۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
جز (جایگزینی متن - 'اميرالمؤمنين عليهالسلام' به 'اميرالمؤمنين عليهالسلام ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
مؤلف در آغاز كتاب خود ضمن ستايش نهجالبلاغه و كلام اميرالمؤمنين عليهالسلام. به نقد و ارزيابى عالمانه نهجالبلاغه پرداخته و برخى از تحريفهايى را كه توسط سيد رضى در سخنان آن حضرت صورت گرفته، خاطرنشان مىسازد. همچنين اشتباهات سيد رضى را در انتساب سخنانى به آن حضرت كه براساس شواهد، مربوط به اميرالمؤمنين نيست، يادآور مىشود. نيز برخى از موقعيتهاى خطابهها و كلمات آن حضرت را كه سيد اشتباها ذكر كرده برمىشمرد. بىترديد، چنين رويكردى به نهجالبلاغه و سيدرضى پيش از علامه تسترى در ميان شارحان نهجالبلاغه ديده نمىشود. | مؤلف در آغاز كتاب خود ضمن ستايش نهجالبلاغه و كلام [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] . به نقد و ارزيابى عالمانه نهجالبلاغه پرداخته و برخى از تحريفهايى را كه توسط سيد رضى در سخنان آن حضرت صورت گرفته، خاطرنشان مىسازد. همچنين اشتباهات سيد رضى را در انتساب سخنانى به آن حضرت كه براساس شواهد، مربوط به اميرالمؤمنين نيست، يادآور مىشود. نيز برخى از موقعيتهاى خطابهها و كلمات آن حضرت را كه سيد اشتباها ذكر كرده برمىشمرد. بىترديد، چنين رويكردى به نهجالبلاغه و سيدرضى پيش از علامه تسترى در ميان شارحان نهجالبلاغه ديده نمىشود. | ||
وى در همين مقدمه و پس از ذكر مطالب فوق به اهم شرحهاى نهجالبلاغه پرداخته و از آن ميان سه شرح ابن ابىالحديد، ابنميثم و خويى را به ترتيب بهترين شرحها مىداند با اين همه، از ديدگاه علامه تسترى، اين شرحها ضمن داشتن نقاط قوت، خالى از ضعف نبوده و بر اين اساس يك يك اين شرحها مورد نقد اجمالى قرار مىگيرند. | وى در همين مقدمه و پس از ذكر مطالب فوق به اهم شرحهاى نهجالبلاغه پرداخته و از آن ميان سه شرح ابن ابىالحديد، ابنميثم و خويى را به ترتيب بهترين شرحها مىداند با اين همه، از ديدگاه علامه تسترى، اين شرحها ضمن داشتن نقاط قوت، خالى از ضعف نبوده و بر اين اساس يك يك اين شرحها مورد نقد اجمالى قرار مىگيرند. | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
بدين ترتيب، وى تصميم مىگيرد تا شرحى جامع بر نهجالبلاغه بنويسد كه فاقد كاستىها و كژىهاى شرحهاى ديگر باشد. اما بر خلاف سنت رايج در شرحنويسى، كه براساس ترتيب خطبهها، نامهها و كلمات قصار شرح صورت مىگيرد، وى بر آن مىشود تا طرحى نو در انداخته و با چشمپوشى از سنت ترتيب لفظى، براساس "ترتيب معنوى" شرح خود را سامان دهد. بدينسان اين شرح نخستين شرح موضوعى مفصل بر نهجالبلاغه است كه در شصت فصل طراحى و تدوين شده است. اين موضوعات عبارتند از: | بدين ترتيب، وى تصميم مىگيرد تا شرحى جامع بر نهجالبلاغه بنويسد كه فاقد كاستىها و كژىهاى شرحهاى ديگر باشد. اما بر خلاف سنت رايج در شرحنويسى، كه براساس ترتيب خطبهها، نامهها و كلمات قصار شرح صورت مىگيرد، وى بر آن مىشود تا طرحى نو در انداخته و با چشمپوشى از سنت ترتيب لفظى، براساس "ترتيب معنوى" شرح خود را سامان دهد. بدينسان اين شرح نخستين شرح موضوعى مفصل بر نهجالبلاغه است كه در شصت فصل طراحى و تدوين شده است. اين موضوعات عبارتند از: | ||
توحيد، آفرينش جهان، آفرينش فرشتگان، خلقت انسان (حضرت آدم عليهالسلام)، نبوت عامه و خاصه، امامت عامه و خاصه، ملاحم و مغيبات، دانش اميرالمؤمنين عليهالسلام و ديگر سجاياى اخلاقى آن حضرت، تفسير آن حضرت از آيات قرآن كريم، قضاوتها، پاسخهاى مثلگونه اميرالمؤمنين | توحيد، آفرينش جهان، آفرينش فرشتگان، خلقت انسان (حضرت آدم عليهالسلام)، نبوت عامه و خاصه، امامت عامه و خاصه، ملاحم و مغيبات، دانش [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] و ديگر سجاياى اخلاقى آن حضرت، تفسير آن حضرت از آيات قرآن كريم، قضاوتها، پاسخهاى مثلگونه [[امام على(ع)|اميرالمؤمنين عليهالسلام]] ، زهد و بىاعتنايى امام به دنيا، التزام على عليهالسلام به حق و عدالت، دعاها، شگفتىهاى جهان آفرينش، دانشهاى ستوده و ناپسند، رهنمودهاى آن حضرت به خليفه دوم، دوستى و دشمنى او، شجاعت و شهامت وى، دوستان و دشمنان امام، سرزنشهاى او نسبت به كارگزاران خود، پيمان و تقيه آن حضرت، گلهها و شكايتهاى ايشان، كاستىهاى مردمان و اختلاف آنان، قضا و قدر، سخنان جامع آن حضرت در مسائل دين و دنيا، آنچه به عمر و عثمان مربوط مىشود، موضوع بيعت آن حضرت، داستان جمل، داستان صفين، حادثه نهروان، غارتها، مقتل آن حضرت و وصيتهاى ايشان، مرگ، نكوهش دنيا، قيامت و بهشت و دوزخ، آنچه يك بنده نسبت به پروردگار خود بايد انجام دهد. اسلام و ايمان و تقوى و كفر و نفاق، قرآن كريم، عبادات و معاملات و خير و شر، فضايل و مكارم اخلاقى، صفات نكوهيده و پسنديده، آداب معاشرت، دوستان، شادباش و تسليت، آداب جنگ، نكوهش شاميان و ستايش كوفه، انصار و گروههاى قريش، استسقاء و قربانى، اقبال و ادبار، فتنهها و بدعتها، عقل، قلب و دل، حقايق، فقر، زنان، شيطان و بالاخره موضوعات پراكنده. | ||
هر يك از اين موضوعات شصتگانه داراى زير موضوعات متعدد بوده كه شمارش بيان آنها در اين گفتار كوتاه نمىگنجد. | هر يك از اين موضوعات شصتگانه داراى زير موضوعات متعدد بوده كه شمارش بيان آنها در اين گفتار كوتاه نمىگنجد. |
ویرایش