها؛ القاب و نام زنان راوى حديث. شوشترى در هر بخش راويان را به ترتيب الفبا آورده و پس از ذكر بخش‌هايى از قول مامقانى، تعليقات خود را بعد از تعبير «أقول» بيان كرده و اشتباهات وى را در زمينه‌هاى مختلف، از بحث لغوى گرفته تا استنباط رجالى يادآور شده و بر مبناى ديدگاه رجالى خود تصحيح كرده است.
متن اصلى، همانند «تنقيح» متشكل از چهار بخش است:نام‌ها (كه عمده كتاب بدان تخصيص يافته)؛ كنيه‌ها؛ القاب و نام زنان راوى حديث. شوشترى در هر بخش راويان را به ترتيب الفبا آورده و پس از ذكر بخش‌هايى از قول [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]] ، تعليقات خود را بعد از تعبير «أقول» بيان كرده و اشتباهات وى را در زمينه‌هاى مختلف، از بحث لغوى گرفته تا استنباط رجالى يادآور شده و بر مبناى ديدگاه رجالى خود تصحيح كرده است.


او همچنين در مواردى كه مامقانى شرح حال راوى را ذكر نكرده، از كتاب‌هاى رجال و تاريخ، مطالبى در باره فرد آورده و طبقه او را مشخص كرده و گاه عناوين جديدى افزوده است.
او همچنين در مواردى كه [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]]  شرح حال راوى را ذكر نكرده، از كتاب‌هاى رجال و تاريخ، مطالبى در باره فرد آورده و طبقه او را مشخص كرده و گاه عناوين جديدى افزوده است.


خاتمه نيز شامل 33 مورد از اشكالات شوشترى بر خاتمه «تنقيح» است. در انتهاى آخرين مجلد از «قاموس»، سه رساله مستقل از [[شوشتری، محمد تقی|محمدتقى شوشترى]] به چاپ رسيده است: نخست، «الدر النضير في المكنين بأبي‌بصير» كه در آن اقوال مختلف متقدمان و متأخران در باره كسانى كه مكنّا به ابوبصير بوده‌اند - از جمله: يوسف بن حارث بترى، عبداللّه بن محمد اسدى، ليث بن بخترى مرادى، يحيى بن ابى‌القاسم اسدى - گردآورى شده، ضمن تحقيقى دقيق در مسئله، ادله‌اى براى اثبات اينكه كاربرد مطلق اين كنيه در اسناد روايات به يحيى اسدى اشاره دارد، فراهم آمده است؛ ديگرى، «رسالة في تواريخ النبي و الآل(ص)» كه شامل تحقيقى جامع بر مبناى كتب متقدم شيعه و سنى در باره زمان و مكان ولادت و وفات، مدفن، مادران، زنان و فرزندان چهارده معصوم است. ظاهراً اين رساله، بسط و تفصيل مقدمه سوم كتاب تنقيح است؛ سوم، «رسالة في سهو النبي(ص)».
خاتمه نيز شامل 33 مورد از اشكالات شوشترى بر خاتمه «تنقيح» است. در انتهاى آخرين مجلد از «قاموس»، سه رساله مستقل از [[شوشتری، محمد تقی|محمدتقى شوشترى]] به چاپ رسيده است: نخست، «الدر النضير في المكنين بأبي‌بصير» كه در آن اقوال مختلف متقدمان و متأخران در باره كسانى كه مكنّا به ابوبصير بوده‌اند - از جمله: يوسف بن حارث بترى، عبداللّه بن محمد اسدى، ليث بن بخترى مرادى، يحيى بن ابى‌القاسم اسدى - گردآورى شده، ضمن تحقيقى دقيق در مسئله، ادله‌اى براى اثبات اينكه كاربرد مطلق اين كنيه در اسناد روايات به يحيى اسدى اشاره دارد، فراهم آمده است؛ ديگرى، «رسالة في تواريخ النبي و الآل(ص)» كه شامل تحقيقى جامع بر مبناى كتب متقدم شيعه و سنى در باره زمان و مكان ولادت و وفات، مدفن، مادران، زنان و فرزندان چهارده معصوم است. ظاهراً اين رساله، بسط و تفصيل مقدمه سوم كتاب تنقيح است؛ سوم، «رسالة في سهو النبي(ص)».
خط ۶۳: خط ۶۳:
يكى از خصوصياتى كه ايشان دارد، توجه به يكى از تصحيفات نسخه‌هاست؛ به اين معنا كه در فلان نسخه اين كلمه تصحيف شده و چرا تصحيف شده و چگونه اين لفظ بدين‌گونه درآمده است؟ براى مثال، در جايى به نظر مى‌رسد كه مناسبت ندارد اين جمله اينجا اضافه شده باشد. ايشان علل اضافه بودن آن را ذكر مى‌كند و نشان مى‌دهد كه اين مطلب، عادى و طبيعى است؛ حال آنكه قبل از بيان مناسبت، هيچ به نظر طبيعى نمى‌رسيده است و در اين زمينه قدرت و ذوق فوق‌العاده‌اى از خود نشان داده‌اند.
يكى از خصوصياتى كه ايشان دارد، توجه به يكى از تصحيفات نسخه‌هاست؛ به اين معنا كه در فلان نسخه اين كلمه تصحيف شده و چرا تصحيف شده و چگونه اين لفظ بدين‌گونه درآمده است؟ براى مثال، در جايى به نظر مى‌رسد كه مناسبت ندارد اين جمله اينجا اضافه شده باشد. ايشان علل اضافه بودن آن را ذكر مى‌كند و نشان مى‌دهد كه اين مطلب، عادى و طبيعى است؛ حال آنكه قبل از بيان مناسبت، هيچ به نظر طبيعى نمى‌رسيده است و در اين زمينه قدرت و ذوق فوق‌العاده‌اى از خود نشان داده‌اند.


كتاب، به‌صورت تعليقه‌اى بر رجال علامه، مامقانى نگارش يافت و در آغاز به نام تعليقات «تنقيح المقال» مشهور گشت، ولى هنگام طبع به نام «قاموس الرجال في تحقيق رواة الشيعة و محدثيهم» ناميده شد.
كتاب، به‌صورت تعليقه‌اى بر رجال علامه، [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]]  نگارش يافت و در آغاز به نام تعليقات «تنقيح المقال» مشهور گشت، ولى هنگام طبع به نام «قاموس الرجال في تحقيق رواة الشيعة و محدثيهم» ناميده شد.


درهرحال، هرچند اين كتاب به‌صورت تعليقه بر رجال مامقانى نگاشته شده، ولى خود به‌صورت كتابى مستقلى است كه در عين بيان لغزش‌هاى اصل، مطالب مستقلى دارد كه براى هر فقيه علاقه‌مند به رجال، مفيد و سودمند مى‌باشد.
درهرحال، هرچند اين كتاب به‌صورت تعليقه بر رجال [[مامقانی، عبدالله|مامقانى]]  نگاشته شده، ولى خود به‌صورت كتابى مستقلى است كه در عين بيان لغزش‌هاى اصل، مطالب مستقلى دارد كه براى هر فقيه علاقه‌مند به رجال، مفيد و سودمند مى‌باشد.


كتاب، درحالى‌كه كليه متون رجالى‌هاى قدما را در بر دارد و از نقل توثيقات متأخران خوددارى كرده است، در مواردى كه رجالى‌هاى متأخر بر مسائلى دست يافته‌اند كه قدما از آنها غفلت داشته‌اند، آنها را نيز آورده است؛ مثلاً در باره يك راوى، اگر شخصيت‌هاى بزرگى، مانند [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و شيخ بر وثاقت او دست يافته‌اند، هرگز بر توثيقاتى كه دانشمندان متأخر، مانند علامه و ابن داوود انجام داده‌اند، اعتنا نكرده، به همان توثيقات ديرينه اكتفا ورزيده است؛ زيرا توثيقات متأخرين مستند به قدماست. آنگاه كه بر اصل دست يافتيم، ديگر نيازى به ذكر نقل‌هاى دست دوم نيست، ولى آنجا كه متأخرين بر يك سلسله قرائن دست يافته‌اند كه وثاقت و يا ضعف راوى را در مواردى ثابت مى‌كند، به نقل توثيق و يا تضعيف متأخران مى‌پردازد و يا اگر رجاليون متقدم، فردى را در ضمن ترجمه راوى ديگر ذكر كرده‌اند كه غالباً انسان بر چنين ذكر ضمنى متوجه نمى‌شود، درحالى‌كه يك رجالى متأخر بر چنين توثيق ضمنى دست يافته و آن را در فصل مخصوص به آن راوى يادآور شده باشد، توثيق هر دو را نقل مى‌كند، تا حق رجالى متأخر به‌عنوان نخستين فردى كه توثيق راوى را در كلمات قدما به دست آورده است، ادا گردد.
كتاب، درحالى‌كه كليه متون رجالى‌هاى قدما را در بر دارد و از نقل توثيقات متأخران خوددارى كرده است، در مواردى كه رجالى‌هاى متأخر بر مسائلى دست يافته‌اند كه قدما از آنها غفلت داشته‌اند، آنها را نيز آورده است؛ مثلاً در باره يك راوى، اگر شخصيت‌هاى بزرگى، مانند [[نجاشی، احمد بن علی|نجاشى]] و شيخ بر وثاقت او دست يافته‌اند، هرگز بر توثيقاتى كه دانشمندان متأخر، مانند علامه و ابن داوود انجام داده‌اند، اعتنا نكرده، به همان توثيقات ديرينه اكتفا ورزيده است؛ زيرا توثيقات متأخرين مستند به قدماست. آنگاه كه بر اصل دست يافتيم، ديگر نيازى به ذكر نقل‌هاى دست دوم نيست، ولى آنجا كه متأخرين بر يك سلسله قرائن دست يافته‌اند كه وثاقت و يا ضعف راوى را در مواردى ثابت مى‌كند، به نقل توثيق و يا تضعيف متأخران مى‌پردازد و يا اگر رجاليون متقدم، فردى را در ضمن ترجمه راوى ديگر ذكر كرده‌اند كه غالباً انسان بر چنين ذكر ضمنى متوجه نمى‌شود، درحالى‌كه يك رجالى متأخر بر چنين توثيق ضمنى دست يافته و آن را در فصل مخصوص به آن راوى يادآور شده باشد، توثيق هر دو را نقل مى‌كند، تا حق رجالى متأخر به‌عنوان نخستين فردى كه توثيق راوى را در كلمات قدما به دست آورده است، ادا گردد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش