۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ':ت' به ': ت') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
== معرفى اجمالى == | == معرفى اجمالى == | ||
'''الدر المنثور في التفسير بالمأثور'''، اثر عربى جلالالدين عبدالرحمن [[سيوطى]] (متوفى 911ق)، از تفاسير مأثور اهل تسنن در قرن دهم هجرى است كه تفسير آيات را بهصورت نقل روايى، ذيل آنها ذكر كرده و به سبب عدم اظهار نظر مفسر | '''الدر المنثور في التفسير بالمأثور'''، اثر عربى جلالالدين عبدالرحمن [[سيوطى]] (متوفى 911ق)، از تفاسير مأثور اهل تسنن در قرن دهم هجرى است كه تفسير آيات را بهصورت نقل روايى، ذيل آنها ذكر كرده و به سبب عدم اظهار نظر مفسر درباره روايات آن، چنين برداشت مىشود كه اين اخبار، مورد تأييد او بوده است؛ لكن در اين تفسير، گاهى اسرائيلات و رواياتى نامقبول به چشم مىخورد و مفسر تنها در موارد معدودى در قوت يا عدم قوت حديث، نظر داده است <ref>غروى نايينى، نهله؛ شيواپور، حامد، ص 108</ref>. | ||
در حاشيه اين اثر، كتاب تفسيرى ديگرى با نام «تنوير المقباس في تفسير ابن عباس»، مشهور به «تفسير ابن عباس» آمده است. | در حاشيه اين اثر، كتاب تفسيرى ديگرى با نام «تنوير المقباس في تفسير ابن عباس»، مشهور به «تفسير ابن عباس» آمده است. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۷: | ||
همچنين در ذيل آيه '''«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا»''' <ref>احزاب، 33</ref>، [[سيوطى]] بيست روايت آورده، ولى حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراين نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بىنياز هستيم و حتى از كتابهايى كه در اين تفسير از آنها روايت نقل شده نيز نمىتوان خود را بىنياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتابها در اين تفسير آمده باشد <ref>همان، ص 59</ref>. | همچنين در ذيل آيه '''«إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت و يطهركم تطهيرا»''' <ref>احزاب، 33</ref>، [[سيوطى]] بيست روايت آورده، ولى حاكم حسكانى در «شواهد التنزيل»، 138 روايت نقل كرده است. بنابراين نبايد تصور كرد كه با مراجعه به اين تفسير، به همه روايات تفسيرى اهل سنت دست يافته و از مراجعه به ساير كتب روايى و يا تفسيرى آنان، بىنياز هستيم و حتى از كتابهايى كه در اين تفسير از آنها روايت نقل شده نيز نمىتوان خود را بىنياز دانست؛ زيرا معلوم نيست همه روايات تفسيرى آن كتابها در اين تفسير آمده باشد <ref>همان، ص 59</ref>. | ||
ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه همه روايات نقلشده در اين تفسير، بهنحوى با قرآن ارتباط دارند، ولى قسمت زيادى از آنها، روايات تفسيرى و روشنگر معنا و مفاد آيات نيست؛ براى مثال، مؤلف | ذكر اين نكته نيز ضرورى است كه همه روايات نقلشده در اين تفسير، بهنحوى با قرآن ارتباط دارند، ولى قسمت زيادى از آنها، روايات تفسيرى و روشنگر معنا و مفاد آيات نيست؛ براى مثال، مؤلف درباره سوره حمد بيش از 290 روايت را نقل كرده، ولى حدود 64 روايت از آنها را قبل از ورود به تفسير و پيش از ذكر '''«بسم الله الرحمن الرحيم»''' آورده است كه هيچيك از آنها، تفسيرى نيست؛ بخشى از آنها در بيان فضايل سوره حمد است، از قبيل اينكه اين سوره، از زير عرش نازل شده و شيطان در وقت نزول آن، ناله كرده و اين سوره، معادل ثلث يا دو ثلث قرآن است <ref>همان، ص 60</ref>. | ||
هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مىتوان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود [[سيوطى]] از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمىآيد <ref>همان، ص 62</ref>. | هرچند سند بخش زيادى از روايات اين تفسير را مىتوان از مصادر اصلى به دست آورد، ولى بايد توجه داشت كه صحت سند بيشتر روايات اين تفسير، براى غير اهل تسنن قابل اثبات نيست؛ حتى رواياتى را كه خود [[سيوطى]] از وثاقت رجال سندش خبر داده و يا سندش را صحيح يا جيد معرفى كرده و يا تصحيح ديگران را در مورد آن نقل كرده، در نزد غير اهل تسنن، صحيح، جيد و موثق بشمار نمىآيد <ref>همان، ص 62</ref>. |
ویرایش