۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'سيد حيدر آملى' به 'سيد حيدر آملى ') |
||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
درباره اصطلاح اين واژه، معانى و تعبيرات بسيارى گفته شده است؛ چرا كه گاه چنان عرشىاش مىدانند كه جز خدا را لايقش نمىشمارند و گاه چنان فرشىاش مىدارند كه جمله موجودات را صاحبش مىخوانند. | درباره اصطلاح اين واژه، معانى و تعبيرات بسيارى گفته شده است؛ چرا كه گاه چنان عرشىاش مىدانند كه جز خدا را لايقش نمىشمارند و گاه چنان فرشىاش مىدارند كه جمله موجودات را صاحبش مىخوانند. | ||
نويسنده علت اين امر را ذو مراتب بودن اين واژه دانسته است و ضمن بررسى اقوال بزرگانى؛ چون نجمالدين كبرى، [[جامی، عبدالرحمن|جامى]]، مولانا، عطار، قيصرى، نيفى، هجويرى، ترمذى، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) و سيد حيدر آملى در اين رابطه، به تعريف جامعى از آن اشاره كرده است: «ولايت، حقيقت كليه و صفت الهيه و شأنى از شئون ذاتيه است كه اقتضاى ظهور دارد و منشأ بروز تعينات و علت ظهور حقايق خلقيه، بلكه مبدأ تعيين اسماء الهيه در حضرت علميه است.» | نويسنده علت اين امر را ذو مراتب بودن اين واژه دانسته است و ضمن بررسى اقوال بزرگانى؛ چون نجمالدين كبرى، [[جامی، عبدالرحمن|جامى]]، مولانا، عطار، قيصرى، نيفى، هجويرى، ترمذى، [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]]، [[امام خمينى(ره)|امام خمينى]](ره) و [[قاشی، حیدر بن علی|سيد حيدر آملى]] در اين رابطه، به تعريف جامعى از آن اشاره كرده است: «ولايت، حقيقت كليه و صفت الهيه و شأنى از شئون ذاتيه است كه اقتضاى ظهور دارد و منشأ بروز تعينات و علت ظهور حقايق خلقيه، بلكه مبدأ تعيين اسماء الهيه در حضرت علميه است.» | ||
دوم، به بررسى مهدويت و ختم ولايت در آراء و نظريات ابنعربى پرداخته است. به نظر نويسنده، اين موضوع، از جمله مباحثى است كه عبارات ابنعربى در آن سخت مضطرب بوده و دامنه اين اضطراب و تضاد، به گونهاى است كه بر اساس برخى عبارات، وى هم از مشهور عامه و هم از تشيع فاصله مىگيرد؛ اما بر اساس پارهاى عبارات ديگر، كاملا با تشيع هم نظر است. | دوم، به بررسى مهدويت و ختم ولايت در آراء و نظريات ابنعربى پرداخته است. به نظر نويسنده، اين موضوع، از جمله مباحثى است كه عبارات ابنعربى در آن سخت مضطرب بوده و دامنه اين اضطراب و تضاد، به گونهاى است كه بر اساس برخى عبارات، وى هم از مشهور عامه و هم از تشيع فاصله مىگيرد؛ اما بر اساس پارهاى عبارات ديگر، كاملا با تشيع هم نظر است. |
ویرایش