۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
جهانگشاى نادرى، نوشته مهدى خان استرآبادى، به كوشش عبدالله انوار اين كتاب در دوره افشاريه به سبك و شيوه شهاب الدين [[شیرازی، عبدالله|عبدالله شيرازى]] معروف به «وصاف الحضره»، نويسنده تاريخ وصاف و به فارسى نوشته شده و اطلاعات نيكو و ارزشمندى | جهانگشاى نادرى، نوشته مهدى خان استرآبادى، به كوشش عبدالله انوار اين كتاب در دوره افشاريه به سبك و شيوه شهاب الدين [[شیرازی، عبدالله|عبدالله شيرازى]] معروف به «وصاف الحضره»، نويسنده تاريخ وصاف و به فارسى نوشته شده و اطلاعات نيكو و ارزشمندى درباره سلسله افشاريه به ويژه رويدادهاى همزمان با نادرقلى افشار، مؤسس اين سلسله به دست داده است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
چيرگى نويسنده بر زبان تركى و پيروى او از وصاف الحضره، زمينه را براى پر شدن متن اين كتاب از واژگان تركى و مغولى فراهم آورده. وى حتى نام سالها را در سرفصلهاى كتاب به تركى مغولى نوشته است. نام كتاب را تقليدى از جهانگشاى جوينى مىتوان برشمرد. اين اثر را كه منبعى دست اول | چيرگى نويسنده بر زبان تركى و پيروى او از وصاف الحضره، زمينه را براى پر شدن متن اين كتاب از واژگان تركى و مغولى فراهم آورده. وى حتى نام سالها را در سرفصلهاى كتاب به تركى مغولى نوشته است. نام كتاب را تقليدى از جهانگشاى جوينى مىتوان برشمرد. اين اثر را كه منبعى دست اول درباره تاريخ افشاريه به ويژه دوران نادر به شمار مىرود، از ديد گونههاى تاريخنگارى، در دسته كتابهاى «سلاطينى» يا «سلسلهاى» مىگنجد. نويسنده تنها «وقايعنگار» است و در تحليل رويدادها قلم نمىفرسايد و خود را «از چاكران حضور و به ضبط وقايع مأمور» مىخواند. عبارتهاى گزارشهاى وى درباره سرعت عمل و رفتار غافلگيرانه نادر يا وضع آشفته دشمنان وى، از بهجت و سرور سرشار است. | ||
حماسههاى قهرمانانه ارتش نادر در صحنههاى گوناگون پيكار با دشمنان خارجى، نويسنده را به اندازهاى خشنود و بىخود مىساخت كه گويى فردوسىِ نثر است و حديث رستم را ساز مىكند. بارى، سخنان او از يكپارچگى و استوارى ويژهاى برخوردار و جز در برخى از نوشتههاى هزلآميز دوستانه، بر پايه جِد استوار است. با توجه به متن اين اثر، مىتوان گمان زد كه نويسنده، آگاهى كاملى به عربى داشته است. چيرگى انكار ناپذير او بر كلام خداوند (قرآن) و احاديث و به كارگيرى آنها در نوشتههايش، اين دعوى را اثبات مىكند. توانايى ويژه او در پيوستن رزم و بزم به يكديگر در اين كتاب شگفتىبرانگيز است. اين را نيز نمىتوان ناديده گرفت كه وى مانند ديگر قلمزنان روزگارش، در بسيارى از جاها از شعرهاى شاعران بهره مىگرفته يا خودش شعرى مىسروده است. | حماسههاى قهرمانانه ارتش نادر در صحنههاى گوناگون پيكار با دشمنان خارجى، نويسنده را به اندازهاى خشنود و بىخود مىساخت كه گويى فردوسىِ نثر است و حديث رستم را ساز مىكند. بارى، سخنان او از يكپارچگى و استوارى ويژهاى برخوردار و جز در برخى از نوشتههاى هزلآميز دوستانه، بر پايه جِد استوار است. با توجه به متن اين اثر، مىتوان گمان زد كه نويسنده، آگاهى كاملى به عربى داشته است. چيرگى انكار ناپذير او بر كلام خداوند (قرآن) و احاديث و به كارگيرى آنها در نوشتههايش، اين دعوى را اثبات مىكند. توانايى ويژه او در پيوستن رزم و بزم به يكديگر در اين كتاب شگفتىبرانگيز است. اين را نيز نمىتوان ناديده گرفت كه وى مانند ديگر قلمزنان روزگارش، در بسيارى از جاها از شعرهاى شاعران بهره مىگرفته يا خودش شعرى مىسروده است. | ||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
سياست خارجىاش را تأييد مىكند و لشكركشىهاى او را به آسياى مركزى و داغستان، كارهايى به انگيزه دفاع از كشور مىنمايد. وى حتى تأثير تودهها را در نبرد با افغانان و تركان ناديده مىگيرد و رهايى ايران را از چنگ آنان، تنها به كوششهاى نادر منسوب مىكند. | سياست خارجىاش را تأييد مىكند و لشكركشىهاى او را به آسياى مركزى و داغستان، كارهايى به انگيزه دفاع از كشور مىنمايد. وى حتى تأثير تودهها را در نبرد با افغانان و تركان ناديده مىگيرد و رهايى ايران را از چنگ آنان، تنها به كوششهاى نادر منسوب مىكند. | ||
وى از پرداختن به درد و رنج زندگى مردم آن روزگار خوددارى مىكند. بر پايه نام كتاب، چيزى جز گزارشهايى | وى از پرداختن به درد و رنج زندگى مردم آن روزگار خوددارى مىكند. بر پايه نام كتاب، چيزى جز گزارشهايى درباره جهانگشايىهاى نادر در آن نبايد جست و اشاره نويسنده به درد و رنج مردمان اصفهان هنگام محاصره افغانان، تنها به انگيزه بزرگنمايى پيروزى نادر بر آنان و رها ساختن اصفهانيان نه همدردى محض با آنان صورت پذيرفته است. | ||
او هنگامى كه به شرح لشكركشىهاى نادر به هندوستان مىپردازد، طوق تقصيرها بر گردن محمد شاه گوركانى مىاندازد و حتى به گمان، مىخواهد از درشتى رفتار پادشاه ايران با شاه گوركانى بكاهد و با آوردن عبارتهاى نرمى، جامه ناپسند اين رفتارها را رفو كند. وى همچنين، سَرورش را با اوصافى مانند همايون خان اعلاحضرت، سكندر حشمتدار، زحمتكش طريق نام و ننگ، مظهر قدرت الهى و.. مىستايد. | او هنگامى كه به شرح لشكركشىهاى نادر به هندوستان مىپردازد، طوق تقصيرها بر گردن محمد شاه گوركانى مىاندازد و حتى به گمان، مىخواهد از درشتى رفتار پادشاه ايران با شاه گوركانى بكاهد و با آوردن عبارتهاى نرمى، جامه ناپسند اين رفتارها را رفو كند. وى همچنين، سَرورش را با اوصافى مانند همايون خان اعلاحضرت، سكندر حشمتدار، زحمتكش طريق نام و ننگ، مظهر قدرت الهى و.. مىستايد. | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
او به رغم، محمدكاظم مروزى كه اخبار را از كسان و مرتبطان و راويان دور و نزديك مىگرفت، با سپهسالار خويش همگام مىشد و به چشم خود مىديد كه دشمنان مغرور و غافل ايران، همه جا از شمشير دلاوران ايرانى مىگريزند و در برابر حملههاى پيوسته ارتش نادرى تاب نمىآورند و مىگريزند. | او به رغم، محمدكاظم مروزى كه اخبار را از كسان و مرتبطان و راويان دور و نزديك مىگرفت، با سپهسالار خويش همگام مىشد و به چشم خود مىديد كه دشمنان مغرور و غافل ايران، همه جا از شمشير دلاوران ايرانى مىگريزند و در برابر حملههاى پيوسته ارتش نادرى تاب نمىآورند و مىگريزند. | ||
به گمان، نويسنده به حقيقت نادر را دوست مىداشت؛ زيرا سخنانش | به گمان، نويسنده به حقيقت نادر را دوست مىداشت؛ زيرا سخنانش درباره وى در دوره شش سالهاى كه او رضاقلى ميرزا را كور كرد و كارش به فروافتادگى روحى و بدخويى انجاميد، سخت احتياط آميز و بىچهره و هويت است، اما به هر روى از نكتههاى ادبى و سياسى ريزبينانه تهى نيست. او از پيشآمدهاى اين سالها به تلخى ياد مىكند و از شرح آنها سر مىپيچد. بسيارى از رويدادهاى ناگوار را مانند سركشى ميرزا تقى خان شيرازى به سردى مىنويسد و از درازگويى درباره آن مىپرهيزد. | ||
وى كه | وى كه درباره نوروزهاى شكوهمند قلم مىفرسود، در اين دوره آنها را نيز فرو مىگذارد و با اندوه و درد پذيراييشان مىكند. دليل توفيقمندى نادر را زيركى و دانايى ميرزا مهدى مىتوان گمان زد. براى نمونه، وى در حل مشكلات نادر با عثمانيان بسيار تأثير گذارد. گفتنى است واژه «روم» يا «روميه» در اين كتاب در معناى امپراطورى عثمانى به كار مىرود؛ زيرا عثمانيان امپراطورى خود را بر ويرانه تمدن بيزانس (روم شرقى) بر پا كردند. | ||
وى در سفر نظامى به هند، با ريزبينى و كنجكاوى به اوضاع اجتماعى مردم توجه كرده و اشارتها و كنايات فراوانى در اين باره در اثرش گنجانده است. البته اين ويژگى، كتاب او را همسنگ ما للهند ابوريحان نمىكند؛ زيرا ابوريحان كه همراه محمود غزنوى به هند رفت، آشكارا از پديدههاى اجتماعى، مذهبى و سياسى سخن گفت و | وى در سفر نظامى به هند، با ريزبينى و كنجكاوى به اوضاع اجتماعى مردم توجه كرده و اشارتها و كنايات فراوانى در اين باره در اثرش گنجانده است. البته اين ويژگى، كتاب او را همسنگ ما للهند ابوريحان نمىكند؛ زيرا ابوريحان كه همراه محمود غزنوى به هند رفت، آشكارا از پديدههاى اجتماعى، مذهبى و سياسى سخن گفت و درباره آنها بحث كرد، اما ميرزا بدون هيچ بدگمانى درباره نادر، حق زيردست (ضعيف) را از آن زبردست (اقوا) مىداند و درباره دست گشادن نادر به ضبط خزائن هند، به او بددل نمىشود. | ||
==وضعيت كتاب== | ==وضعيت كتاب== | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
اين كتاب در سنجش با ديگر كتابهاى تاريخى دوره پر كشمكش افشاريه، بيشتر خوانده شده و نسخههاى آن به رغم اينكه بيش از دويست سال و اندى از نوشتنش نمىگذرد، فزونى يافته است. | اين كتاب در سنجش با ديگر كتابهاى تاريخى دوره پر كشمكش افشاريه، بيشتر خوانده شده و نسخههاى آن به رغم اينكه بيش از دويست سال و اندى از نوشتنش نمىگذرد، فزونى يافته است. | ||
شرقيان و اروپاييان، اين كتاب نويسنده را بيش از ديگر آثار او مهم شمرده و آن را به فرانسوى، انگليسى و آلمانى ترجمه و بارها در تبريز، تهران و بمبئى چاپش كردهاند. درونمايه اين كتاب بر پايه موضوع و جايگاه زمانى آن سامان يافته و نويسنده در آغاز هر فصل با عنوانهايى مانند «در بيان حوادث سال...» يا «در ذكر حوادث سال...» يا «در تتميم حوادث سال...» به گزارش | شرقيان و اروپاييان، اين كتاب نويسنده را بيش از ديگر آثار او مهم شمرده و آن را به فرانسوى، انگليسى و آلمانى ترجمه و بارها در تبريز، تهران و بمبئى چاپش كردهاند. درونمايه اين كتاب بر پايه موضوع و جايگاه زمانى آن سامان يافته و نويسنده در آغاز هر فصل با عنوانهايى مانند «در بيان حوادث سال...» يا «در ذكر حوادث سال...» يا «در تتميم حوادث سال...» به گزارش درباره آنها پرداخته است. | ||
مصحح در مقدمه، اطلاعات ارزندهاى | مصحح در مقدمه، اطلاعات ارزندهاى درباره زندگى و آثار نادر شاه و نويسنده و نسخههاى خطى اين اثر و شيوه كارش در تصحيح آن عرضه مىكند و براى زدودن گنگى برخى از عبارتهاى كتاب، با بهرهگيرى از چند كتاب فارسى و خارجى، تعليقه درازدامنى بر آن مىافزايد. شمارهگذارى چهاربخشى سطرهاى كتاب، كار يافتن واژگان و عبارتهاى پيچيده يا گنگ را آسانتر مىسازد و توضيحات وى در پانوشتها نيز سودمند است. نمايه «امكنه و رودها و كوهها» و «اشخاص و ايلات و طوايف و خاندانها» و نمايه شمارى از واژگان كهن آمده در اين كتاب، راه تحقيق را براى پژوهشگران هموارتر مىسازد. | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== |
ویرایش