۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'م«' به 'م «') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
مقاله اول، در هشت فصل است كه فصلهاى اول تا چهارم | مقاله اول، در هشت فصل است كه فصلهاى اول تا چهارم درباره موضوع و منفعت و مسائل علم الهى است و فصول پنجم تا هشتم درباره موجود و شىء و اقسام آنها، واجب الوجود، ممكن الوجود و اصطلاحات حق و صدق و امّ القضايا است. مقاله دوم در باب جوهر و مباحث مربوط به صورت و ماده است. | ||
مقاله اول: در فصل اول آن، از تقسيم حكمت به نظرى و عملى و تقسيم هر يك به سه قسم و توضيح اقسام اصلى و فرعى آنها و طرح و نقد مبناى تقسيم و تمايز علوم سخن به ميان آمده و موضوع فلسفه، ابتدا از جنبه سلبى بررسى شده و اثبات گرديده است كه واجب الوجود و صفات او و نيز اسباب قصوى يا علل نخستين؛ يعنى فاعلى و غايى و مادى و صورى، هر چند كه در اين علم از آنها بحث مىشود، اما نمىتوان آنها را موضوع فلسفه اولى دانست. | مقاله اول: در فصل اول آن، از تقسيم حكمت به نظرى و عملى و تقسيم هر يك به سه قسم و توضيح اقسام اصلى و فرعى آنها و طرح و نقد مبناى تقسيم و تمايز علوم سخن به ميان آمده و موضوع فلسفه، ابتدا از جنبه سلبى بررسى شده و اثبات گرديده است كه واجب الوجود و صفات او و نيز اسباب قصوى يا علل نخستين؛ يعنى فاعلى و غايى و مادى و صورى، هر چند كه در اين علم از آنها بحث مىشود، اما نمىتوان آنها را موضوع فلسفه اولى دانست. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
نافع و ضار امورى هستند كه سبب رسيدن به خير يا شر مىشوند، بنا بر اين مقصود بالذات نيستند و نسبى و قابل مقايسهاند؛ يعنى ممكن است امرى براى چيزى سودمند باشد و براى چيزى ديگر زيانبار. | نافع و ضار امورى هستند كه سبب رسيدن به خير يا شر مىشوند، بنا بر اين مقصود بالذات نيستند و نسبى و قابل مقايسهاند؛ يعنى ممكن است امرى براى چيزى سودمند باشد و براى چيزى ديگر زيانبار. | ||
ملا صدرا، با عنايت به مفهوم شر كه عدم است، پاسخ نقضى را كه دوانى | ملا صدرا، با عنايت به مفهوم شر كه عدم است، پاسخ نقضى را كه دوانى درباره «الم» بر آن وارد كرده كه الم شر است با اين حال يك امر وجودى است، به كتب ديگر خود ارجاع داده است. | ||
پس از اين مقدمه، توضيح مىدهد كه هر علمى، از آن جهت كه سبب حصول نوعى كمال براى نفس مىشود، نافع است و حتى علوم مذموم از آن جهت كه علمند، نافع و مطلوبند و بعد از اشاره به انواع معرفت رسانى كه عبارت است از عالى به سافل، سافل به عالى و مساوى به مساوى، مىگويد: منفعت علم الهى براى ساير علوم، جنبه استعلايى و افاده دارد - از نوع افاده و منفعت مخدوم به خادم و رئيس به مرئوس - كه عبارت است از افاده معرفت، نسبت به مبادى اشيا و به خصوص مبدأ المبادى؛ پس همه علوم در معرفت مبادى خود، به علم الهى نيازمندند. | پس از اين مقدمه، توضيح مىدهد كه هر علمى، از آن جهت كه سبب حصول نوعى كمال براى نفس مىشود، نافع است و حتى علوم مذموم از آن جهت كه علمند، نافع و مطلوبند و بعد از اشاره به انواع معرفت رسانى كه عبارت است از عالى به سافل، سافل به عالى و مساوى به مساوى، مىگويد: منفعت علم الهى براى ساير علوم، جنبه استعلايى و افاده دارد - از نوع افاده و منفعت مخدوم به خادم و رئيس به مرئوس - كه عبارت است از افاده معرفت، نسبت به مبادى اشيا و به خصوص مبدأ المبادى؛ پس همه علوم در معرفت مبادى خود، به علم الهى نيازمندند. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
در فصل چهارم، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، يك فهرست اجمالى از آنچه در علم الهى بحث مىشود، آورده است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] با توضيح روش قدما در نقل رئوس ثمانيه در آغاز هر علم و ذكر مختصر آنها، متذكر مىشود كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] همين روش را در الهيات شفا به كار برده است. | در فصل چهارم، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، يك فهرست اجمالى از آنچه در علم الهى بحث مىشود، آورده است و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]] با توضيح روش قدما در نقل رئوس ثمانيه در آغاز هر علم و ذكر مختصر آنها، متذكر مىشود كه [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] همين روش را در الهيات شفا به كار برده است. | ||
فصل پنجم، | فصل پنجم، درباره موجود و شيئيت و اقسام آنهاست. ملا صدرا، در اين فصل نيز به توضيح سخنان [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] پرداخته و در مواردى به ساير آثار خود ارجاع داده است. | ||
فصل ششم، آغاز بحث | فصل ششم، آغاز بحث درباره واجب الوجود است. از نظر ملا صدرا، اين فصل، دنباله مطالب فصل پنجم است كه درباره وجوب و امكان و امتناع و به عبارتى، ضرورى و بلا ضرورى، بحث شد و در اين فصل به بحث راجع به خواص آنها مىپردازد كه آغاز بحث از واجب الوجود خواهد بود. | ||
فصل هفتم، به اثبات وحدت واجب الوجود، اختصاص دارد و بيشتر به توضيح متن پرداخته است. ملا صدرا، در توضيح اين فصل، موضوع شبهه ابن كمونه را بدون ذكر نام او، مطرح مىكند و ضمن عباراتى از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بر اين نظر است كه اگر سخنان شيخ به خوبى درك و فهم مىشد، اصلاً شبهه مطرح نمىشد و سپس براى فهم نظر و استدلال خود در ردّ اين شبهه، به اسفار اربعه، مبدأ و معاد، شواهد الربوبية و حكمت عرشية خود ارجاع مىدهد. | فصل هفتم، به اثبات وحدت واجب الوجود، اختصاص دارد و بيشتر به توضيح متن پرداخته است. ملا صدرا، در توضيح اين فصل، موضوع شبهه ابن كمونه را بدون ذكر نام او، مطرح مىكند و ضمن عباراتى از [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بر اين نظر است كه اگر سخنان شيخ به خوبى درك و فهم مىشد، اصلاً شبهه مطرح نمىشد و سپس براى فهم نظر و استدلال خود در ردّ اين شبهه، به اسفار اربعه، مبدأ و معاد، شواهد الربوبية و حكمت عرشية خود ارجاع مىدهد. |
ویرایش