۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
'''دفتر روشنايى'''، كتابى است به زبان فارسى، به قلم محمدرضا شفيعى كدكنى. اصل اين كتاب با نام «كتاب النور»، به زبان عربى و نوشته محمد بن على سهلگى است كه يكى از كتابهاى مهم در شناخت احوال و اقوال بايزيد مىباشد. | '''دفتر روشنايى'''، كتابى است به زبان فارسى، به قلم محمدرضا شفيعى كدكنى. اصل اين كتاب با نام «كتاب النور»، به زبان عربى و نوشته محمد بن على سهلگى است كه يكى از كتابهاى مهم در شناخت احوال و اقوال بايزيد مىباشد. | ||
استاد محمدرضا شفيعى كدكنى، در مقدمهى چهل صفحهاى خود مطالبى را به رشته تحرير درآورده كه مهمترين آنها عبارتند از: عرفان نگاه هنرى به الهيات، شطح در عرفان و شطحهاى بايزيد، مسئله معنى در اين گزارهها، عبور بهسوى ناممكن از روى پل زبان، زبان بايزيد و زبان اين گزارهها، هويت تاريخى بايزيد، جايگاه بايزيد در عرفان ايرانى، بايزيد و شاگردى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، سهلگى مؤلف كتاب النور، عطار و كتاب النور، | استاد محمدرضا شفيعى كدكنى، در مقدمهى چهل صفحهاى خود مطالبى را به رشته تحرير درآورده كه مهمترين آنها عبارتند از: عرفان نگاه هنرى به الهيات، شطح در عرفان و شطحهاى بايزيد، مسئله معنى در اين گزارهها، عبور بهسوى ناممكن از روى پل زبان، زبان بايزيد و زبان اين گزارهها، هويت تاريخى بايزيد، جايگاه بايزيد در عرفان ايرانى، بايزيد و شاگردى [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]]، سهلگى مؤلف كتاب النور، عطار و كتاب النور، دربارهى معراج بايزيد، دربارهى نسخه كتابخانه ظاهريه، اسناد كهن درباره بايزيد و حدود سال تأليف. | ||
مترجم | مترجم درباره ماجراى ترجمه «كتاب النور» به زبان فارسى، چنين نوشته است: | ||
«اين كتاب محصول جنبى كتاب ديگرى است كه آن كتاب، خود، محصول جنبى يك كار ديگر است. حقيقت امر اين است كه در تصحيح«تذكرة الأولياء» عطار كه ساليان دراز وقت مرا گرفته است، همواره كوشيدهام منابع اصلى عطار را جستوجو كنم تا اطمينان حاصل شود كه صورت درست هر عبارت كدام است و در ميان حدود بيست نسخه كهنى از «تذكرة الاولياء» كه اساس پژوهش من بوده است، حق با كدام نسخه يا با كدام مجموعه از نسخههاست. | «اين كتاب محصول جنبى كتاب ديگرى است كه آن كتاب، خود، محصول جنبى يك كار ديگر است. حقيقت امر اين است كه در تصحيح«تذكرة الأولياء» عطار كه ساليان دراز وقت مرا گرفته است، همواره كوشيدهام منابع اصلى عطار را جستوجو كنم تا اطمينان حاصل شود كه صورت درست هر عبارت كدام است و در ميان حدود بيست نسخه كهنى از «تذكرة الاولياء» كه اساس پژوهش من بوده است، حق با كدام نسخه يا با كدام مجموعه از نسخههاست. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
مواردى كه اين ترجمه با چاپ استاد بدوى تفاوتهايى دارد، حاصل تغييراتى است كه در تصحيح مجدد متن پيش آمده است». | مواردى كه اين ترجمه با چاپ استاد بدوى تفاوتهايى دارد، حاصل تغييراتى است كه در تصحيح مجدد متن پيش آمده است». | ||
[[شفیعی کدکنی، محمدرضا|استاد شفيعى كدكنى]] | [[شفیعی کدکنی، محمدرضا|استاد شفيعى كدكنى]] درباره «كتاب النور» و نحوه كار خويش چنين مرقوم نموده است: «هر كس درين كتاب دقت كند چند مورد عبارات تكرارى خواهد ديد. حذف اين موارد تكرارى را روا نداشتم، زيرا خيانت به ساختار كتاب بود. آيا مؤلف، خود، مرتكب اين تكرار شده است يا كاتبان؟ تصميمگيرى درين باره بسيار دشوار است. ترجيح دادم چيزى در حدود نيم صفحه تا يك صفحه بر حجم كتاب افزوده شود، ولى تركيب اصلى آن محفوظ بماند. گاهى اين تكرارها به دليل تفاوت سلسله راويان است؛ مثلا در نقل عبارت: «انسلخت من نفسى كما ينسلخ الحية من جلدها ثم نظرت الى نفسى فاذا انا هو»، كه عطار ترجمهاى آميخته به تفسير از آن ارائه داده و مىگويد: «از بايزيدى بيرون آمدم چون مار از پوست، پس نگه كردم عاشق و معشوق و عشق يكى ديدم كه در عالم توحيد يكى توان بود»(تذكره /1 160) و در ترجمه ما چنين است: «از خويشتن خويش بيرون آمدم آنگونه كه مار از پوست، پس در خويشتن نظر كردم، خويشتن را او ديدم»، اين عبارت در دو جای «كتاب النور»(بندهاى 130 و 374) تكرار شده است، اما زنجيره راويان اين قول در هر كدام از موارد متفاوت است. شايد حكمت اينگونه تكرارها در همين تفاوت زنجيره راويان باشد... خواننده اين كتاب چند نكته را همواره بايد پيش چشم داشته باشد: | ||
1. آنچه در متن عربی «النور» نقل شده، احتمالا ترجمه گفتار بايزيد است و همين ترجمه عربى هم در دست كاتبان و نسخهنويسان، تغييرات بىشمارى به خود ديده و بسيارى از ابهامات متن عربى، نتيجه نقص روايت كاتبان است؛ | 1. آنچه در متن عربی «النور» نقل شده، احتمالا ترجمه گفتار بايزيد است و همين ترجمه عربى هم در دست كاتبان و نسخهنويسان، تغييرات بىشمارى به خود ديده و بسيارى از ابهامات متن عربى، نتيجه نقص روايت كاتبان است؛ |
ویرایش