۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
#علومى كه مربوط به احوال و وجدها و تجليات و ظهورات است، به افعال و صفات [خداوند] تعلّق دارد و مردم پندارند كه علوم و معارف همانها است، ولى علوم اينان نسبت به علومى كه متعلق به ذات و اصل است، بهمنزله سايه و پوست است و لبّ و حقيقت، بهره كسانى است كه به اصل و مرتبه غيب دست يافتهاند <ref>بحر المعارف، ج 1، ص 317</ref>. | #علومى كه مربوط به احوال و وجدها و تجليات و ظهورات است، به افعال و صفات [خداوند] تعلّق دارد و مردم پندارند كه علوم و معارف همانها است، ولى علوم اينان نسبت به علومى كه متعلق به ذات و اصل است، بهمنزله سايه و پوست است و لبّ و حقيقت، بهره كسانى است كه به اصل و مرتبه غيب دست يافتهاند <ref>بحر المعارف، ج 1، ص 317</ref>. | ||
#انسان كامل، مظهر اسماء و صفات الهى است... مجموع اسماء اللّه و صفات اللّه، مركز و مقام ظهور آنها وجود انسان كامل است، همچنانكه روح تا در وجود خود به بدن تعلّق نگيرد، هيچ اعمال از او در وجود و ظهور نيايد و بعد از تعلّق، همه خواص از او در وجود و ظهور آيد، پس همچنين جمله اسماء و صفات الهى چون در عالم غيب الغيوب بالقوّهاند، هيچ اثرى از آنها به وجود نيايد، پس چون تعلّق به وجود انسانى يابند، هر صفت، بهقدر توجه خاطر، خواص او به وجود آيد... هرچند كه همه ذرات موجودات به قبضه قدرت اللّه تعالى است، اما هر ظهورى را مركزى مىبايد و مركز جمله ظهورات، دل انسان كامل است كه جمله صفات حضرت [الهى] را ظهور، بهواسطه دل انسان كامل است و لذا ورد في الحديث: «قلب المؤمن مرآة اللّه» و: «المؤمن مرآة المؤمن» و: «المؤمن اسم من أسماء اللّه»، فالإنسان الكامل مرآة اللّه؛ «دل مؤمن آينه خداست» و «مؤمن آينه مؤمن است» و «مؤمن نامى از نامهاى خداست»، پس انسان كامل آينه خداست <ref>همان، ج2، ص 574</ref>. | #انسان كامل، مظهر اسماء و صفات الهى است... مجموع اسماء اللّه و صفات اللّه، مركز و مقام ظهور آنها وجود انسان كامل است، همچنانكه روح تا در وجود خود به بدن تعلّق نگيرد، هيچ اعمال از او در وجود و ظهور نيايد و بعد از تعلّق، همه خواص از او در وجود و ظهور آيد، پس همچنين جمله اسماء و صفات الهى چون در عالم غيب الغيوب بالقوّهاند، هيچ اثرى از آنها به وجود نيايد، پس چون تعلّق به وجود انسانى يابند، هر صفت، بهقدر توجه خاطر، خواص او به وجود آيد... هرچند كه همه ذرات موجودات به قبضه قدرت اللّه تعالى است، اما هر ظهورى را مركزى مىبايد و مركز جمله ظهورات، دل انسان كامل است كه جمله صفات حضرت [الهى] را ظهور، بهواسطه دل انسان كامل است و لذا ورد في الحديث: «قلب المؤمن مرآة اللّه» و: «المؤمن مرآة المؤمن» و: «المؤمن اسم من أسماء اللّه»، فالإنسان الكامل مرآة اللّه؛ «دل مؤمن آينه خداست» و «مؤمن آينه مؤمن است» و «مؤمن نامى از نامهاى خداست»، پس انسان كامل آينه خداست <ref>همان، ج2، ص 574</ref>. | ||
#مصحح و مترجم دانشمند بحر المعارف نيز در مواردى اقدام به اظهار نظر كرده و نكات قابل تأملى را | #مصحح و مترجم دانشمند بحر المعارف نيز در مواردى اقدام به اظهار نظر كرده و نكات قابل تأملى را درباره مباحث كتاب حاضر نوشته است كه بر اعتبار علمى آن افزوده است؛ بهطور مثال درباره روايتى كه مؤلف نقل كرده و پذيرفته، با انتقاد از آن نوشته است كه معلوم نيست گرفتارىهاى يوسف(ع)، بهخاطر ترك اولى بوده، بلكه براى ترفيع مقام و مستعد شدن براى دريافت وحى الهى بوده است و نيز اين درخواست، منافى با اخلاص نيست؛ زيرا معنى اخلاص اين نيست كه اسباب را رها كند، بلكه آن است كه به اسباب اعتماد كلى نداشته باشد؛ علاوه اينكه اين حديث مرسل است و سند آن روشن نيست و [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]](ره) فرموده: اين روايات، مخالف صريح قرآن است <ref>همان، ج 1، ص 196</ref>. | ||
#همچنين در مورد روايت شديد و غليظى كه نويسنده | #همچنين در مورد روايت شديد و غليظى كه نويسنده درباره نماز جماعت نقل كرده كه ترككننده جماعت، بوى بهشت را استشمام نخواهد كرد و دعايش مستجاب نمىشود و...، مترجم بهصورتى تحقيقى و اجتهادى به اظهار نظر پرداخته و نوشته است كه در مورد حديث فوق چند مطلب را بايد توجه داشت: | ||
#اين حديث معلوم نيست كه در مورد ترك نماز جماعت باشد، بلكه ممكن است عموميت داشته باشد و | #اين حديث معلوم نيست كه در مورد ترك نماز جماعت باشد، بلكه ممكن است عموميت داشته باشد و درباره ترك جماعت مسلمين و كنارهگيرى از آنان باشد و در مجموعههاى روايى، از قبيل «[[بحار الأنوار]]» و «وسائل»، آن را در باب نماز جماعت نياوردهاند؛ | ||
#اين حديث در «جامع الأخبار»، مرسلا نقل شده و در ساير كتب روايى تا آنجا كه تتبع كردم آن را نيافتم؛ | #اين حديث در «جامع الأخبار»، مرسلا نقل شده و در ساير كتب روايى تا آنجا كه تتبع كردم آن را نيافتم؛ | ||
#در صورت صحت صدور، بناى اينگونه روايات بر مبالغه و بيان اهميت فوقالعاده مسئله است، نه كوچك شمردن گناهان ديگر كه با آن مقايسه شدهاند و شدت كيفر هركدام از آنها سر جاى خود محفوظ است؛ | #در صورت صحت صدور، بناى اينگونه روايات بر مبالغه و بيان اهميت فوقالعاده مسئله است، نه كوچك شمردن گناهان ديگر كه با آن مقايسه شدهاند و شدت كيفر هركدام از آنها سر جاى خود محفوظ است؛ |
ویرایش