پرش به محتوا

الرحلة الحجازية المسماة الارتسامات اللطاف في خاطر الحاج إلی أقدس مطاف: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'محمد رشيد رضا' به 'محمد رشيد رضا ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۱: خط ۵۱:




"الرحة الحجازيه، المسماه الارتسامات اللطاف فى خاطر الحاج الى أقدس مطاف"، تأليف [[ارسلان، شکیب |امير شكيب ارسلان]] (1286-1366) به عربي مى‌باشد. اين سفرنامه سفر حج او در سال 1348 است كه از بهترين سفرنامه‌ها است.
'''الرحة الحجازيه، المسماه الارتسامات اللطاف فى خاطر الحاج الى أقدس مطاف'''، تأليف [[ارسلان، شکیب |امير شكيب ارسلان]] (1286-1366) به عربي مى‌باشد. اين سفرنامه سفر حج او در سال 1348 است كه از بهترين سفرنامه‌ها است.


== ساختار==
== ساختار==
خط ۶۳: خط ۶۳:
سفر شكيب ارسلان از سويس به مقصد جده آغاز شده است. مطالب مختلفي كه در اين سفرنامه آمده است، به ترتيب به اين شرح است:
سفر شكيب ارسلان از سويس به مقصد جده آغاز شده است. مطالب مختلفي كه در اين سفرنامه آمده است، به ترتيب به اين شرح است:


1-جده، اولين مكاني كه او گزارش مى‌كند. نويسنده كه به جهت فصاحت و بلاغت نوشته‌هايش به امير بيان مشهور شده است، با كلامي اديبانه به توصيف اين شهر و مناظر آن كه به گفته خودش براي هميشه در لوح خاطرش منقوش شده، مى‌پردازد. او اگر چه از مناظر زيباي سواحل جده غرق لذت شده است؛ اما لذت خارج از وصف خود را بدين جهت مى‌داند كه جده دروازه ورود به مكه مكرمه است و به مزار نبي مكرم اسلام(ص) نزديك شده است.
#جده، اولين مكاني كه او گزارش مى‌كند. نويسنده كه به جهت فصاحت و بلاغت نوشته‌هايش به امير بيان مشهور شده است، با كلامي اديبانه به توصيف اين شهر و مناظر آن كه به گفته خودش براي هميشه در لوح خاطرش منقوش شده، مى‌پردازد. او اگر چه از مناظر زيباي سواحل جده غرق لذت شده است؛ اما لذت خارج از وصف خود را بدين جهت مى‌داند كه جده دروازه ورود به مكه مكرمه است و به مزار نبي مكرم اسلام(ص) نزديك شده است.
 
#مكه، بهشت عبادت در روي زمين و جنت معنوي دنياست. اين مكان كه به صخره‌هايي محصور شده، از چنان گرمايي برخوردار است كه اگر بر آن صخره‌ها تكه گوشتي قرار دهي، بدون نياز به آتش مى‌پزد. به اعتقاد نويسنده كمبود آب و لايزرع بودن و محروميت اين شهر از زيورهاي مادي با شعاع نعمت‌هاي معنوي جبران شده است. چاه‌هاي ام‌القري در زمان جاهليت به دست افراد مختلف حفر شده بود، اما كفاف مكه را نمى‌داد تا اين كه بئر زمزم به دست عبدالمطلب حفر گرديد و بدين وسيله آب مردم و حجاج مكه تأمين گرديد. پس از اسلام با افزايش حجاج مكه احتياج به آب به ويژه در ايام حج در عرفه و مني شدت يافت. چنان كه مشهور است، زن هارون الرشيد درصدد رفع اين مشكل برآمد و آب چشم‌هاي را كه در چهل كيلومتري مكه بود، به مكه انتقال داد. اين كار عظيم كه به عين زبيده معروف است، قريب به هزار و صد سال است كه آب مورد نياز حجاج را تأمين كرده است.
2- مكه، بهشت عبادت در روي زمين و جنت معنوي دنياست. اين مكان كه به صخره‌هايي محصور شده، از چنان گرمايي برخوردار است كه اگر بر آن صخره‌ها تكه گوشتي قرار دهي، بدون نياز به آتش مى‌پزد. به اعتقاد نويسنده كمبود آب و لايزرع بودن و محروميت اين شهر از زيورهاي مادي با شعاع نعمت‌هاي معنوي جبران شده است. چاه‌هاي ام‌القري در زمان جاهليت به دست افراد مختلف حفر شده بود، اما كفاف مكه را نمى‌داد تا اين كه بئر زمزم به دست عبدالمطلب حفر گرديد و بدين وسيله آب مردم و حجاج مكه تأمين گرديد. پس از اسلام با افزايش حجاج مكه احتياج به آب به ويژه در ايام حج در عرفه و مني شدت يافت. چنان كه مشهور است، زن هارون الرشيد درصدد رفع اين مشكل برآمد و آب چشم‌هاي را كه در چهل كيلومتري مكه بود، به مكه انتقال داد. اين كار عظيم كه به عين زبيده معروف است، قريب به هزار و صد سال است كه آب مورد نياز حجاج را تأمين كرده است.
#:نويسنده مطالب منابع معتبر را با زمان خود تطبيق داده و تنها به ديده‌ها و شنيده‌ها اكتفا نمى‌كند؛ به عنوان مثال: با ذكر مطلبي از [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن‌حوقل]]  درباره چشمه‌اي كه در كلام او آمده است، اظهار نظر كرده و درباره اين كه همان عين زبيده است به تحليل ادبي كلام او و استعمال لفظ "الماجن" در زمان او(حدود سنه 330ق) و زمان أزرقي(حدود سنه 200ق) مى‌پردازد. بدين ترتيب به شيوه علماي زبانشناس و لغتدان به تطبيق مكان‌هاي جغرافيايي مى‌پردازد.
 
#:ارسلان از صراحت لهجه برخوردار بوده و حقايقي را كه گاه از بيان آن پرهيز مى‌شود، در لابلاي مطالب كتاب آورده است. وقف از سنت‌هاي حسنه‌اي است كه به جهت تأكيد بر استحباب آن در شرع مقدس در بين مسلمين رواج داشته است. "سوء تصرف مسلمين در اوقاف گذشتگان" مطلبي است كه به آن اشاره شده و به اجمال به آن پرداخته شده و لكن جاي موشكافي و بحث‌هاي فراواني دارد. به عقيده وي تخريب و استفاده نامشروع از اين اموال كه جنبه عمومي دارد، از عواملي است كه سرزمين‌هاي فرنگي بدين وسيله به لحاظ زيورهاي دينوي بر سرزمين‌هاي اسلامي پيشي گرفته‌اند. او با اشاره به تصرفات شخصي واليان در بيت‌المال، قَسم ياد مى‌كند كه اسلام را امراء به فساد كشيده‌اند و سبب فساد امراء نيز عالمان ديني بوده‌اند كه با گرايش به طمع امور دنيوي به تأويل نصوص شرعي به غير معاني حقيقي آن پرداخته‌اند. اين چنين بود كه اين امت از عظمتي كه داشت سقوط نمود به گونه‌اي كه دانشمندان غربي تصور كردند كه اسلام و مدنيت در برابر هم قرار دارند.
نويسنده مطالب منابع معتبر را با زمان خود تطبيق داده و تنها به ديده‌ها و شنيده‌ها اكتفا نمى‌كند؛ به عنوان مثال: با ذكر مطلبي از [[ابن حوقل، محمد بن حوقل|ابن‌حوقل]]  درباره چشمه‌اي كه در كلام او آمده است، اظهار نظر كرده و درباره اين كه همان عين زبيده است به تحليل ادبي كلام او و استعمال لفظ "الماجن" در زمان او(حدود سنه 330ق) و زمان أزرقي(حدود سنه 200ق) مى‌پردازد. بدين ترتيب به شيوه علماي زبانشناس و لغتدان به تطبيق مكان‌هاي جغرافيايي مى‌پردازد.
#:اگر چه انتظار آن است كه نويسنده تنها به سرزمين حجاز بپردازد؛ اما نويسنده عنان كلام را به سير بحث سپرده و از موضوع خارج مي‌شود؛ به عنوان نمونه مسجد بزرگ قرطبه كه به اذعان شكيب ارسلان قلم از وصف آن عاجز بوده است، از اماكني است كه چگونگي بنا و تزئينات آن شرح شده است. او كه بر خروج از بحث واقف است با عبارت «به موضوعي كه مربوط به حجاز است باز مى‌گرديم» به شرح سفر مى‌پردازد.
 
#:در اثناء سفر بيماري گريبان ارسلان را مى‌گيرد. او كه به گفته خود بزرگ شده كوه‌هاي لبنان است و تحمل گرماي شديد را ندارد، بيماريش ادامه مى‌يابد و وقوف در عرفات را با اين كه بيماريش شدت گرفته، انجام مى‌دهد. او سپس به مني باز مى‌گردد و ساير مناسك را نيز به جاي مى‌آورد.
ارسلان از صراحت لهجه برخوردار بوده و حقايقي را كه گاه از بيان آن پرهيز مى‌شود، در لابلاي مطالب كتاب آورده است. وقف از سنت‌هاي حسنه‌اي است كه به جهت تأكيد بر استحباب آن در شرع مقدس در بين مسلمين رواج داشته است. "سوء تصرف مسلمين در اوقاف گذشتگان" مطلبي است كه به آن اشاره شده و به اجمال به آن پرداخته شده و لكن جاي موشكافي و بحث‌هاي فراواني دارد. به عقيده وي تخريب و استفاده نامشروع از اين اموال كه جنبه عمومي دارد، از عواملي است كه سرزمين‌هاي فرنگي بدين وسيله به لحاظ زيورهاي دينوي بر سرزمين‌هاي اسلامي پيشي گرفته‌اند. او با اشاره به تصرفات شخصي واليان در بيت‌المال، قَسم ياد مى‌كند كه اسلام را امراء به فساد كشيده‌اند و سبب فساد امراء نيز عالمان ديني بوده‌اند كه با گرايش به طمع امور دنيوي به تأويل نصوص شرعي به غير معاني حقيقي آن پرداخته‌اند. اين چنين بود كه اين امت از عظمتي كه داشت سقوط نمود به گونه‌اي كه دانشمندان غربي تصور كردند كه اسلام و مدنيت در برابر هم قرار دارند.
#او تنها راه نجات را پناه بردن به كوه‌هاي طائف مى‌داند كه به دوستانش اظهار مى‌دارد كه اگر مرا دوست داريد، بدون تأخير مرا به طائف ببريد. در طائف است كه گمان او بر اين كه شفاي او در هواي كوهستان است، به يقين تبديل شده و سلامتي خود را باز مى‌يابد.
 
#:ذكر بازارهاي عرب؛ مانند "عكاظ"، شرح صخره‌هاي موجود در طائف كه وي را به تعجب واداشته است، و نيز اماكن و آب و هواي و تاريخچه تحولات و علما و بزرگان اين شهر از مطالبي است كه در ادامه مى‌توان مشاهده نمود.
اگر چه انتظار آن است كه نويسنده تنها به سرزمين حجاز بپردازد؛ اما نويسنده عنان كلام را به سير بحث سپرده و از موضوع خارج مي‌شود؛ به عنوان نمونه مسجد بزرگ قرطبه كه به اذعان شكيب ارسلان قلم از وصف آن عاجز بوده است، از اماكني است كه چگونگي بنا و تزئينات آن شرح شده است. او كه بر خروج از بحث واقف است با عبارت «به موضوعي كه مربوط به حجاز است باز مى‌گرديم» به شرح سفر مى‌پردازد.
#:شكيب كه به لحاظ جسمي و روحي در طائف احساس سرور و گشادگي سينه كرده است، بخش اعظم كتاب را به اين شهر اختصاص داده و خبر فتح اين شهر توسط نبي اكرم(ص) و آثار تمدني آن را نيز به تفصيل شرح كرده است.
 
#وادى‌القري، گزارش از مكان‌هاي كه در گذشته معمور و آباد بوده و در اين زمان جز نامي از آنها نمانده است؛ از جمله مطالبي است كه نويسنده به آنها اهتمام داشته است. وادي القري از اماكني است كه در صدر اسلام آباد بوده است. اين منطقه خود مشتمل بر مناطقي بوده است كه از جمله آنها "العلا"ست كه به نقل از ياقوت حموي نبي مكرم اسلام(ص) در راه تبوك در آنجا توقف نمود.
در اثناء سفر بيماري گريبان ارسلان را مى‌گيرد. او كه به گفته خود بزرگ شده كوه‌هاي لبنان است و تحمل گرماي شديد را ندارد، بيماريش ادامه مى‌يابد و وقوف در عرفات را با اين كه بيماريش شدت گرفته، انجام مى‌دهد. او سپس به مني باز مى‌گردد و ساير مناسك را نيز به جاي مى‌آورد.
#بررسي معادن جزيرة العرب و مناطق جغرافيايي كه اين معادن واقع شده است، از ديگر مطالبي است كه به تفصيل به آن پرداخته شده است. نويسنده به اين بسنده نكرده و در ادامه رساله‌اي نيز درباره معادن يمن كه از موضوع سفرنامه بيرون است، به نگارش درآورده است. او در پايان كتاب مجدداً يادي از كوه‌هاي طائف و هواي لطيف آن كرده و سلسله جبال جزيرةالعرب را به لحاظ لطافت هوا از لبنان، سويسره و ساير مناطق بهتر مى‌داند.
 
3- او تنها راه نجات را پناه بردن به كوه‌هاي طائف مى‌داند كه به دوستانش اظهار مى‌دارد كه اگر مرا دوست داريد، بدون تأخير مرا به طائف ببريد. در طائف است كه گمان او بر اين كه شفاي او در هواي كوهستان است، به يقين تبديل شده و سلامتي خود را باز مى‌يابد.
 
ذكر بازارهاي عرب؛ مانند "عكاظ"، شرح صخره‌هاي موجود در طائف كه وي را به تعجب واداشته است، و نيز اماكن و آب و هواي و تاريخچه تحولات و علما و بزرگان اين شهر از مطالبي است كه در ادامه مى‌توان مشاهده نمود.
 
شكيب كه به لحاظ جسمي و روحي در طائف احساس سرور و گشادگي سينه كرده است، بخش اعظم كتاب را به اين شهر اختصاص داده و خبر فتح اين شهر توسط نبي اكرم(ص) و آثار تمدني آن را نيز به تفصيل شرح كرده است.
 
4- وادى‌القري، گزارش از مكان‌هاي كه در گذشته معمور و آباد بوده و در اين زمان جز نامي از آنها نمانده است؛ از جمله مطالبي است كه نويسنده به آنها اهتمام داشته است. وادي القري از اماكني است كه در صدر اسلام آباد بوده است. اين منطقه خود مشتمل بر مناطقي بوده است كه از جمله آنها "العلا"ست كه به نقل از ياقوت حموي نبي مكرم اسلام(ص) در راه تبوك در آنجا توقف نمود.
 
5- بررسي معادن جزيرة العرب و مناطق جغرافيايي كه اين معادن واقع شده است، از ديگر مطالبي است كه به تفصيل به آن پرداخته شده است. نويسنده به اين بسنده نكرده و در ادامه رساله‌اي نيز درباره معادن يمن كه از موضوع سفرنامه بيرون است، به نگارش درآورده است. او در پايان كتاب مجدداً يادي از كوه‌هاي طائف و هواي لطيف آن كرده و سلسله جبال جزيرةالعرب را به لحاظ لطافت هوا از لبنان، سويسره و ساير مناطق بهتر مى‌داند.


== وضعيت==
== وضعيت==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش