۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مير داماد' به 'مير داماد ') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
محمّد بن سنان، به عنوان يكى از روات حديث مذكور، ديگر نكتهاى است كه شارح در موردش قلمفرسايى نموده است. الختلى، سليمان الخطابى كه شيخ آن را در کتاب الرجال در ميان اصحاب امام كاظم(ع) آورده و سويد نسائى، ديگر اشخاص مورد بحث شارح در اين قسمت مىباشند. | محمّد بن سنان، به عنوان يكى از روات حديث مذكور، ديگر نكتهاى است كه شارح در موردش قلمفرسايى نموده است. الختلى، سليمان الخطابى كه شيخ آن را در کتاب الرجال در ميان اصحاب امام كاظم(ع) آورده و سويد نسائى، ديگر اشخاص مورد بحث شارح در اين قسمت مىباشند. | ||
روايت چهارم كشى كه از على بن سويد النسائى است، به اين شرح مىباشد: «قال كتب إلى ابوالحسن الاول و هو فى السجن و امّا ما ذكرت يا على ممن تأخذ معالم دينك: لا تأخذن معالم دينك عن غير شيعتنا فانك إن تعديتهم أخذت دينك عن الخائنين الذين خانوا الله و رسوله و خانوا أماناتهم انهم اؤتمنوا على کتاب الله جل و علا فحرفوه و بدلوه فعليهم لعنة الله و لعنة رسوله و لعنة ملائكته و لعنة آبائى الكرام البررة و لعنتى و لعنة شيعتى إلى يوم القيامة». اين حديث هم كه نوعى برحذر داشتن از اخذ روايت از خائنين و افراد غير معتمد است به لحاظ لفظ خانوا مورد بحث شارح قرار گرفته است. او مىگويد: شايد لفظ خوّنوا بوده است از باب تفعيل، امّا خانوا أماناتهم همانگونه كه در بسيارى از نسخهها آمده، از خيانت در مقابل امانت مىباشد. او تعبير صاحب كشاف را در اين مورد آورده و به چندين آيه از قرآن كريم | روايت چهارم كشى كه از على بن سويد النسائى است، به اين شرح مىباشد: «قال كتب إلى ابوالحسن الاول و هو فى السجن و امّا ما ذكرت يا على ممن تأخذ معالم دينك: لا تأخذن معالم دينك عن غير شيعتنا فانك إن تعديتهم أخذت دينك عن الخائنين الذين خانوا الله و رسوله و خانوا أماناتهم انهم اؤتمنوا على کتاب الله جل و علا فحرفوه و بدلوه فعليهم لعنة الله و لعنة رسوله و لعنة ملائكته و لعنة آبائى الكرام البررة و لعنتى و لعنة شيعتى إلى يوم القيامة». اين حديث هم كه نوعى برحذر داشتن از اخذ روايت از خائنين و افراد غير معتمد است به لحاظ لفظ خانوا مورد بحث شارح قرار گرفته است. او مىگويد: شايد لفظ خوّنوا بوده است از باب تفعيل، امّا خانوا أماناتهم همانگونه كه در بسيارى از نسخهها آمده، از خيانت در مقابل امانت مىباشد. او تعبير صاحب كشاف را در اين مورد آورده و به چندين آيه از قرآن كريم دربارهى آن استناد مىنمايد؛ از جمله آيهى 27 سورهى انفال كه مىگويد: '''لا تخونوا الله و الرّسول و تخونوا أماناتكم'''. | ||
«أؤتمنوا»، ديگر لفظ مورد توجه شارح است كه مىگويد: از باب افتعال و از امانت مىباشد و صيغهى مجهول است. آيهى 11 سورهى يوسف هم شاهدى بر اين لفظ مىباشد. | «أؤتمنوا»، ديگر لفظ مورد توجه شارح است كه مىگويد: از باب افتعال و از امانت مىباشد و صيغهى مجهول است. آيهى 11 سورهى يوسف هم شاهدى بر اين لفظ مىباشد. | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
روايت پنجمى كه كشى آورده، نقل [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] از پيامبر (ص) مىباشد كه فرمود: «يَحْمل هذا الدين فى كل قرن عدول ينفون عنه تأويل المبطلين». ششمين روايت كشى از محمّد بن مسعود است كه در موردش شارح از عياشى نقل مىكند كه شخصى جليل القدر، واسع العلم و ثقه از اهل سمرقند و كش مىباشد. احمد بن محمّد البرقى نيز شناسايى شده است. | روايت پنجمى كه كشى آورده، نقل [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] از پيامبر (ص) مىباشد كه فرمود: «يَحْمل هذا الدين فى كل قرن عدول ينفون عنه تأويل المبطلين». ششمين روايت كشى از محمّد بن مسعود است كه در موردش شارح از عياشى نقل مىكند كه شخصى جليل القدر، واسع العلم و ثقه از اهل سمرقند و كش مىباشد. احمد بن محمّد البرقى نيز شناسايى شده است. | ||
در حديث هفتم اسم حاتم بن ماهويه به عنوان يكى از روات حديث است كه مورد نظر شارح است. هشتمين روايت كشّى | در حديث هفتم اسم حاتم بن ماهويه به عنوان يكى از روات حديث است كه مورد نظر شارح است. هشتمين روايت كشّى دربارهى شرطة الخميس است كه يكى از مباحث مهم دربارهى اصحاب امير المؤمنين (ع) مىباشد. ما به خاطر اهميّت آن، عين حديث را آورده و توضيحاتى در مورد اين گروه بيان مىكنيم، سپس مىپردازيم به توضيحات [[میرداماد، محمد باقر بن محمد|مير داماد]] : «نَصْر بن الصباح البلغى، قال: حدثنا احمد بن محمّد بن عيسى، عن الحسين بن سعيد عن اسماعيل بن بزيع عن أبى الجارود، قال قلت للاصبغ بن نباتة ما كان منزلة هذا الرجل فيكم؟ قال: ما أدرى ما تقول الا أن سيوفنا كانت على عواتقنا فمن اومى اليه ضربناه بها و كان يقول لنا تشرطوا فو الله ما اشتراطكم لذهب و لا لفضة و ما اشتراطكم الّا للموت انّ قوماً من قبلكم من بنى اسرائيل تشارطوا بينهم فما مات أحدٌ منهم حتى كان نبىّ قومه او نبىّ قريته او نبىّ نفسه و انّكم بمنزلتهم غير انّكم لستم بأنبياء». روايت مذكور همانگونه كه ملاحظه شد سؤالى است از اصبغ بن نباتة به عنوان يكى از افراد معاهدهى شرطة الخميس. | ||
شرطة الخميس نام پيمانى بود كه گروهى از اصحاب كه تعدادشان را تا چهل هزار نفر هم نوشتهاند، پيمان بسته بودند كه تا پاى جان در كنار حضرت على (ع) مانده و تا آخرين قطرهى خون مدافع حضرت بوده و به فرامين حضرت عمل كنند. اصبغ بن نباتة، در اين روايت مىگويد: جايگاه حضرت على (ع) در نزد ما به گونهاى است كه همواره شمشيرهايمان در كنارمان بوده و به هر سو كه او اشاره كند، حملهور مىشويم. شارح، الفاظ«الا ان سيوفنا، تشرطوا و من تشارطوا» را مورد بررسى قرار داده و به عبارت ديگرى كه در نسخهى ديگر از روايت آمده اشاره مىنمايد. | شرطة الخميس نام پيمانى بود كه گروهى از اصحاب كه تعدادشان را تا چهل هزار نفر هم نوشتهاند، پيمان بسته بودند كه تا پاى جان در كنار حضرت على (ع) مانده و تا آخرين قطرهى خون مدافع حضرت بوده و به فرامين حضرت عمل كنند. اصبغ بن نباتة، در اين روايت مىگويد: جايگاه حضرت على (ع) در نزد ما به گونهاى است كه همواره شمشيرهايمان در كنارمان بوده و به هر سو كه او اشاره كند، حملهور مىشويم. شارح، الفاظ«الا ان سيوفنا، تشرطوا و من تشارطوا» را مورد بررسى قرار داده و به عبارت ديگرى كه در نسخهى ديگر از روايت آمده اشاره مىنمايد. | ||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
در مورد سلمان فارسى، چندين روايت ديگر هم هست. بعد از وى به ترتيب ابوذر غفارى، عمار، حذيفه، سهل بن حنيف، ابوايّوب انصارى و عبدالله بن مسعود ديگر افرادى هستند كه رواياتى در موردشان آمده است. | در مورد سلمان فارسى، چندين روايت ديگر هم هست. بعد از وى به ترتيب ابوذر غفارى، عمار، حذيفه، سهل بن حنيف، ابوايّوب انصارى و عبدالله بن مسعود ديگر افرادى هستند كه رواياتى در موردشان آمده است. | ||
در مورد اين عبارت كشى | در مورد اين عبارت كشى درباره ابوالهيثم بن التيهان كه گفته او از سابقين بوده كه به سوى [[امام على (ع)|اميرالمؤمنين (ع)]] برگشتند، شارح مىگويد: اين افراد، پانزده نفر بودند كه يكى از آنها ابوالهيثم مىباشد. بلال و صهيب موليان، اسامة بن يزيد، ابوسعيد الخدرى، جابر بن عبدالله الانصارى، ديگر افراد مطرح شده در رجال كشى هستند. | ||
از تابعين و اصحاب امير المؤمنين (ع) نيز زيد بن صوحان، صعصعة بن صوحان، جندب بن زهير، عبدالله بن بديل، محمّد بن ابى حذيفة، قنبر و حبيب بن مظاهر و ميثم تمّار نامشان به چشم مىخورد. | از تابعين و اصحاب امير المؤمنين (ع) نيز زيد بن صوحان، صعصعة بن صوحان، جندب بن زهير، عبدالله بن بديل، محمّد بن ابى حذيفة، قنبر و حبيب بن مظاهر و ميثم تمّار نامشان به چشم مىخورد. |
ویرایش