۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
'''افضل الدين محمد بن حسن مَرَقى كاشانى'''، معروف به '''بابا اَفْضَل كاشانى'''، حكيم، عارف و شاعر ايرانى نيمه دوم سده 6 و نيمه نخست سده 7ق است. وى به سبب داشتن آثار فلسفى به زبان فارسى و نيز سرودههايش، در ايران آوازهاى بلند دارد، بااينهمه، شرح زندگانى وى چندان آشكار نيست. | '''افضل الدين محمد بن حسن مَرَقى كاشانى'''، معروف به '''بابا اَفْضَل كاشانى'''، حكيم، عارف و شاعر ايرانى نيمه دوم سده 6 و نيمه نخست سده 7ق است. وى به سبب داشتن آثار فلسفى به زبان فارسى و نيز سرودههايش، در ايران آوازهاى بلند دارد، بااينهمه، شرح زندگانى وى چندان آشكار نيست. | ||
نام او ظاهراً نخستين بار در برخى آثار [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]] آمده كه خود را شاگرد يكى از شاگردان بابا؛ يعنى كمال الدين محمد حاسب رياضىدان دانسته است. وى در شرح الاشارات خود نيز كه آن را پيش از 644ق / 1246م نوشته است، در نقل يكى از آراء بابا افضل، از او با تعبير «رحمه الله» ياد مىكند و اين قرينهاى | نام او ظاهراً نخستين بار در برخى آثار [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]] آمده كه خود را شاگرد يكى از شاگردان بابا؛ يعنى كمال الدين محمد حاسب رياضىدان دانسته است. وى در شرح الاشارات خود نيز كه آن را پيش از 644ق / 1246م نوشته است، در نقل يكى از آراء بابا افضل، از او با تعبير «رحمه الله» ياد مىكند و اين قرينهاى درباره تاريخ وفات او به دست مىدهد، اما در يكى از منابع كهن و معتبر درباره او كه رسالهاى است با عنوان «مختصر فى ذكر الحكماء اليونانيين و المليين» (متعلق به اواخر سده 7 يا اوايل سده 8ق)، درگذشت او حدود سال 610ق / 1213م آمده است. بر اين اساس، با توجه به اينكه بابا افضل در نامهاى به 60 سالگى خود اشاره كرده، مىتوان گفت كه تولد او پيش از 550ق / 1155م بوده است. | ||
آرامگاه وى در روستاى مرق در 42 كيلومترى شمال غرب كاشان است كه محراب گچبرى منقوش با آيههايى به خط ثلث گرداگرد آن از نمونههاى ارزشمند هنر دوران مغول و صندوقچه چوبى مشبك آن به شيوه «آلت و لغت» با تاريخ 912ق در شمار بهترين آثار هنرى عصر صفوى است. | آرامگاه وى در روستاى مرق در 42 كيلومترى شمال غرب كاشان است كه محراب گچبرى منقوش با آيههايى به خط ثلث گرداگرد آن از نمونههاى ارزشمند هنر دوران مغول و صندوقچه چوبى مشبك آن به شيوه «آلت و لغت» با تاريخ 912ق در شمار بهترين آثار هنرى عصر صفوى است. | ||
سرگذشت ابهامآميز وى موجب شده است كه | سرگذشت ابهامآميز وى موجب شده است كه درباره او افسانهها ساخته و پرداخته شود؛ خويشى [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصير الدين طوسى]] با وى و دور ماندن كاشان از گزند مغولان با ميانجىگرى خواجه طوسى به احترام بابا افضل الدين، شيفتگى پادشاه زنگبار نسبت به بابا كه در خدمت او به لباس درويشى درآمد و پس از مرگ وى معتكف آرامگاهش گرديد، ديدار شيخ سعدى با بابا افضل، مقام والاى او نزد سلطان محمود غزنوى و تعلق خاطر بابا به پسرى خياطپيشه و در نتيجه عزلتگزينى وى در پايان عمر، از آن جملهاند كه هيچيك پذيرفتنى نيست؛ در عين آنكه از شخصيت تأثيرگذار او حكايت دارد. | ||
سهم وى در خدمت به فرهنگ ايرانى، بيش از همه در حوزه ادبيات است. او يكى از بزرگترين شاعران در ميان حكماى مسلمان به شمار مىرود و مىتوان او را يكى از دو يا 3 تن از برجستهترين رباعىسرايان دانست. برخى رباعيات او را به ابوسعيد ابوالخير، عمر خيام، اوحد الدين کرمانى، مولوى، [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]]، عطار و ديگران نسبت دادهاند. او در رباعياتش چند جا تخلص خويش را «افضل» آورده است. قديمترين مأخذ اشعار فارسى وى، مجموعه «مونس الاحرار فى دقايق الاشعار» تأليف محمد بن بدر جاجرمى است كه 6 غزل نيز به نام افضل الدين كاشانى ثبت كرده است. بيشتر رباعىها و اشعار او بيان انديشههاى حِكمى، بهويژه هشدار به ناپايدارى جهان و ذكر حقايق عرفانى است. وى در سرودههايش برخلاف ديدگاه نسبىگراى خيام، از منظر يقينى سخن مىگويد كه حاصل دانشى يگانه است. | سهم وى در خدمت به فرهنگ ايرانى، بيش از همه در حوزه ادبيات است. او يكى از بزرگترين شاعران در ميان حكماى مسلمان به شمار مىرود و مىتوان او را يكى از دو يا 3 تن از برجستهترين رباعىسرايان دانست. برخى رباعيات او را به ابوسعيد ابوالخير، عمر خيام، اوحد الدين کرمانى، مولوى، [[انصاری، عبدالله بن محمد|خواجه عبدالله انصارى]]، عطار و ديگران نسبت دادهاند. او در رباعياتش چند جا تخلص خويش را «افضل» آورده است. قديمترين مأخذ اشعار فارسى وى، مجموعه «مونس الاحرار فى دقايق الاشعار» تأليف محمد بن بدر جاجرمى است كه 6 غزل نيز به نام افضل الدين كاشانى ثبت كرده است. بيشتر رباعىها و اشعار او بيان انديشههاى حِكمى، بهويژه هشدار به ناپايدارى جهان و ذكر حقايق عرفانى است. وى در سرودههايش برخلاف ديدگاه نسبىگراى خيام، از منظر يقينى سخن مىگويد كه حاصل دانشى يگانه است. | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
الف)- رباعىها و ديگر اشعار: | الف)- رباعىها و ديگر اشعار: | ||
195 رباعى از وى در مصنفات او آمده است. [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] 483 رباعى را با عنوان رباعيات بابا افضل كاشانى گرد آورده و در تهران به چاپ رسانده است. كتابى نيز با عنوان ديوان حكيم افضل الدين محمد مرقى كاشانى به كوشش مصطفى فيضى و ديگران در كاشان به چاپ رسيده كه مشتمل بر بيش از 686 رباعى و 12 غزل و قصيده است، اما | 195 رباعى از وى در مصنفات او آمده است. [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] 483 رباعى را با عنوان رباعيات بابا افضل كاشانى گرد آورده و در تهران به چاپ رسانده است. كتابى نيز با عنوان ديوان حكيم افضل الدين محمد مرقى كاشانى به كوشش مصطفى فيضى و ديگران در كاشان به چاپ رسيده كه مشتمل بر بيش از 686 رباعى و 12 غزل و قصيده است، اما درباره انتساب رباعىها كه برخى از آنها به ديگران نيز منسوب است، بررسى نقادانهاى صورت نگرفته است. | ||
ب)- آثار منثور: | ب)- آثار منثور: | ||
خط ۹۱: | خط ۹۱: | ||
2. ايمنى از بطلان نفس در پناه خرد. | 2. ايمنى از بطلان نفس در پناه خرد. | ||
3. نامهها و پرسشها (مكاتيب و جواب اسئله): شامل 7 نامه كه بيشتر آنها پاسخ به پرسشهاى ياران و شاگردان، | 3. نامهها و پرسشها (مكاتيب و جواب اسئله): شامل 7 نامه كه بيشتر آنها پاسخ به پرسشهاى ياران و شاگردان، درباره مابعدالطبيعه، اخلاق و دين است. | ||
4. تقريرات و فصول مقطّعه: شامل 36 قطعه كه از نظر كوتاهى و بلندى ميان دو سطر و 6 صفحه قرار دارند. | 4. تقريرات و فصول مقطّعه: شامل 36 قطعه كه از نظر كوتاهى و بلندى ميان دو سطر و 6 صفحه قرار دارند. | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
وجود از ديدگاه او بر دو گونه است: «بودن» و «يافتن» كه هريك يا بالقوهاند، يا بالفعل. | وجود از ديدگاه او بر دو گونه است: «بودن» و «يافتن» كه هريك يا بالقوهاند، يا بالفعل. | ||
درباره مراتب وجود، وى نظرى متفاوت با تفكر افلوطين و نوافلاطونيان مسلمان داشته است؛ چنانكه سير نزولى و صعودى موجودات از كلى به جزئى و از جزئى به كلى را به معنى واقعى نپذيرفته، قوس نزولى و صعودى از نفس انسانى تا اجسام طبيعى و برعكس را فقط در عقل و ذهن انسان مىداند، نه در عالم خارج. | |||
در آثار وى از اصطلاحهاى عقل و عاقل و معقول، به دانش و داننده و دانسته نيز تعبير شده است. از ديدگاه او دانش چيزى جز روشنى و پيدايى وجود چيزها نيست و روشنى و پيدايى چيزها همانا تمامى وجود آنهاست. پيوندى كه وى ميان دانش و هستى برقرار مىكند، از ويژگىهاى مهم انديشه اوست. از ديدگاه وى، ميان جسم انسان و نفس او تفاوت جوهرى نيست. | در آثار وى از اصطلاحهاى عقل و عاقل و معقول، به دانش و داننده و دانسته نيز تعبير شده است. از ديدگاه او دانش چيزى جز روشنى و پيدايى وجود چيزها نيست و روشنى و پيدايى چيزها همانا تمامى وجود آنهاست. پيوندى كه وى ميان دانش و هستى برقرار مىكند، از ويژگىهاى مهم انديشه اوست. از ديدگاه وى، ميان جسم انسان و نفس او تفاوت جوهرى نيست. | ||
از ويژگىهاى وى، گرايش او به بينش و سلوك عرفانى است كه علاوه بر رباعىها، به پارهاى از رسائل او نيز رنگى صوفيانه بخشيده است. وى در عين حال كه ارزش يگانهاى براى خرد قائل است، از رابطه تزكيه نفس و دانش حقيقى سخن مىگويد. نظر او | از ويژگىهاى وى، گرايش او به بينش و سلوك عرفانى است كه علاوه بر رباعىها، به پارهاى از رسائل او نيز رنگى صوفيانه بخشيده است. وى در عين حال كه ارزش يگانهاى براى خرد قائل است، از رابطه تزكيه نفس و دانش حقيقى سخن مىگويد. نظر او درباره وحدت جوهر و ماهيت عالم نيز از اين حيث قابل توجه است. در پاسخ اين پرسش كه آيا ذات و حقيقت علت با ذات و حقيقت معلول مباين است يا نه، مىگويد: اگر اين دو را مباين بدانيم، چگونه امرى مىتواند علت امر مباين خود شود و اگر بگوييم كه ذات هر دو يكى است، پس علت و معلولى از ميان خواهد رفت. وى اين مسئله را چنين تبيين مىكند كه ذات و حقيقت علت و معلول يكى است و مباينت آن دو به واسطه اعتبار نسبت علت و معلول است؛ بنابراين، «موجودات به ذات [واحد] موجودند و ذوات به وى ذواتند و حقايق به وى حقايق و او خود ذات و حقيقت همه». | ||
== منابع مقاله == | == منابع مقاله == |
ویرایش