۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'مولف' به 'مؤلف') |
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره') |
||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
او از جمله كسانى بود كه با شيخ ابونجيب در خلوت نشست. يكبار خليفه المستضى بالله، 500 دينار براى او فرستاد، اما انبارى هديه خليفه را نپذيرفت و از قبول آن براى فرزند خويش هم خوددارى كرد. | او از جمله كسانى بود كه با شيخ ابونجيب در خلوت نشست. يكبار خليفه المستضى بالله، 500 دينار براى او فرستاد، اما انبارى هديه خليفه را نپذيرفت و از قبول آن براى فرزند خويش هم خوددارى كرد. | ||
در حالات او، آنچه غريب به نظر مىرسد، روايت ابن زبير (ص9) است كه مىگويد: وى به اندلس سفر كرد و تا اشبيليه پيش رفت و چندى در آن شهر مقام كرد. اين روايت بدان سبب شهرت يافت كه مورد استناد [[سيوطى]] قرار گرفت، اما در هر حال، اين روايت، با تصريحاتى كه | در حالات او، آنچه غريب به نظر مىرسد، روايت ابن زبير (ص9) است كه مىگويد: وى به اندلس سفر كرد و تا اشبيليه پيش رفت و چندى در آن شهر مقام كرد. اين روايت بدان سبب شهرت يافت كه مورد استناد [[سيوطى]] قرار گرفت، اما در هر حال، اين روايت، با تصريحاتى كه درباره خوى گوشهگير او داريم، منافات دارد. | ||
وى از آغاز، تربيتى دينى يافت و در مدرسه نظاميه نيز به مطالعه در علوم دينى، بهخصوص آيين شافعى همت گماشت. از آثار او چندين کتاب، از جمله «هداية الذاهب» و نيز «بداية الهداية» در همين باب است. وى از گروهى چون محمد بن محمد بن عطاف، ابن خيرون و احمد بن ابىنصر بن نظام الملك، روايت حديث كرده است و گروهى چون عمر قرشى و ابوبكر حازمى از او استماع حديث كردهاند. | وى از آغاز، تربيتى دينى يافت و در مدرسه نظاميه نيز به مطالعه در علوم دينى، بهخصوص آيين شافعى همت گماشت. از آثار او چندين کتاب، از جمله «هداية الذاهب» و نيز «بداية الهداية» در همين باب است. وى از گروهى چون محمد بن محمد بن عطاف، ابن خيرون و احمد بن ابىنصر بن نظام الملك، روايت حديث كرده است و گروهى چون عمر قرشى و ابوبكر حازمى از او استماع حديث كردهاند. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
علاوه بر اين او را غالبا «فقيه» خواندهاند و بىگمان وى فقه را همراه با نحو در نظاميه تدريس مىكرده است. بااينهمه، وى را غالبا استاد نحو دانستهاند. بهجرأت مىتوان گفت كه وى عمده شهرت خويش را مديون کتاب «أسرار العربية» است؛ زيرا بيشتر نويسندگان، حتى كسانى كه از ذكر فهرست آثار او خوددارى كردهاند، نام اين کتاب را در شرح احوالش آورده و به فايده و سهولت آن اشاره كردهاند. اثر ديگر او «نزهة الألباء في طبقات الأدباء» است كه از منابع ياقوت بوده است. | علاوه بر اين او را غالبا «فقيه» خواندهاند و بىگمان وى فقه را همراه با نحو در نظاميه تدريس مىكرده است. بااينهمه، وى را غالبا استاد نحو دانستهاند. بهجرأت مىتوان گفت كه وى عمده شهرت خويش را مديون کتاب «أسرار العربية» است؛ زيرا بيشتر نويسندگان، حتى كسانى كه از ذكر فهرست آثار او خوددارى كردهاند، نام اين کتاب را در شرح احوالش آورده و به فايده و سهولت آن اشاره كردهاند. اثر ديگر او «نزهة الألباء في طبقات الأدباء» است كه از منابع ياقوت بوده است. | ||
از کتابهاى موجود و نام کتابهاى مفقود او برمىآيد كه وى بيشتر اوقاتش را صرف تأليف در علم نحو مىكرده است. روش او عموما همان است كه در کتاب «انصاف» به چشم مىخورد؛ وى مىكوشد قواعد و اصول فقهى و نحوى را به هم پيوند دهد؛ ازهمينرو شيوه او در برداشتهاى نحوى بيشتر به شيوه فقيهان شبيه است. بااينهمه، نمىتوان او را صاحب مكتب خاصى به شمار آورد. ادعاى خود او | از کتابهاى موجود و نام کتابهاى مفقود او برمىآيد كه وى بيشتر اوقاتش را صرف تأليف در علم نحو مىكرده است. روش او عموما همان است كه در کتاب «انصاف» به چشم مىخورد؛ وى مىكوشد قواعد و اصول فقهى و نحوى را به هم پيوند دهد؛ ازهمينرو شيوه او در برداشتهاى نحوى بيشتر به شيوه فقيهان شبيه است. بااينهمه، نمىتوان او را صاحب مكتب خاصى به شمار آورد. ادعاى خود او درباره «ابتكار اصول نحو» چندان مقبول نيست. بههرحال، کتاب انصاف او، شايد بهترين کتابى باشد كه در باب خلاف ميان دو مكتب كوفى و بصرى نوشته شده و هنوز مورد استفاده پژوهشگران است. | ||
==آثار== | ==آثار== |
ویرایش