پرش به محتوا

أصول الفقه (تحقیق زارعی سبزواری): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - ':ف' به ': ف')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۵۶: خط ۵۶:
نحوه تحقيق و ويرايش کتاب.
نحوه تحقيق و ويرايش کتاب.


در مدخل، تعريف علم اصول، موضوع و فايده آن مورد بررسى قرار گرفته، آن‌گاه مقدّمات چهارده‌گانه کتاب، شروع شده و در باره حقيقت وضع، واضع، وضع تعيينى و تعيّنى، اقسام وضع، استحاله قسم چهارم، معناى حرفى، استعمال حقيقى و مجازى، تبعيت دلالت از اراده، وضع شخصى و نوعى، وضع مركبات و علامات حقيقت و مجاز، اصول لفظى، ترادف و اشتراك و حقيقت شرعيه تحقيقات لازم به عمل آمده است.
در مدخل، تعريف علم اصول، موضوع و فايده آن مورد بررسى قرار گرفته، آن‌گاه مقدّمات چهارده‌گانه کتاب، شروع شده و درباره حقيقت وضع، واضع، وضع تعيينى و تعيّنى، اقسام وضع، استحاله قسم چهارم، معناى حرفى، استعمال حقيقى و مجازى، تبعيت دلالت از اراده، وضع شخصى و نوعى، وضع مركبات و علامات حقيقت و مجاز، اصول لفظى، ترادف و اشتراك و حقيقت شرعيه تحقيقات لازم به عمل آمده است.


مقصد اوّل، در باره مباحث الفاظ است. در اين مقصد، در باره مشتق، اوامر، نواهى، مفاهيم، عام و خاص، مطلق و مقيّد و مجمل و مبين بحث شده است.
مقصد اوّل، درباره مباحث الفاظ است. در اين مقصد، درباره مشتق، اوامر، نواهى، مفاهيم، عام و خاص، مطلق و مقيّد و مجمل و مبين بحث شده است.


نمونه‌اى از مباحث مقصد اول:
نمونه‌اى از مباحث مقصد اول:
خط ۷۰: خط ۷۰:
مؤلّف، تصريح مى‌كند كه در بحث نواهى، مسئله اجتماع امر و نهى و دلالت نهى بر فساد را ذكر نكرده، چون آنها داخل در مباحث عقليه‌اند و هم‌چنين سه بحث مقدّمه واجب، مسئله ضد، و مسئله اجزاء از مباحث الفاظ نيستند و علّت آن در مقصد دوّم بيان شده است.
مؤلّف، تصريح مى‌كند كه در بحث نواهى، مسئله اجتماع امر و نهى و دلالت نهى بر فساد را ذكر نكرده، چون آنها داخل در مباحث عقليه‌اند و هم‌چنين سه بحث مقدّمه واجب، مسئله ضد، و مسئله اجزاء از مباحث الفاظ نيستند و علّت آن در مقصد دوّم بيان شده است.


مقصد دوّم، در ملازمات عقليه است. در اين مقصد، در باره مستقلات عقليه، غير مستقلات عقليه، مقدّمه واجب، مسئله ضد، اجتماع امر و نهى و دلالت نهى بر فساد بحث مى‌شود.
مقصد دوّم، در ملازمات عقليه است. در اين مقصد، درباره مستقلات عقليه، غير مستقلات عقليه، مقدّمه واجب، مسئله ضد، اجتماع امر و نهى و دلالت نهى بر فساد بحث مى‌شود.


مقصد سوّم، در باره مباحث حجّت است. مطالب اين مقصد، عبارت است از: حجّيت کتاب، سنّت، اجماع، عقل، ظواهر، شهرت، سيره، قياس و بحث تعادل و تراجيح.
مقصد سوّم، درباره مباحث حجّت است. مطالب اين مقصد، عبارت است از: حجّيت کتاب، سنّت، اجماع، عقل، ظواهر، شهرت، سيره، قياس و بحث تعادل و تراجيح.


نمونه‌اى از مباحث مقصد سوم:
نمونه‌اى از مباحث مقصد سوم:
خط ۷۸: خط ۷۸:
بى‌شك مبحث حجت، هدف نهايى بحث‌هاى علم اصول را تشكيل داده و مسئله اصلى در آن به شمار مى‌رود، زيرا در اين مبحث است كه كبريات دو مقصد پيشين فراهم مى‌گردد. بايد توجه داشت كه نمى‌توان موضوع اين مقصد را، «دليل از آن جهت كه دليل است» و يا «حجّت از آن جهت كه حجّت است» در نظر گرفت، چون در اين‌صورت، مباحث اين مقصد، از علم اصول بيرون خواهند شد، زيرا در اين‌صورت اين مباحث، از مبادى تصوّرى علم اصول مى‌باشند نه از مسائل آن، چون بحث از حجيّت دليل، بحث از اصل وجود و ثبوت موضوع اين علم خواهد بود كه مفاد«كان تامّه» است، نه بحث از لواحق و اوصاف موضوع كه مفاد«كان ناقصه» است و معروف نزد اهل فنّ آن است كه بحث از وجود موضوع از مبادى تصوّرى آن علم به شمار مى‌رود نه از مسائل آن.
بى‌شك مبحث حجت، هدف نهايى بحث‌هاى علم اصول را تشكيل داده و مسئله اصلى در آن به شمار مى‌رود، زيرا در اين مبحث است كه كبريات دو مقصد پيشين فراهم مى‌گردد. بايد توجه داشت كه نمى‌توان موضوع اين مقصد را، «دليل از آن جهت كه دليل است» و يا «حجّت از آن جهت كه حجّت است» در نظر گرفت، چون در اين‌صورت، مباحث اين مقصد، از علم اصول بيرون خواهند شد، زيرا در اين‌صورت اين مباحث، از مبادى تصوّرى علم اصول مى‌باشند نه از مسائل آن، چون بحث از حجيّت دليل، بحث از اصل وجود و ثبوت موضوع اين علم خواهد بود كه مفاد«كان تامّه» است، نه بحث از لواحق و اوصاف موضوع كه مفاد«كان ناقصه» است و معروف نزد اهل فنّ آن است كه بحث از وجود موضوع از مبادى تصوّرى آن علم به شمار مى‌رود نه از مسائل آن.


مقصد چهارم، در باره اصول عمليه است. حصر اصول عمليه در برائت، احتياط، تخيير، و استصحاب حصر استقرايى است؛ نه عقلى، چون اينها اصولى است كه علماء آنها را به‌گونه‌اى يافته‌اند كه در جميع ابواب فقهى جريان دارد و لذا غير از اينها، اصول ديگرى هم مى‌توان فرض كرد كه در ابواب خاصّى از فقه جارى مى‌شوند، مثل اصالة الطهارة كه در مورد شك در طهارت در شبهات حكميه و موضوعيّه جارى مى‌شود.
مقصد چهارم، درباره اصول عمليه است. حصر اصول عمليه در برائت، احتياط، تخيير، و استصحاب حصر استقرايى است؛ نه عقلى، چون اينها اصولى است كه علماء آنها را به‌گونه‌اى يافته‌اند كه در جميع ابواب فقهى جريان دارد و لذا غير از اينها، اصول ديگرى هم مى‌توان فرض كرد كه در ابواب خاصّى از فقه جارى مى‌شوند، مثل اصالة الطهارة كه در مورد شك در طهارت در شبهات حكميه و موضوعيّه جارى مى‌شود.


سرّ تعدد اين اصول چهارگانه، اين است كه مجارى آنها مختلف است و اين اختلاف، به خاطر اختلاف در حالت شك است.
سرّ تعدد اين اصول چهارگانه، اين است كه مجارى آنها مختلف است و اين اختلاف، به خاطر اختلاف در حالت شك است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش